گروه رادیو و تلویزیون هنرآنلاین، سریال «تاسیان»ساخته تینا پاکروان که این روزها در حال پخش از پلتفرم فیلیمو است و توانسته مخاطبان زیادی را جذب خود کند، جزو همین دسته سریال‌ها به حساب می‌آید. منحنی تنش در قسمت هشتم به بالاترین حد خود رسیده  و پس از آن قصه با ریتمی آرام اما سرشار از تنش‌های درونی پیش می‌رود. اتفاقی که طبیعی به نظر رسیده و می‌تواند حکم آرامش قبل از طوفان را داشته باشد.

خودکشی منوچهر و به زندان افتادن جمشید نجات، قصه را وارد فضای تازه‌ای کرده و نقش خسرو را در پیشبرد قصه پررنگ می‌کند؛ حتی تا جایی پیش می‌رود که شیرین کمرنگ‌تر  شده و خسرو مرکز ثقل کار می‌شود. البته پاکروان به موازات این موضوع روی داستان‌های فرعی بیشتر کارکرده که نمونه آن را می‌توان در داستانک‌های مربوط به خانواده خسرو و فعالیت‌های سیاسی برادرش امید جستجوکرد. تا جایی که فصل بازجویی برادر بزرگ‌تر از برادر کوچک‌تر کاملا تکان‌دهنده از کاردرآمده و احساسات تماشاگر را به غلیان می‌اندازد.

تاسیان4

در واقع در همین قسمت‌ها است که پاکروان روی تیرگی‌ها و پلیدی‌های ساواک و آدم‌هایش نور بیشتری انداخته و خشونت حاکم بر این سیستم را بیش از پیش به نمایش می‌گذارد. سعید با وجود آن که دوست و بچه محل خسرو به حساب می‌آید، با موذیگری خاصی از او برای بالا رفتن خود در دهلیزهای قدرت ساواک سود می‌برد. برای مثال می‌توان به حمله او و نیروهایش به کارخانه جمشید و متعاقب آن خودکشی منوچهر اشاره کرد. بدون آن که نشانه‌ای از پشیمانی در رفتارش دیده شود بلکه بالعکس این رویه را با قدرت بیشتر ادامه می‌دهد.

تاسیان1

گره خوردن ماجرای حوری که با جمشید مخفیانه ازدواج کرده به پسر دایی‌اش دکتر حامد رجب‌زاده نیز داستانک دیگری را شکل داده و سعید نیز وارد آن می‌شود. ماجرایی که می‌تواند به یک فاجعه بزرگ در قسمت‌های آتی ختم شده و پلیدی بیشتری از سعید به عنوان یک مامور امنیتی را به نمایش بگذارد. بردن خسرو به خانه خود پس از ماجرای لو رفتن چاپخانه هم در همین راستا بوده و تکه دیگری از پازل سعید و لایه‌های درونی هولناک‌اش را کامل می‌کند.

شیرین هم با به زندان افتادن پدر، به ناچار مدیریت کارخانه را پذیرفته و چالش‌های پیش آمده نیز خسرو را به او نزدیک‌تر کرده و عشق را به تم اصلی کار تبدیل می‌کند. در عین حال خرده داستان مربوط به منشی کارخانه و یکی از کارگرها، پررنگ‌تر شده و به ماجرای شیرین و مدیریت‌اش پیوند می‌خورد. در قصه‌های عاشقانه کلاسیک همیشه یک رقیب هم حضور داشته و مثلثی را شکل می‌داده که در تاسیان این وظیفه را شهرام سالار برعهده دارد؛ تحصیلکرده، مرفه و از خانواده‌ای که به دربار متصل است و در عین حال شیرین را هم دوست دارد. شهرام در قسمت‌های اخیر نقش بیشتری پیدا کرده و به نوعی از حاشیه وارد متن شده است. به ویژه در قسمت دوازدهم که با آزاد شدن جمشید نجات، دست بالا را گرفته و در معادله شکل گرفته نیز از خسرو جلو می‌زند. حوری به عنوان یکی از شخصیت‌های فرعی، به مرور پررنگ شده و به یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار تاسیان تبدیل می‌شود. سکانس داخل خانه حوری که دکتر  رجب‌زاده و مادر حوری حضور دارند، سکانس مهمی است که ابهام‌های بسیاری را حل کرده و زیر پوست آن نیز تنش موج می‌زند.

تاسیان7

یکی از نقاط قوت «تاسیان»، گروه بازیگران پرتعداد آن است که تعدادی از آنها بیش از بقیه درخشیده‌اند. مهسا حجازی آن شکنندگی لازم برای شیرین را داشته و به درستی به سمت یک بازی درونی برای خلق شیرین رفته است. هوتن شکیبا هم تلاش زیادی برای نمایش تلاطم درونی نقش به خرج داده و در این مسیر نیز تا حدودی موفق عمل کرده است.

حمیدیان

اما پخته‌ترین نقش‌آفرینی «تاسیان» متعلق به بابک حمیدیان در نقش جمشید نجات است که نگرانی‌های پدرانه‌ای در قبال شیرین داشته و در عین حال فرقی هم بین او و کارخانه اش نمی‌گذارد.

«تاسیان» در دوازده قسمتی که از آن پخش شده، قصه خود را به خوبی روایت کرده و به گونه‌ای طراحی شده که تماشاگر مشکلی برای همراه شدن با آن ندارد.    

  انتهای پیام