گروه سینما هنرآنلاین: با گذشت حدود دو ماه از آغاز اکران «هتل» فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی و فروش خوبش در گیشه سینماها می‌توان به راحتی از آن صحبت کرد. مخاطبش را گرفته، اسمش بر زبان‌ها افتاده، داستانش دیده و شنیده و حتی خوانده شده. خلاصه‌ی کارنامه هتل میگوید، در چهار روز اول اکران 5 میلیارد تومان، در ماه اول بیش از 80 میلیارد تومان، و تا به الان بعد از چیزی بیش از دو ماه، طبق سایت گیشه 179 میلیارد تومان فروش داشته. نمی‌توان با استدلال افزایش بهای بلیت این آمار را نادیده گرفت؛ چرا که با توجه به اختلاف میزان فروش در بین باکس آفیس جای صحبتی برای محاسبه موفقیت این فیلم در جذب مخاطب نمی‌ماند.
اما در «هتل» چه گذشته که توانسته چنین آمار و کارنامه‌ی فروش موفقی ثبت کند؟ رامین بعد از یک ازدواج ناموفق در شرف ازدواج با مهتابی است که از ازدواج سابقش اطلاعی ندارد. در هاگیرواگیر سوروسات ازدواج با مهتاب، سهیلا زن سابقش با او تماس می‌گیرد و پیشنهاد می‌کند حاضر است مهریه‌اش را ببخشد به شرطی که رامین همراه‌ش به کیش و دیدن عمه‌ی سهیلا برود. رامین که به لحاظ مالی درگیر پس دادن مهریه سهیلا است به ناچار شرط را می‌پذیرد. قرار این است که سهیلا و رامین همچنان نقش زن و شوهر را بازی کنند تا بتوانند از عمه پول درشتی بکنند. رامین باید نو عروسش را راضی کند تا با سهیلا به سفر برود، پس پروژه کاری در کیش را بهانه می‌کند. از طرفی رئیس شرکتی که رامین در آن شاغل است با وجود تاهل قرار است دقیقا در همان زمان با دلداده‌ش که از قراری منشی شرکت است به کیش بروند. از «قضا» بعد از رفتن همزمان رئیس شرکت و خانم دائمی دلداده‌ی رئیس و از طرفی رامین و سهیلا، به کیش، حالا، مهتاب زن دوم رامین به همراه پدرش و ستاره زن رسمی رئیس شرکت هم جهت غافلگیری به کیش می‌روند. لازم است چند «از قضا»یِ دیگر هم اضافه کنم که بگویم ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم می‌دهند که دقیقا همه این حوادث در روز بعد از عروسی رامین و مهتاب و از «قضا» سالگرد ازدواج رئیس و ستاره زن اولش اتفاق بیفتند. یک از قضای رسمی دیگر اینکه همه‌ی این سفر به کیش‌ها منتهی به یک هتل می‌شود. حالا اینکه در زمان خاص همه در یک هتل گرد می‌آیند و آنجا چطور گره روی گره می‌افتد و موقعیت‌های طنز شکل می‌گیرند آن چیزی است که ما اسپویلش نمی‌کنیم و قطعا تماشاگر تنها با دیدن «هتل» و طنز موقعیت و کلامی‌اش خنده‌ها را سهم خود می‌کند.
ایده«هتل» پیچیده نیست و حتی تکراری است. مردی به زنش نگفته قبلا ازدواجی داشته و حالا زن اولش از او می‌خواهد در قبال بخشش مهریه نقش شوهرش را بازی کند. فیلم با کمک از عنصر «قضا و قدر» اتفاقات دیگری را رقم می‌زند و ایده پرورش می‌یابد. اما به لحاظ پیاده‌سازی درست کمدی اسکروبال، «هتل» تحسین‌برانگیز است. کمدی اسکروبال حاصل زمانه‌ی رکود اقتصادی است. زمانه‌ای که خیلی نمی‌توان برنامه‌ریزی شده پیش رفت و قضاو قدر فرمان زندگی را کنترل می‌کند. در چنین شرایطی است که تماشاگران از واقعیت جهان پیرامونشان فرار می‌کنند و به استقبال این کمدی می‌روند. اطیابی هم می‌خواهد جزو گروهی باشد که معتقدند باید به سهم خود کاری انجام دهند تا حال مردم بهتر شود. او میگوید باید به سمت کاری رفت که آرامش بیشتری به مردم بدهد و امکان برون رفت مردم از شرایط (سخت) را بیشتر مهیا کند. در کنار هم قرار دادن علت کمدی اسکروبال و خواسته اطیابی جواب تمام کسانی است که می‌گویند چه شد که اطیابی به سراغ کمدی و حتی این سطح از کمدی رفته است.
اینکه در «هتل» از شوخی‌های کلامی رایج در فضای مجازی استفاده شده، فیلم ساده است یا حرف خاصی برای گفتن ندارد حاصل ندیدن شرایطی است که مردم را به دیدن کمدی ساده و قضاوقدری هل می‌دهد. مردم شرایط شخصیت‌های هتل را درک می‌کنند. متوجه‌ند که رامین می‌تواند برای شروع یک زندگی دیگر به همسر دومش نگوید سابقه‌ی ازدواج داشته. درک می‌کنند که سهیلا در شرایط اقتصادی بد مجبور است از حربه‌‌ی دروغ برای رسیدن به قرض یا حتی سهم ارث‌ش استفاده کند. تنها دوراهی مردم که نمی‌توانند آن‌را بپذیرند خیانت مرد متاهل است. هر چند در «هتل» طمع مرد به مال همسر عامل این معضل است که خود همچنان می‌تواند حاصل شرایط معیشیتی باشد. اطیابی این را هم در پایان فیلم با دست‌‌آویزی تاریخی یعنی بارداری ستاره و زیر ذره‌بین قرار دادن مسعود (رئیس شرکت) حل‌وفصل کرده. هر چند مخاطبینی انتظار داشتند مسعود به دار مجازات آویخته می‌شد و حواسشان نیست که فیلم آمده مردم را بخنداند. رسالت محکومیت خیانت بر عهده‌ی کمدی نیست. کمدی میگوید، می‌خنداند، و مثل همه فیلم‌ها قضاوت را به جامعه می‌سپارد.
فرمول فروش موفق «هتل» یک چیز است. مردم به خنده نیاز دارند و «هتل» خنده‌بخش است. اطیابی و تیم تولید «هتل» توانسته بدون بازی‌های نمایشی و گزافه‌گویی، طنز موقعیت، طنز شخصیت، طنز کلامی و تصویری را خلق کند.
زهرا عباسی