"گروه سینما و تئاتر هنرآنلاین": سینمای ایران در سال های گذشته اوضاع غریبی را پشت سر گذاشته است. تقریبا در همه بخش این سینما (تولید، پخش و اکران) انبوهی از مشکلات ریز و درشت خودنمایی می کند. البته که این حجم از انباشت مشکلات یکشبه و خلق الساعه و یکباره بوجود نیامده است بلکه به مرور و محصول چند دهه ناکارآمدی مدیریتی، مرکز محوری مفرط، دوری از پتانسیل های استانی و عدم استفاده از علوم روز سینما بوده است. در تمام این سال ها، کسانی سکانداری سینمای ایران را بر عهده داشته اند که از حوزه های دیگر به این حوزه وارد شده بودند. عدم شناخت و شاید هم عدم تعلق خاطر به سینما باعث شد که صندلی ریاست را به منزله سکوی پرش به یک پست بالاتر و یا تسهیل کننده قوی برای دیده شدن و رسیدن به مقامی دیگر تصور کنند.

اگر سینمای ایران به وضعیت فعلی دچار است، نتیجه چنین مدیریتی بوده است. در واقع، در این سال ها ارتقا سینما اولویت مدیران آن نبوده است. به نظر می رسد با حضور محمد خزاعی در ریاست سازمان سینمایی این نوع نگاه به سینما کاملا تغییر یافته است. خزاعی خودش از اهالی سینماست و مشکلات آشکار و نهان این سینما را می شناسد و از همه مهمتر اینکه برای " تغییر" آمده و اهل تعارفات و ملاحظات معمول هم نیست او از همان لحظه اول شروع به کارش نشان داده که مدیر متفاوتی است و آمده کارهای متفاوتی در این حوزه انجام دهد. عدالت فرهنگی، تقویت زیرساخت ها، توجه به فیلمسازان جوان و تاکید بر ترکیب مناسب و کارآمد شوراهای نظارتی ... بخشی از اولین اقدامات قابل توجه او در این حوزه بوده است.

مدیریت سازمان سینمایی در سال های گذشته منحصر به آدمهای محدود با طیف سیاسی خاص در اتاق های بسته بوده است. اما خزاعی این رسم قدیمی و غلط را کنار گذاشته و دایره مدیریتش را از جغرافیای محدود اتاقش فراتر برده وآن را تا دوردست ترین استان ها گسترش داده است. حالا استعدادهای استان های دیگر هم به شکل فزاینده ای به اینکه در حوزه سینما جدی انگاشته شوند، دلگرم شده اند. سفر های استانی ریاست سازمان سینمایی در نوع خود، آغاز باشکوه حرکتی فرهنگی، هنری اجتماعی وکاملا تازه و نو است که بسیاری را در گوشه و کنار به نتایج آن امیدوار کرده است.

این سفرها، تا همین جا نشان داده که ما چه حجمی از ظرفیت های استانی را در حوزه سینما به انحای مختلف نادیده گرفته ایم. برای آن برنامه ای نداشته ایم و همه چیز را معطوف به مرکز و جنجال های آن کرده ایم. شاید اگر در طول این سال ها به زیرساخت های سینما در سایر استانها بیشتر توجه می کردیم و اسباب توسعه همه جانبه آن را فراهم می کردیم، بیشتر از تهران می توانستیم از مواهب آن بهره مند شویم. اما متاسفانه توجه همه جانبه و خارج از قاعده به تهران و دغدغه های پایتخت نشینان، عملا بخش عظیمی از مردم کشور را از سینما منفک کرده است. به همین خاطر است که در سال های گذشته مردم ایران کمتر خود و مسایل خود را در آینه سینمای کشور می دیدند. حالا محمد خزاعی تلاش کرده، طرحی نو در اندازد و از ظرفیت های نهفته استان های مختلف کشور برای غنا و پویایی سینمای کشور استفاده کند.

به نظر می رسد وی از میان "مدیریت میدانی" و "مدیریت پشت میزی" ، مدیریت میدانی و در صحنه را انتخاب کرده است. مواجهه و تعامل هدفمند با مسولان استان های مختلف و رصد داشته ها و ظرفیت های آنها، قدم اول برای انجام یک کار بزرگ در حوزه سینماست. درگیر کردن نهادها و سازمان های مختلف و مشارکت دادن آنها در طرح های سینمایی از جمله اقداماتی است که می توان به نتایج آن خوش بین بود ...

خزاعی تا اینجا نشان داده که ابعاد مختلف سینمای ایران را به خوبی می شناسد و برای برون رفت از وضعیت موجود، طرح و برنامه مفصل دارد و دست بر قضا این طرح و برنامه ها با همه مدیران قبلی متفاوت است. او پا به میدان گذاشته و تا همین جا هم نشان داده می خواهد "وضعیت موجود" را به اندازه توانش و با توجه به حقایق پیرامونی " به وضعیت آرمانی" تبدیل کند. دیدار بی واسطه رییس سازمان سینمایی و آشنایی با نقاط قوت و ضعف سینمای استان ها و تلاش برای استفاده حداکثری از توانمندیهای این مراکز ، همان "حلقه گمشده سینمای ما" برای رسیدن به سینمای ملی است. سینمایی که تمام قومیت ها و خرده فرهنگ ها ی ایرانی می توانند خود را در آن ببینند ...

آریا مهدی نژاد