به گزارش هنر آنلاین، این شاعر طنزپرداز درباره مسئله کتاب‌خوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها وجود دارد، اظهار کرد: دیگر زمانه عوض شده است و ما نمی‌توانیم بپرسیم چطور بچه‌ها را به کتاب عادت دهیم. برای نسل امروز شاید کتاب جای خود را به رسانه‌های دیگر بخشیده باشد و دیگر برای کودک امروز، کتاب ابزار به‌روزی نباشد و بیشترین چیزی که بچه‌ها درگیر آن هستند فیلم و پویانمایی است.

 

او افزود: البته نوه پنج‌ساله‌ام عاشق کتاب است و بیشتر سرگذشت و ماجرای «زوزو» را دنبال می‌کند. چند جلدی از این کتاب‌ها را که خواندم دیدم همه مسائل کودکان و هرچه را برای آموزش کودک امروز لازم است دارد؛ از مهمانی رفتن گرفته تا مسائل دیگر اجتماعی.

اکسیر با بیان این‌که نمی‌داند مرکزیت کارشناسان خبره کودک کدام نهاد است، گفت: پیش‌تر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چنین مرکزیتی داشت و الان باید مشخص شود چه نهادی مسائل کودکان را سرپرستی می‌کند. به نظرم کانون باید به وظیفه اصلی خود یعنی تأمین نیازهای روحی کودکان و نوجوانان، انتشار کتاب‌های دست‌اول توسط هنرمندان و نویسندگان و شاعران تراز اول مملکت و... برگردد. کسانی که خبره این کار هستند گرد هم بیایند. کتاب‌های کودکان را با توجه‌ به نیازهایشان و با حفظ فرهنگ اسلامی، شئون اجتماعی کشور، آداب‌ورسوم و آیین‌ها تنظیم و روانه بازار کنند. البته با این گرانی کاغذ، باید با یارانه‌های بسیاری دست‌وپنجه نرم کنند و کتاب‌ها را به دست خانواده‌ها برسانند.

این شاعر با توصیه به خانواده‌ها که ثبت‌نام در کانون پرورش فکری جزء وظایف اصلی‌شان باشد، گفت: زمانی که تازه آموزگار شده بودم، حدود ۵۰ سال پیش، به اکثر خانواده‌ها توصیه می‌کردم کودکانتان را به کانون ببرید، آن زمان تازه کانون در آستارا افتتاح شده بود. الان که پشت‌سرم را می‌بینم انبوهی از جوانان آستارا که الان مهندس و معلم و پزشک هستند، برآمده و بزرگ‌شده کانون و کتاب‌هایش هستند و عضویت کانون را داشتند. اکثر شاعران و نویسندگان ایرانی که در مرز ۵۰ و ۶۰ سالگی هستند، همه دست‌پخت کانون‌اند

 شاعر مجموعه‌های «پسته لال سکوت دندان‌شکن است» و «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» با تأکید بر این‌که کانون را باید به‌مثابه ابزار به دست خود بگیریم و با اشاره به خبر ادغام در کانون و گاه تعطیلی مراکز کانون در شهرستان‌ها، بیان کرد: کانون پرورش فکری تکه‌ای از جورچین فرهنگی ماست و باید در حفظ آن بکوشیم. باید با تمام توان و بودجه کانون را مرکز تولید و نشر آثار کودکان کنیم. من از کانون پرورش فکری بهتر برای کودکان سراغ ندارم.

او ادامه داد: باید برنامه‌ریزی‌ها و برنامه‌سازی‌های توأمان انجام شود؛ برنامه‌ریزی در حوزه کودک از مساجد گرفته تا مدارس باید توسط افرادی انجام بگیرد که دستی بر آتش دارند و دستمزدبگیر ساعتی نیستند، کسانی که زندگی‌شان را وقف کودکان کرده‌اند و از هرکسی بپرسید، آن‌ها را نشانتان می‌دهند. باید این دوستان را دور هم نشاند تا برنامه‌ریزی کنند و با دستی باز برنامه‌های فرهنگی کودکان و نوجوانان را سامان دهند.

 اکبر اکسیر با بیان این‌که ما برای کودکان تا سن مهدکودک و دبستان برنامه‌ای نداریم، یادآور شد: این‌که می‌گویم نسل امروز بیشتر از این‌که کتاب بخواند، فیلم‌بین بار آمده است به‌خاطر این است که ما حوصله نداریم تا زمانی که به مدرسه برود و سواد خواندن یاد بگیرد، برایش کتاب بخوانیم و تا شش‌سالگی فیلم و انیمیشن می‌بیند. البته ما می‌توانیم با نقاشی‌های زیبا این عادت را در کودکان تغییر بدهیم. کودکان را که در پستوی خانه‌ها پنهان هستند، فعال‌ترین نسل فرهنگ‌ساز تلقی کنیم و بار بیاوریم و باید از همین امروز بستر را برای ساختن انواع فیلم و انیمیشن و کتاب‌های کارتونی و کتاب‌هایی که وسیله آموزش دیداری هستند [کتاب‌های مصور] فراهم کنیم.

این شاعر با اشاره‌ به دور بودن از فضای کتاب کودک امروز گفت: من خیال می‌کردم کتاب‌های کودک، همان کتاب‌های شکوفه و طلایی امیرکبیر مثل «فندق‌شکن»، «سیندرلا» و «شاهزاده و گدا» و... است. اما ملیحه [همسرش] به من گفت آیا به کتابخانه لنا و حدیث [نوه‌هایش] سرزده‌ای؟ دیگر زمانه عوض شده است و کتاب‌ها با قیمت کلان و میلیونی هستند و روح بچه‌ها را تسخیر کرده‌اند و من هم تعجب کردم. این کتاب‌ها هم سخنگو هستند، هم فضا دارند و هم عطر گل باغچه را به بچه‌ها نشان می‌دهند. دیگر کودکان با کتاب‌های هشت‌صفحه‌ای قطع خشتی سروکار ندارند که زود پاره می‌شوند. الان داستان‌هایی را پیگیری می‌کنند که تمام زندگی کودک را نشان می‌دهند تا به سن کودکستان و دبستان برسند. این در حالی است که ما هیچ برنامه‌ریزی خاصی برای این سنین نداریم که تا باسواد شدن و کتاب به دست‌گرفتنشان، چه کنیم. کتاب‌های مصور و فیلم‌های آموزشی جذاب برایشان بسازیم و کودکان را برای آینده آماده کرده و تحویل جامعه دهیم.

 اکبر اکسیر در پایان گفت: با این‌که خیلی دیر شده اما می‌توان کارهایی انجام داد. برنامه‌ریزان ما می‌توانند با کمک از استادان، روان‌شناسان و شاعران و نویسندگان برتر کانون را بازسازی کند و آن به جزیره مستقلی تبدیل کنند که با حفظ و رعایت قوانین و آنچه برای مملکت تصویر شده، کتاب‌های درخوری بسازند. کانون پرورش فکری را مانند فرهنگستان زبان و ادب فارسی که بزرگان در آنجا جمع‌اند دربیاورند و کانون به فرهنگستان کودک و نوجوان ایران تبدیل شود و بعد از ۲۰ سال محصولات خود را درو کنیم و با افتخار تمام نسلی کتاب‌خوان و نواندیش را به جامعه تحویل دهیم. به‌عنوان معلم بازنشسته و شاعر امیدوارم با گفتن آنچه در ذهن دارم، شاید کورسویی در این تاریکی به دست داده باشم.