گروه موسیقی هنرآنلاین: با ورود به ماه عزا، آواها و نواهایی که در کوچه و خیابان به گوش می‌رسند نیز رنگ و بوی دیگری می‌گیرند. ایام عزاداری اباعبداله الحسین، فضای جامعه را بیشتر به سمت و سوی مداحی و نوحه‌خوانی سوق می‌دهد و این دست موسیقی‌ها را باید ذیل موسیقی‌های آیینی قرار دهیم. موسیقی آیینی، پیشینه بسیاری در کشور ما دارد و همین موضوع، انتظارات را از موسیقی آیینی ایرانی بالا می‌برد.

اینکه چقدر توانسته‌ایم انتظارات جامعه داخلی و خارجی را در این عرصه برآورده کنیم به کنار؛ اما موسیقی آیینی ما در سال‌های اخیر، مصادیقی از الگوبرداری را نیز به خود دیده که این قضیه به نوبه خود، فاصله موسیقی آیینی ایرانی با اصالت خویشتن را افزایش می‌دهد و شکاف‌هایی بوجود می‌آورد. برای بررسی میزان عمق این شکاف‌ها و اینکه چه راهکاری برای رفع آنها وجود دارد، به سراغ بهنام جاوید، نوازنده و کارشناس موسیقی آیینی و محلی رفتیم، جاوید که به عنوان فردی کم بینا به بیش از ۲۰ ساز موسیقی تسلط کافی دارد و سالهاست در زمینه آموزش فعالیت حرفه ای و مستمر دارد که  گفتگویی با وی در خصوص وضعیت موسیقی آیینی و ملی داشته ایم که در ادامه می‌آید.

بهنام جاوید در ابتدا راجع به پیشینه موسیقی آیینی در کشورمان گفت: کشور ما از نظر موسیقی آیینی بسیار غنی است  اما متاسفانه این سرمایه هیچوقت دیده نشده است. باید توجه داشت که موسیقی آیینی فقط برای مراسم عزا نیست؛ بلکه برای شادی هم چنین نواهایی داریم. مثلا در مازندران برای برداشت برنج از نوعی موسیقی آیینی بهره می‌برند. این نشان دهنده این است که ما چقدر به موسیقی بها می‌دهیم.

او سپس با اشاره به جایگاه این موسیقی در عزاداری‌ها تصریح کرد: یکی از چیزهایی که موسیقی آیینی ایرانی را زنده نگه می‌دارد، همین عزاداری محرم و تعزیه‌خوانی است. در دورانی که فعالیت موسیقی با ابهاماتی مواجه  بوده، تمام تعزیه‌خوانان بوسیله همین موسیقی آیینی و عزاداری‌ها موسیقی آیینی را زنده نگه می‌داشتند و این میراث سینه به سینه نقل شده تا به ما رسیده است. تنها حدود 60 سال است که ما توانسته‌ایم موسیقی مکتوب و موسیقی ضبط شده داشته باشیم. قبل از آن هرچه بوده سینه به سینه نقل شده است.

این نوازنده باسابقه ادامه داد: اکثر موسیقی‌های آیینی محرم، خواننده‌سالار است. بخاطر فضای محرم و عزاداری نمی‌توانیم از یک سری سازها استفاده کنیم و این سبب می‌شود برای انتقال حس، به کلام خواننده رو بیاوریم. موسیقی ایرانی ذاتا موسیقی شادی نیست و مردم ایران بخاطر دشواری‌هایی که در طول تاریخ به خود دیدند، کمتر دوره‌ای روحیاتشان با موسیقی شاد همخوانی داشت. در ایران، همیشه مردم با خواننده بهتر رابطه برقرار می کنند تا نوازنده.

وی یادآور شد: گاهی پیش آمده که شخصی در چندین مجلس خوانده و بقیه از سوز صدای او تعریف و تمجید کرده‌اند؛ او هم اعتماد به نفس کاذب پیدا کرده و فکر کرده می‌تواند به همین سادگی بخواند. در صورتی که تعلیمات هم در این زمینه لازم است. به عنوان مثال اگر در موسیقی دستگاهی چهارگاه و ماهور و سه‌گاه را نمی‌داند، برای آیینی و محرمی خواندن ازم است حداقل به دستگاه شور آشنا باشد که بتواند در گوشه‌های مختلف شور مثل غم‌انگیز و دیلمان و... بداهه‌خوانی کند.

جاوید با انتقاد از برخی الگوبرداری‌های ناصحیح در این حوزه خاطرنشان کرد: برخی افراد که شاید آنقدرها هم با موسیقی آشنایی نداشته باشند، آهنگی‌ غربی که اندکی بوی غم دارد را برمی‌دارند و شعرش را تغییر می‌دهند و با همان ملودی، به خیال خودشان موسیقی آیینی می‌سازند. به عنوان مثال ملودی آهنگ معین که خوانده: «وقتی نیستی، گل هستی خشک و بیرنگ میشه...» را برداشته‌اند و با تغییر شعر، موسیقی آیینی ساخته‌اند!

وی همچنین افزود: بزرگان تعزیه‌خوانی و مداحی نباید اجازه دهند که افراد غیرکارشناس جای افراد کارشناس را بگیرند و موزیسین‌ها باید آثاری بسازند که مردم آنها را بپذیرند و در سطح جامعه گسترش یابد.

بهنام جاوید

بهنام جاوید که از اعضای مرکز موسیقی رادیو و تلویزیون نیز هست، در رابطه با نگاه رسانه ملی به موسیقی آیینی چنین گفت: در رادیو و تلویزیون ما، متاسفانه دقت چندانی به بعد هنری موسیقی‌ها نمی‌شود. چرا ما نباید قبول کنیم که یک تعزیه‌خوان و مداح هم هنرمند است؟ روضه خوانی و مداحی هم هنر است؛ اما در رادیو و تلویزیون مداحی فاخر نمی‌شنویم.

وی افزود: به دلیل همپوشانی فضای این آثار با مقوله دین و مذهب، با سختگیری کمتری بر آنها نظارت می‌شود و غالبا صلاحیت تولید هیچ یک از آنها رد نمی‌شود. نبایست تنها به شعر و ضرب نظارت کنیم؛ باید به این موضوع توجه داشته باشیم که خواننده صلاحیت هنری این کار را دارد یا خیر. متاسفانه نهایت کاری که از نظارت بلدیم، این است که به سوء پیشینه صاحب اثر گیر می‌دهیم!

این آهنگساز در رابطه با اشعار این نوع موسیقی‌ها گفت: چه شعرهای زیادی درباره محرم سروده شده که مضمونشان به قدری ثقیل است که مردم عام نمی‌توانند آن را درک کنند. عارف قزوینی وقتی تصنیف «از خون جوانان وطن...» را سرود (در دوره‌ای که ضبط صوت و رادیو در کشور وجود نداشت)، این تصنیف آنقدر وصف حال جامعه بود که در عرض 24 ساعت، مردمی که آن را در کوچه و خیابان شنیده بودند، همگی آن را زیر لب زمزمه می‌کردند. امروز به چنین اشعاری نیاز داریم.

وی افزود: قاعدتا خواننده پاپ آشنایی کامل با فواصل دستگاه شور و مقام حسینی ندارد. من مخالف موسیقی آیینی پاپ نیستم ولی اگر می‌خواهیم اثر فاخر داشته باشیم، می‌بایست لااقل توسط یک شورای تخصصی تایید گردد. در حال حاضر پاپ آیینی قوی هم داریم؛ مثلا شعر «باز این چه شورش است...» که بصورت پاپ هم اجرا شده است.

این کارشناس موسیقی‌ نواحی، در ادامه جایگاه موسیقی آیینی در استان‌های مختلف کشور را اینگونه توصیف کرد: موسیقی آیینی هر منطقه برمی‌گردد به روحیات و عقاید آن منطقه. مثلا یکی از خاستگاه‌های موسیقی آیینی محلی در ایران، شهرستان صحنه استان کرمانشاه است. قدیمی‌ترین ساز آیینی موسیقی ایرانی که قبل اسلام هم مرسوم بوده، ساز تنبور بوده است. در حوالی منطقه‌ای که شهرستان صحنه در ان واقع شده، افراد زیادی با آیین‌ اهل حق زندگی می‌کنند و به همین خاطر، از ساز تنبور برای ذکر حضرت علی (ع) استفاده می‌شود.

جاوید ادامه داد: تنبور در منطقه خراسان به شکل دیگری درآمده و به آن «دوتار» می‌گویند. در آذربایجان شکل دیگری از تنبور هست که «چگور» نام دارد. «چگور» را عاشق‌ها در آذربایجان می‌زنند و معمولا در اشعار و قصه‌های عاشقانه استفاده می‌شود.

وی در خصوص وضعیت فعلی و آینده موسیقی آیینی گفت: هر چیزی که به حال خودش رها شود، سرنوشت خوبی در انتظارش نیست. حتی باغ میوه هم داشته باشی و حرصش نکنی، می‌شود جنگل! عرصه موسیقی‌های آیینی هم همینطور؛ اگر به فکر این حوزه نباشیم، به بیراهه کشیده می‌شود. نمی‌گویم به بیراهه کشیده شده اما باید توجه داشته باشیم که به بیراهه کشیده نشود.

بهنام جاوید همچنین یادآور شد: موسیقی آیینی به بیراهه کشیده نشده اما متاسفانه چندی است که به آن سمت و سو حرکت می‌کند. افراد نامتخصص بسیاری در این عرصه ورود کرده‌اند؛ حرفه‌ای‌ها خانه‌نشین شده‌اند. این خانه‌نشینی خودش بی‌انگیزگی را به دنبال دارد.

وی در پایان گفت: من اگر بخواهم یک اثر موسیقی تولید کنم، علاوه بر اینکه اسپانسر پیدا نمی‌کنم، باید از جیب خودم هم هزینه کنم. به یاد دارم روزی همایون خرم به از من پرسید: «از موسیقی راضی هستی؟» گفتم: «درآمد و عایدی‌ای که ندارد!» او پاسخ داد: «چرا فکر می‌کنی موسیقی باید عایدی و درآمد داشته باشد؟ مثل یک شکارچی که برای شکارش خرج می‌کند، باید برای موسیقی خرج کرد.» تا زمانیکه تفکرمان نسبت به این حوزه اینگونه باشد، افراد متخصص بی‌انگیزه باقی خواهند ماند.

احمدرضا انصاری