سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین:

سفیدها زردها آبی ها سبزها قرمزها از من به سادگى گذر مى‌کنند.

و من با وسعت یاد خدا، اصرار می‌وزرم بر وجود سفیدی‌ها، تا قدری بیشتر بر من بمانند و آن‌ها را به تمام اشرف مخلوقاتش که جز سیاهی‌ها بر من چیزی به یادگار مگذاشته‌اند، در شباهنگام بر آن‌ها برایشان به یادگار بگذارم و به سوی نور مهتاب روم با اصرار ایمان ورزیدم و ماندم و سر تا سر وجودم غرق آن گشت که آنچه را از بِه عطا نموده بر من، دِه دهم به آنان که تمام تیرگی‌ها را هر روز و هر شب بر جلوی چشمان سیاه درد آلودم قرار می‌دهند.

و منِ تنها، تنها یک چیز بر چشم‌های تنها تَر از تنها دارم بگویم:

آسمان در شب هنوز آبی است، جامه‌ی سبزت را بر تنِ روان خود کن...