گروه تجسمی هنرآنلاین،امیرخانی از همان نوجوانی شیفتهی سینمای کلاسیک فرانسه و هالیوود بوده است؛ سینمایی که با نورپردازی تئاتری و طراحی صحنههای غنی، تصویری رؤیایی و در عین حال عمیق از واقعیت ارائه میدهد. این شیفتگی، وسواسی خلاقانه را در او بیدار کرده است؛ وسواسی که در هر اثرش با دقتی وسواسی، اشیاء روزمره را به بازیگرانی تبدیل میکند که روی صحنهای ساختهشده با نور، سایه و بازتاب، روایتگر قصههایی سرشار از رمز و راز هستند.
نمایشگاه اخیر او با عنوان Sunset Boulevard به گونهای بینظیر این جهانبینی را به تصویر میکشد؛ جایی که نماد دوران طلایی سینمای کلاسیک نه فقط یک لوکیشن، بلکه یک اسطوره بصری است. امیرخانی این لوکیشن را به بستر پژوهشی تبدیل میکند که در آن واقعیت ساختگی و نمایش درهم میآمیزند و مخاطب را به سفری هیجانانگیز در لایههای ادراک دعوت میکنند.
در هر قاب و هر صحنهای از این مجموعه، سایهها و نورها همچون بازیگرانی چیرهدست، پرده از رازهای نهفته در پس تصاویر برمیدارند. آثار او، دعوتی به تأمل و شک هستند؛ شک به آنچه میبینیم و آنچه تصور میکنیم میبینیم. این آثار به ما یادآوری میکنند که واقعیت، آنچه صرفاً در برابر چشم ظاهر میشود نیست، بلکه ساختاری پیچیده و چندلایه است که باید با دقت و حوصله کشف شود.
امیرخانی هنر خود را نه صرفاً خلق تصویر، بلکه کارگردانی یک نمایش زنده و بیزمان میداند؛ نمایشی که اشیاء بیجان را به زندگی میآورد و بیننده را درگیر بازی پیچیدهای از نور و سایه میکند، بازیای که در آن هر لحظه ممکن است توهم جای واقعیت را بگیرد و برعکس. این فرآیند، تماشاگر را به پرسشهای عمیقتری درباره ماهیت حقیقت و ادراک انسان رهنمون میسازد.
در ورای این بازی هنری، لایهای فلسفی و روانشناسانه نیز نهفته است. امیرخانی با آثارش به مسئله شناسی ادراک انسانی میپردازد؛ چالشی که ذهن هر فرد روزانه با آن دستوپنجه نرم میکند: چگونه واقعیت را درک میکنیم؟ چه چیزی حقیقت دارد و چه چیزی ساخته ذهن ماست؟ در جهانی که هر روز بیش از پیش توسط تصاویر و رسانهها به ما القا میشود، آثار امیرخانی چون آیینهای هستند که این تناقض را بازتاب میدهند و تماشاگر را به تفکر درباره نسبی بودن حقیقت و نقش ذهن در شکل دادن به جهان دعوت میکنند.
سایهها و بازتابها در آثار او همچون نشانههایی رمزآلود عمل میکنند؛ نشانههایی که به ما یادآور میشوند ادراک ما محدود و گاه فریبخورده است. آنها همانقدر که جذاب و زیبا هستند، هشداردهندهاند؛ هشدار درباره اینکه هر آنچه میبینیم ممکن است یک روایت ساختهشده و اجرا شده باشد، نه لزوماً حقیقتی مطلق.
در نهایت، آثار سارا امیرخانی سفری هستند به قلب پرسشهایی فلسفی و روانشناسانه درباره وجود و ادراک، جایی که تصویر و واقعیت در هم میآمیزند و ما را وامیدارند تا فراتر از آنچه به چشم میآید بنگریم. این آثار، بازتابی از وضعیت کنونی بشراند؛ موجودی که در جهانی پیچیده و چندلایه زندگی میکند و در جستجوی حقیقتی است که شاید هیچگاه به طور کامل قابل دستیابی نباشد.
حورا خاکدامن/کیوریتور و منتقد هنری
انتهای پیام