گروه تجسمی هنرآنلاین، او را به‌عنوان زنی می‌شناسند که مرزهای میان روان‌پریشی، خلاقیت، فردیت و پایداری را بازتعریف کرده و توهماتش را به یکی از چشم‌نوازترین زبان‌های بصری در جهان هنر معاصر تبدیل کرده است.

کودکی؛ آغاز توهمات، آغاز هنر

کوساما در خانواده‌ای سنتی، ثروتمند و محافظه‌کار بزرگ شد. دوران کودکی‌اش با تنهایی، خشونت خانوادگی و درگیری‌های روانی همراه بود. مادرش سخت‌گیر و پدرش اغلب غایب بود و روابط خارج از ازدواج او موجب آسیب‌های روانی زیادی برای یایوی شد. در همان سال‌های کودکی، یایوی شروع به تجربه توهمات دیداری و شنیداری کرد. او بارها گفته است که نقاط، اشیاء تکرارشونده و نورهای درخشان به‌گونه‌ای بر چشم‌انداز واقعی‌اش سایه می‌انداختند که نمی‌توانست بین خیال و واقعیت تمایزی قائل شود.

این توهمات نه تنها او را نترساندند، بلکه به مرور به ابزاری برای خلق دنیایی شدند که خودش در آن احساس امنیت می‌کرد. نقاشی‌کردن برایش نه فقط یک سرگرمی یا علاقه، بلکه شکلی از بقا بود؛ راهی برای کنترل آشوب درونی و بازسازی واقعیتی که به او تحمیل شده بود.

کوسوما1

مهاجرت به نیویورک؛ ورود به صحنه هنر آوانگارد

در اواخر دهه ۵۰، کوساما با وجود مخالفت شدید خانواده‌اش، به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۵۸ در نیویورک مستقر شد. نیویورک در آن دوران، پایتخت نوآوری و جنبش‌های نوین هنری مانند مینی‌مالیسم، پاپ‌آرت و اکسپرسیونیسم انتزاعی بود. در همین بستر، کوساما با هنرمندانی مانند اندی وارهول، کلاوس اولدنبرگ، دانلد جاد و جوزف کورنل آشنا شد و تأثیراتی دوطرفه میان آن‌ها شکل گرفت.

با وجود اینکه کوساما اغلب به‌عنوان پیشگام سبک‌های خاصی شناخته می‌شود، آثار او در آن دوران به‌درستی دیده نشدند؛ تبعیض نژادی و جنسیتی، مانعی بزرگ برای زنان آسیایی در دنیای هنر غربی بود. با این حال، او با طراحی چیدمان‌های غوطه‌ورکننده، پرفورمنس‌های ضدهنجاری، و نقاشی‌های تکرارشونده، مخاطبان و منتقدان را به‌تدریج به تحسین واداشت.

سبک و مضمون؛ هنرِ بی‌نهایت، از تکرار تا خود-نابودی

مهم‌ترین عنصر در آثار کوساما، تکرار است. او از نقطه‌ها، خطوط، شبکه‌ها و آینه‌ها استفاده می‌کند تا ایده‌ای از بی‌نهایت را بازسازی کند. این تکرارها که اغلب از توهماتش ریشه می‌گیرند، تجربه‌ای بینابینی برای مخاطب ایجاد می‌کنند: یک‌جور «غوطه‌وری در درون ذهن هنرمند».‌

یکی از مفاهیم کلیدی در هنر کوساما «خود-نابودی» یا Self-Obliteration است؛ جایی که فرد در میان تکرارها و الگوهای بی‌پایان حل می‌شود و هویت فردی‌اش محو می‌گردد. این نگاه، هم به روان او اشاره دارد و هم به یک بُعد فلسفی در آثارش: رهایی از خود به‌واسطه‌ی یکی‌شدن با جهان.

کوسوما7

اتاق‌های بی‌نهایت (Infinity Mirror Rooms): دنیایی که تمام نمی‌شود

مجموعه مشهور اتاق‌های آینه‌ای بی‌نهایت از مهم‌ترین دستاوردهای کوساماست. این فضاها با استفاده از آینه، نور، رنگ و گاهی موسیقی، جهانی می‌سازند که در آن زمان و مکان به حالت تعلیق درمی‌آید. بیننده با ورود به این اتاق‌ها، بخشی از اثر می‌شود؛ گویی خودش در شبکه‌ای از تکرار و نور گم می‌شود.

هر اتاق، روایتی متفاوت دارد؛ از جهان کودکانه‌ی فانوس‌های رنگی گرفته تا فضاهای وهم‌آلودِ کم‌نور که مرگ، بی‌نهایت و بازتاب «من» را به پرسش می‌گیرند.

بازگشت به ژاپن؛ بیمارستان روانی و خلاقیت بی‌وقفه

در دهه ۷۰، پس از تلاش برای خودکشی، کوساما به ژاپن بازگشت و به‌صورت داوطلبانه در یک بیمارستان روان‌پزشکی بستری شد؛ جایی که تا امروز هم در آن زندگی می‌کند. با وجود شرایط درمانی، او همچنان در استودیوی خود در نزدیکی بیمارستان به کار ادامه می‌دهد و آثارش را خلق می‌کند.

جالب است بدانید که کوساما در عین حال یک نویسنده برجسته نیز هست و رمان‌ها و شعرهایی با ساختارهای سوررئال نوشته است که همگی مانند نقاشی‌هایش، نشانه‌هایی از توهم، تکرار و انحلال مرز میان فرد و جهان دارند.

کوسوما4

تحسین جهانی، نمایشگاه‌های رکوردشکن، و میراثی جاودان

در دهه‌های اخیر، کوساما به یکی از پرمخاطب‌ترین هنرمندان جهان تبدیل شده است. نمایشگاه‌هایش در موزه‌های معتبر مانند Tate Modern، MoMA، و LACMA با استقبال میلیونی مواجه شده‌اند. آثار او نه‌تنها از نظر زیبایی‌شناسی جذاب‌اند، بلکه داستانی انسانی و صادقانه در پس خود دارند که برای مخاطب مدرن، همدلی‌آور است.

او به عنوان زن، آسیایی، بازمانده بیماری روانی و خالق یکی از منحصربه‌فردترین زبان‌های هنری قرن، امروز به یک نماد فرهنگی تبدیل شده است؛ زنی که با جسارت، رنج‌های ذهنی‌اش را به اثر هنری تبدیل کرد و به جهان نشان داد که از دل آشوب روان، می‌توان جهانی از نظم، معنا و زیبایی آفرید.

حورا خاکدامن/کیوریتور و منتقد هنری

انتهای پیام