گروه تجسمی هنرآنلاین،هنر، در ژرف‌ترین معنا، پاسخ به آن لحظات ناتمام زندگی است؛ لحظاتی که در روان ته‌نشین می‌شوند و در هیئت اثری تازه، امکان بیان دوباره می‌یابند.

هر انسان، در مسیر زندگی خود، با فقدان‌هایی روبه‌رو می‌شود: گسست‌هایی خاموش که ردپایشان بر جان می‌ماند. این ناپیوستگی‌ها، آن میل پایان‌ناپذیر به یافتن چیزی گمشده را درون ما زنده نگه می‌دارند.

اثر هنری، در چنین زمینه‌ای شکل می‌گیرد: نه به عنوان پاسخی نهایی، بلکه چونان حرکتی به سوی فهم چیزی که در دل ناتمام‌بودن زنده است.

ونگوگ1

هنرمند، با چشمی که بیشتر به نادیده‌ها حساس است تا دیده‌ها، آنچه را که در اعماق نهفته مانده، به سطح می‌آورد. تصویر، واژه یا ملودی، تبدیل به ظرفی می‌شود برای نگهداشتن چیزی که نمی‌توان آن را مستقیماً لمس کرد: خاطره‌ی فاصله، تمنای وصال، یادآور لحظه‌هایی که ناتمام مانده‌اند.

در این مسیر، هنر نه تنها به زیبایی می‌اندیشد، بلکه به جست‌وجوی آن معنای از دست رفته نیز ادامه می‌دهد؛ معنایی که شاید هرگز به تمامی بازیافته نشود.

مخاطب، در مواجهه با اثر، خود را در آستانه‌ی تجربه‌ای می‌یابد که آشنا و در عین حال بیگانه است. چیزی در اثر، در ورای فرم و تکنیک، او را می‌خواند؛ چیزی که به زبان بی‌واژه با خاطرات عمیق او گفت‌وگو می‌کند.

در اینجا، هنر پلی می‌شود میان دنیای درونی هنرمند و آن زوایای خاموش روح مخاطب که کمتر به آن‌ها دست یافته است.

جیغ

اثر هنری را شاید بتوان تجسم لحظه‌ای دانست که روان، به جای انکار ناتمامی‌های خود، آن‌ها را به آفرینش بدل می‌کند. تلاشی برای بدل کردن غیاب به حضور؛ برای یافتن صدا در میان سکوت.

هنر، نه به عنوان پاسخی قطعی، بلکه چونان دعوتی به تأمل، به پذیرش، و به خلق معنایی تازه، بر بوم زندگی گسترده می‌شود.

حورا خاکدامن/کیوریتور ومنتقد هنری

انتهای پیام