سرویس تجسمی هنرآنلاین: طرح جشنواره هنرهای تجسمی فجر در سال 1385 از طرف دفتر امور هنرهای تجسمی به معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد شد تا در کنار تئاتر و موسیقی و سینما، هنرهای تجسمی هم در رویدادهای هنری فجر سهیم باشد. اگر چه با تغییر مدیریت مجموعه، اولین دوره آن در سال 1387 اتفاق افتاد. در طرح اولیه با توجه به رویکردهای جهانی و معاصر هنرهای تجسمی، قرار بود که این جشنواره خلاء بین رشته‌ای را پر کند. در حالی که در نظمی نه چندان قابل قبول؛ دوسالانه‌های مختلف (از جمله دوسالانه نقاشی، مجسمه، عکس، گرافیک، کاریکاتور و...) به صورت سنتی و در چهارچوبی مشخص، بخشی از بضاعت هنری کشور را به نمایش می‌گذاشتند، قسمت عمده‌ای از هنرهای تجسمی هنوز جایگاه تثبیت شده‌ای نداشت. نمایشگاه هنرهای جدید هم نتوانست بنا به دلایلی تداوم پیدا کند. با وجود بعضی تجدیدنظرها و انعطاف‌های هنری، تلاش برای تأسیس دوسالانه‌هایی مثل تصویرسازی و... هم ابتر ماند. به این ترتیب گروهی از هنرهای تجسمی با رویکردهای تازه امکان بروز نداشتند. جشنواره هنرهای تجسمی فجر می‌توانست زمینه مناسب این حضور را فراهم کرده و هنرمندان را برای ورود به این فضاهای جدید تشویق کند. اختصاص تم‌های پیشنهادی برای هر دوره هم می‌توانست به انسجام آثار کمک کند.

در هفت دوره گذشته اما جشنواره هنرهای تجسمی فجر، برخلاف طرح اولیه، به شکل برگزاری نمایشگاه و جشنواره همزمان و تجمیع شده همان قالب‌های سنتی انجام شد. همچنین علی رغم وعده‌های بسیار، نوع برگزاری جشنواره هم نه تنها به توفیق و ارتقاء دوسالانه‌های قدیمی کمک نکرد، بلکه به سبب نظم دقیق سالانه، اختصاص جوایز وسوسه انگیز، بودجه‌های ثابت و... تمام دوسالانه‌ها را هم از رمق انداخت بدون آن که بتواند وظائف این دوسالانه‌های تخصصی را به تمامی انجام دهد.

رجعت هشتمین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر به بخشی از طرح اولیه اتفاق خوشایندی بود که در فراخوان اعلان شد. جشنواره تصمیم داشت به هنر معاصر نظر داشته باشد، بی‌اینکه خود را محدود به چهارچوب‌های سنتی کند. حالا بعد از افتتاح نمایشگاه می‌توان نتیجه این اقدام را مورد بررسی دقیق‌تری قرار داد.

آثار ارائه شده در نمایشگاه، معیار و میزان تحقق یا کاستی‌های اجرایی این تصمیم است. به نظر می‌رسد بنابر عادت، هنرمندان متقاضی شرکت در جشنواره، بدون دقت در جزئیات فراخوان جدید، به همان روال هفت دوره گذشته، اقدام به ارسال آثار کرده‌اند. تأخیر در انتشار فراخوان، تشریح ناکافی این تصمیم، ترکیب شورای سیاست‌گذاری (که عموماً از همان الگوی تفکیکی سنتی رشته ها پیروی می‌کرد)،‌ اطلاع‌رسانی ناقص و... هم به این کم توجهی دامن می‌زد. شاید اختلاف و اعتراض خوشنویسان، نگارگران و مذهبان، بعضی نقاشان و... از همین جا ناشی شده باشد. طبیعی است برگزارکننده نیز نمی‌تواند معجزه‌ای خارج از آثار ارسالی ارائه کند.

گذشته از بعضی انتخاب‌های نه چندان مناسب (مثلاً چند تابلوی نگارگری، نقاشی، عکس و...)، آنچه در چیدمان نمایشگاه در قیاس با دوره‌های قبل به چشم می‌خورد، نمایش همه شیوه‌های هنری در کنار هم و بدون تفکیک عناوین گالری‌هاست. امری که از همان نگاه اصلاح شده جشنواره نشأت می‌گیرد. اما لازم به یادآوری است که؛ حذف مرزهای سنتی هنرهای تجسمی تنها به حذف مرزهای چیدمان و ادغام و قرارگیری آثار در کنار هم ختم نمی‌شود. این مرزشکنی، در ماهیت آثار نمایشگاه و طرز تلقی هنرمندان شرکت‌کننده هم پیگیری شود که قطعاً نیاز به زمان و تجربه دارد.

موضوع دیگری که متأسفانه این روزها به قانونی بدیهی تبدیل شده؛ اصرار بر عنوان بین‌المللی برای همه جشنواره‌های داخلی است. جشنواره فجر یک رویداد ملی است که باید ـ بدون قضاوت ـ برآیند وقایع سال هنری را به نمایش بگذارد. (منظور از "عدم قضاوت" نفی داوری و انتخاب نیست. منظور این است که جشنواره وجاهت خود را به عنوان آینه تمام نمای هنر و یک سند منسجم تاریخی معتبر حفظ کند.) بنابراین بهتر است تبادل تجربه‌های بین‌المللی در فرصت‌های بهتری به جامعه هنری داخلی و خارجی ارائه شده و جشنواره فجر همچنان از ماهیت ملی خود دفاع کند.

سعید فلاح‌فر