گروه تئاتر هنرآنلاین،حسین پارسایی کارگردان این اثر در گفت‌وگو با هنرآنلاین، از مسیر حرفه‌ای خود، وضعیت تئاتر موزیکال در ایران، اقتصاد تئاتر خصوصی، چالش‌های تولید آثار بزرگ و دلیل بازگشت دوباره «الیور توئیست» به صحنه می‌گوید.

آقای پارسایی، چه شد که تصمیم گرفتید بعد از هشت سال دوباره «الیور توئیست» را روی صحنه ببرید؟

به‌نظر من، هر کارگردانی باید گاهی به کارنامه خودش برگردد. در این سال‌ها دو نمایش از شاهنامه، یعنی «هفت‌خان اسفندیار» و «نبرد رستم و سهراب» را کار کردم و تجربه‌های تازه‌ای به دست آوردم. احساس کردم الان زمان مناسبی است که با نگاه امروز، دوباره سراغ «الیور توئیست» بروم. این بازتولید نه تکرار ساده اجرای سال ۱۳۹۶ است و نه صرفاً نوستالژی؛ فرصتی است برای گفت‌وگو با مخاطب امروز، که هم نسلش عوض شده و هم توقعاتش. خود من هم در این سال‌ها تغییر کرده‌ام؛ طبیعی است این تغییر در اجرا خودش را نشان بدهد.

الیور

اگر بخواهیم عقب‌تر برویم، علاقه شما به تئاتر موزیکال از کجا شروع شد؟

من از نوجوانی به موسیقی علاقه‌مند بودم. در دوره ما منابع موزیکال خیلی محدود بود، اما همان انیمیشن‌ها و فیلم‌های انگشت‌شماری که حال‌وهوای موزیکال داشتند برای من الهام‌بخش بودند. بعدها که امکان دسترسی به آثار بین‌المللی بیشتر شد، رفتم دنبال این علاقه. همیشه دوست داشتم نمایشی بسازم که زبان شاعرانه و موسیقایی داشته باشد. برای من موزیکال فقط یک فرم اجرایی نیست؛ یک زبان عاطفی برای گفت‌وگو با احساسات انسان است. حتی در نمایش‌های اجتماعی‌ام هم سعی می‌کردم ریتم، موسیقی و نوعی بیان موزیکال را وارد ساختار کار کنم.

شما در کارنامه‌تان تجربه‌های متنوعی داشته‌اید؛ چطور این مسیر به سمت موزیکال‌های بزرگ و به‌اصطلاح «بیگ‌پروداکشن» رسید؟

تئاتر برای من همیشه کاری جمعی، پرهیجان و مبتنی بر مشارکت بوده است. من عاشق صحنه‌های بزرگ، موسیقی زنده، حرکت گروهی و طراحی‌های پیچیده‌ام. اما این علاقه به معنی تجمل‌گرایی نیست. برای من کیفیت مهم‌تر از اندازه است. واقعیت این است که اجرای تئاتر موزیکال در ابعاد حرفه‌ای، بدون امکانات فنی گسترده، سالن مناسب و ماشینری دقیق ممکن نیست. بازیگران مشهور الزام نیستند، ولی می‌توانند به جذب مخاطب کمک کنند. در عین حال، تئاتر هنر گرانی است؛ نمی‌شود همیشه منتظر بودجه دولتی نشست. بخش خصوصی باید جسارت و ریسک داشته باشد. وقتی تهیه‌کننده‌ای مثل آقای جلیل کیا یا آقای سیدمحمود شبیری پای کار می‌آیند، این فقط یک اقدام اقتصادی نیست؛ نوعی مسئولیت اجتماعی هم هست.

برخی معتقدند  اقتباس های شما از نسخه های جهانی جسورانه ست می‌کنید؛ خودتان این نوع اقتباس را چطور تعریف می‌کنید؟

من همیشه صادقانه گفته‌ام که از نسخه‌های موفق جهانی الگو گرفته‌ام. در دوران تحصیل، هیچ منبع آکادمیک درباره تئاتر موزیکال در اختیار ما نبود. وقتی می‌دیدم یک اثر در جهان موفق است، برایم منطقی بود که فکر کنم چرا ما نتوانیم با فرهنگ و ذائقه خودمان آن را بازتولید کنیم؟ این اتفاق در همه جای دنیا می‌افتد. درباره «الیور توئیست» هم صراحتاً اعلام کردیم این اثر اقتباسی از نسخه اصلی است. متن اول ترجمه می‌شود، بعد بازنویسی می‌شود و در نهایت با فرهنگ، زبان و جغرافیای خودمان تطبیق داده می‌شود. به‌نظر من، آثار بزرگی مثل «بینوایان» و «الیور توئیست» جهانی‌اند چون درباره انسان حرف می‌زنند، نه درباره یک جغرافیای خاص. وقتی از انسان حرف می‌زنیم، از درد مشترک فرهنگ‌ها صحبت می‌کنیم. برای من اقتباس، یک گفت‌وگوی فرهنگی بین ما و جهان است، نه کپی‌برداری.

اجرای نمایش الیور توئیست در تالار وحدت3

ترکیب بازیگران نسخه جدید با اجرای سال ۹۶ کاملاً متفاوت است.علت این تغییر چه بود ؟

زمان، خودش تغییر می‌آورد. بسیاری از بازیگران نسخه قبلی در دسترس نبودند یا درگیر پروژه‌های خودشان بودند. این اجرا به نوعی بزرگداشت زنده‌یاد آتیلا پسیانی هم هست که در شکل‌گیری نسخه نخست «الیور» و تشویق من برای اجرای مجدد بسیار نقش داشت. از طرف دیگر، هر اجرای تازه یعنی شروع از نقطه صفر. حتی اگر متن همان باشد، تجربه متفاوت است. در این دوره، هوتن شکیبا، سیامک انصاری، کاظم سیاحی، بهنوش طباطبایی و بانیپال شومون، در کنار بازیگران جوان و نوجوان، حضور دارند.

حضور این ترکیب جدید، انرژی تازه‌ای به کار داده است. برای من مهم نیست بازیگر حتماً چهره مشهور باشد؛ مهم این است که «تئاتری» باشد و از پس نقش برآید. اگر بازیگر نتواند نقش را درست ارائه بدهد، شهرت هم کمکی نمی‌کند. در این گروه، همه در جای درست قرار گرفته‌اند و زبان مشترکی شکل گرفته است.

به طور کلی، تولید یک تئاتر موزیکال در ایران چه دشواری‌هایی دارد؟

تولید تئاتر موزیکال در ایران فراتر از بضاعت معمول تئاتر ماست. از نظر منابع مالی، زیرساخت‌های فنی، سالن مناسب، آموزش و حتی حمایت‌های رسمی، ما خیلی عقبیم. بخش دولتی توان ساخت و اداره چنین آثاری را ندارد و در بخش خصوصی هم فقط معدود گروه‌هایی حاضرند این ریسک را بپذیرند. ما اساساً چیزی به نام تحصیلات آکادمیک تئاتر موزیکال یا دوره‌های تخصصی منظم در این حوزه نداریم.

بیشتر کارها ذوقی و تجربه‌ای است؛ هنرمندان نمونه‌های خارجی را جست‌وجو می‌کنند، می‌بینند و مطابق توان و امکان‌شان تغییراتی ایجاد می‌کنند. از سوی دیگر، گوش و ذائقه مخاطب ایرانی هم با برخی فرم‌ها مثل اپرای تمام‌عیار آشنا نشده است؛ به طور مثال شما نمی‌توانید یک اپرای سه‌ساعته را سی شب پشت‌سرهم اجرا کنید و انتظار داشته باشید سالن پر باشد. اما در موزیکال، بخشی درام، قصه و شخصیت است و بخشی آواز، ترانه و ملودی؛ این ترکیب می‌تواند کمک کند مخاطب راحت‌تر ارتباط بگیرد.

الیور3

شما سال‌هاست درباره اقتصاد تئاتر خصوصی و وضعیت تئاتر در ایران صحبت می‌کنید. به نظر شما امروز تئاتر بیشتر به تولید اثر هنری نیاز دارد یا به صنعت فرهنگی شدن؟

به‌نظر من، تئاتر امروز ایران قبل از هر چیز به آگاهی نیاز دارد؛ آگاهی هنرمند نسبت به جامعه و مخاطبش، و آگاهی حاکمیت نسبت به اهمیت فرهنگ. اینکه ما یک نمایش را انتخاب می‌کنیم و روی آن کار می‌کنیم، باید ریشه در شناخت داشته باشد؛ بدانیم چرا این متن و این موضوع در این زمان مهم است و چه تأثیری می‌تواند بگذارد. وقتی نمایشی شش ماه تمرین می‌شود و بعد روی صحنه می‌رود و مخاطب ندارد، این برای گروه اجرا بسیار آزاردهنده است.

در تئاتر حرفه‌ای، مسیر شکل‌گیری اثر روشن است؛ ما برای مخاطبی کار می‌کنیم که دنبال نوآوری است، دنبال حرف‌های کلیشه‌ای و شعار نیست، ایدئولوژی خاصی را طلب نمی‌کند؛ می‌آید بنشیند، فکر کند، لذت ببرد و در نهایت چیزی بر او افزوده شود. تئاتر یک آیین دوطرفه است؛ تماشاگر تأثیر می‌پذیرد و در عین حال بر هنرمند تأثیر می‌گذارد. اگر قرار باشد تئاتر به‌عنوان یک حرفه جدی زنده بماند، باید هم به توسعه فضاهای نمایشی توجه شود، هم از گروه‌های مستقل حمایت شود، و هم اقتصاد هنر به‌گونه‌ای طراحی شود که تئاتر بدون یارانه دولتی هم بتواند روی پای خودش بایستد.

یکی از نقدهای تکراری درباره کارهای شما، بودجه و هزینه بالای تولید است. با این نقد چگونه مواجه می‌شوید؟

راستش من این را «نقد» به معنای منفی کلمه نمی‌بینم؛ بیشتر یک ویژه گی ذاتی این نوع کارهاست. در سینما جذب سرمایه‌گذار کاملاً مرسوم است؛ چرا در تئاتر باید عجیب یا منفی تلقی شود؟ اگر بتوانیم با سرمایه بخش خصوصی سالن بسازیم، ده‌ها هنرمند را مشغول کار کنیم و اثری با کیفیت بالا تولید کنیم، به‌نظر من باید از این روند حمایت شود، نه اینکه زیر سوال برود.

الیور4

می‌گویند تئاترهای من گران‌اند. بله، هستند؛ چون کم‌فروشی نمی‌کنم. کیفیت هزینه دارد. شما برای یک لباس یا غذای باکیفیت‌تر هم باید بیشتر هزینه کنید؛ در هنر هم همین‌طور است. در موسیقی، مردم برای کنسرت‌ها بلیت‌های چند میلیونی می‌خرند و آنجا کمتر می‌گویند «چرا گران است؟»، چون انتخاب کرده‌اند.

در تئاتر موزیکال هم بیش از صد بازیگر و نوازنده ماه‌ها تمرین می‌کنند، دکور عظیم ساخته می‌شود، نور و صدا با استاندارد حرفه‌ای تدارک دیده می‌شود. این هزینه‌ها باید جبران شود.

من هیچ بودجه‌ای از بخش دولتی نمی‌گیرم و تنها حامی‌ام تماشاگری است که بلیت می‌خرد و تئاتر را انتخاب می‌کند. به نظر من وقت آن رسیده نگاه قدیمی و کلیشه‌ای به تئاتر عوض شود. تئاتر بزرگ و باکیفیت نشانه تجمل نیست؛ نشانه جدیت، حرفه‌ای‌بودن و احترام به مخاطب است.

محل اجرای نمایش این بار استادیوم تنیس مجموعه انقلاب است. چرا چنین فضایی را انتخاب کردید؟

صادقانه بگویم، چاره دیگری نداشتیم. هیچ سالنی در تهران از نظر فنی ظرفیت لازم برای اجرای چنین نمایشی را ندارد. دکور ما نزدیک ۹۰۰ مترمربع است با ارتفاع حدود ۱۵ متر و بیش از ۲۰۰ نفر در اجرا مشارکت دارند. این حجم از ماشینری، تغییر صحنه و رفت‌وآمد آدم‌ها در سالن‌های معمولی تئاتر ممکن نیست. همان‌طور که سال گذشته برای «نبرد رستم و سهراب» از فضای میدانی استفاده کردیم، این‌بار هم تصمیم گرفتیم استادیوم تنیس را تبدیل به یک سالن نمایشی کنیم.

الیور5

این کار ساده‌ای نبود؛ از طراحی و اجرای سقف موقت و سیستم گرمایشی گرفته تا سازه‌های صحنه، همه توسط تهیه‌کننده و تیم فنی تأمین شد. با وجود همه دشواری‌ها و حتی تأخیرها به‌خاطر شرایط جوی و مسائل بیرونی، گروه‌های فنی و اجرایی با عشق کار کردند. این عشق و احساس مسئولیت اجتماعی بود که پروژه را جلو برد. حالا وقتی مخاطب وارد سالن می‌شود، دیگر احساس نمی‌کند در یک زمین تنیس است؛ یک سالن نمایش بزرگ می‌بیند که برای این اثر طراحی شده است.

بخشی از جذابیت «الیور توئیست» حضور گسترده بازیگران کودکان و نوجوانان است. رویکرد شما در کار با این گروه سنی چه بود؟

من سال‌ها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دوره‌های مربیگری و نمایش خلاق گذراندم و یکی از تخصص‌هایم آموزش به کودکان و نوجوانان است.

برای نسخه اخیر «الیور توئیست»، در سال ۹۶ و همین اجرای جدید، روندی طولانی و دقیق داشتیم. در مقطعی بیش از ۳۰۰ کودک و نوجوان علاقه‌مند شرکت کردند و در نهایت حدود ۴۰ نفر انتخاب شدند. ما برای نقش‌های اصلی کودکان، مثل الیور و داجر دو بازیگر در نظر گرفتیم تا فشار و استرس کمتری روی دوش یک نفر باشد.

الیور7

این بچه‌ها در مدت چندین ماه علاوه بر تمرین نمایش، دوره‌های مختلفی گذراندند؛ از حرکت و آواز تا مشاوره روان‌شناسی و آشنایی با آداب حرفه‌ای تئاتر. خانواده‌هایشان هم در تمام این مسیر همراه‌شان بودند.

امروز اگر کسی از پشت صحنه «الیور» فیلم بگیرد، می‌بیند این بچه‌ها چطور حرفه‌ای رفتار می‌کنند؛ از لحظه ورود، تعویض لباس، گرم‌کردن، دریافت آکسسوار، ورود و خروج به صحنه و حضور در تمرین‌ها. برای این حدود ۴۰ کودک، این نمایش یک فرصت آموزشی کم‌نظیر و یک تجربه فراموش‌نشدنی است.

طراحی صحنه و میزانسن‌های شما معمولاً «با شکوه» و به قول بعضی‌ها «سینمایی» توصیف می‌شود. در «الیور توئیست» چقدر روی جنبه‌های بصری و تکنیکی تأکید داشته‌اید؟

وقتی قرار است در یک قاب بزرگ و برای جمعیت زیاد اجرا کنید، ناگزیر باید از تمام ظرفیت‌های دیداری و شنیداری استفاده کنید تا هم شکوه اجرا حفظ شود و هم تماشاگر را دچار شگفتی و لذت کند. این فقط مخصوص کارهای به اصطلاح «بیگ‌پروداکشن» نیست، اما در این نوع کارها برجسته‌تر می‌شود.

در «الیور توئیست»، موسیقی نقش محوری دارد. ترانه‌ها و موسیقی‌های اصلی متعلق به نسخه سینمایی ۱۹۶۸ و ساخته لیونل بارت است. ما از همان موسیقی‌ها استفاده کردیم، با این تفاوت که ترانه‌ها به فارسی ترجمه و بازسرایی شد و روی همان ملودی‌ها نشست.

الیور6

این کار از نظر فنی بسیار سخت است؛ چون باید واژه‌های فارسی وزن بگیرند و درست روی نُت‌ها قرار بگیرند. بخش‌هایی از موسیقی در استودیو ضبط شده و در اجرا به‌صورت پلی‌بک پخش می‌شود و بخش‌هایی هم به‌صورت زنده توسط بازیگران خوانده می‌شود.

در کنارش، طراحی صحنه سهیل دانش‌اشراقی با سازه‌ای عظیم روی سن گردان، امکان خلق چندین لوکیشن را فراهم کرده؛ از «نوانخانه» و خانه «آقای براونلو» گرفته تا کوچه‌پس‌کوچه‌های لندن و کافه معروف بیل سایکس و نانسی.

برخی معتقدند نمایش‌های شما بیش از حد مجلل‌اند و از ساده گی فاصله گرفته‌اند. این نقد را چطور می‌بینید؟

من از «تئاتر بی‌چیز» شروع کردم؛ از چند تا پیت حلبی و صندلی‌های مدرسه و چادر رختخواب، با لباس‌های پدر خدابیامرزم و لوازم آرایشی مادر خدابیامرزم. سال‌ها در ژانرهای مختلف کار کرده‌ام؛ دفاع مقدس، کودک و نوجوان، عروسکی، اجتماعی، اساطیری… هر کدام اقتضائات خودشان را داشته‌اند.

اینکه فکر کنیم من بدون دلیل می‌روم سراغ دکور عظیم و انبوه آکسسوار، انصاف نیست. در شرایط اقتصادی امروز، اگر من یا سرمایه‌گذار بخواهیم هزینه بزرگی بکنیم، حتماً برای آن فکر و انگیزه‌ای داریم. دکور «بینوایان» را به یاد بیاورید؛ تمامش تخته‌های جعبه میوه بود که روی یک سازه فلزی سوار شده بود، اما همان را هم بعضی‌ها «مجلل» نامیدند. انگار برخی واژه‌ها کلیشه شده؛ کافی است از قاب سالن‌های کوچک و دولتی فراتر بروید تا بلافاصله برچسب تجمل به کارتان بخورد.

الیور1

لندن قرن هجده و نوزده دکور خودش را می‌خواهد، نبرد رستم و سهراب دکور خودش را، یک نمایش کوچک اجتماعی هم دکور خودش را. این‌که در یک قاب بزرگ کار می‌کنیم الزاماً به معنی بریز و بپاش و اسراف نیست. به‌نظر من نقدهای این‌چنینی گاهی چندان منصفانه نیستند. من سعی می‌کنم با توجه به بضاعت موجود، کاری بسازم که هم‌زمان بهترین و متناسب‌ترین شکل ممکن برای آن جهان نمایشی باشد.

با وجود همه این دشواری‌ها، چرا همچنان بر تولید آثار بزرگ اصرار دارید؟

چون تئاتر باشکوه را دوست دارم و به آن ایمان دارم. بودجه تئاتر در ایران ناچیز است و من، به‌عنوان کسی که سال‌ها مدیریت هم کرده، می‌دانم این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت. اگر قرار باشد منتظر حمایت دولتی بمانیم، بسیاری از تجربه‌ها هیچ‌وقت شکل نمی‌گیرند. از سوی دیگر، همین اجراهای بزرگ است که کارآفرینی بیشتری ایجاد می‌کند، انگیزه می‌دهد و تماشاگر را دوباره با تئاتر آشتی می‌دهد. در این پروژه بیش از ۳۰۰ نفر فعالیت می‌کنند و در این روزهای سخت، همین اشتغال و امیدآفرینی برای همه ما ارزشمند است.

الیور8

در چهار دهه گذشته، بسیاری از مشکلات تئاتر تغییر نکرده‌اند؛ کمبود سالن، نبود حمایت پایدار، اعمال سلیقه‌های گوناگون، نبود چشم‌انداز بلندمدت و… تنها بخشی که می‌تواند با همه این محدودیت‌ها حرکت کند، بخش خصوصی است؛ آن هم با ریسک زیاد. بعضی پروژه‌ها شاید از نظر مالی سود چندانی ندهند، اما گروه‌ها برای عشق‌شان کار می‌کنند. برای من، اینکه تماشاگری بعد از دیدن یک نمایش با یک خاطره خوب به خانه برگردد، خودش بزرگ‌ترین موفقیت است.

در نهایت، افق بعدی شما چیست؟ آیا قصد دارید نمایش ایرانی یا اسطوره‌ای دیگری کار کنید؟

بله، حتماً. من همیشه دغدغه نمایش ایرانی و اسطوره‌ای داشته‌ام. بعد از «هفت‌خان اسفندیار» و «نبرد رستم و سهراب»، مدتی است گروه پژوهش روی نمایش «افسانه سیاوش» کار می‌کند؛ بخشی از سه‌گانه اساطیری که در ذهنم بوده. در کنار آن، دوست دارم تجربه موزیکال را در قالب داستان‌های ایرانی و اجتماعی ادامه بدهم.

الیور9

هدفم این است که نسل جدید تماشاگر ایرانی با میراث فرهنگی و هویت خود از طریق زبان تئاتر موزیکال آشنا شود. این ژانر می‌تواند پلی باشد بین ادبیات کلاسیک و زبان امروز. اگر بتوانیم با حمایت و تداوم، این مسیر را ادامه دهیم، تئاتر ایران می‌تواند به جایگاهی که لایقش است نزدیک‌تر شود.

نرگس ناظمی نیا

انتهای پیام