سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کارل سَندبرگ متولد ششم ژانویه ۱۸۷۸ و متوفی به سال ۱۹۶۷ از شاعران بنام آمریکایی است که برنده سه جایزه پولیتزر شد.
"کارل سندبرگ" شاعر آمریکایی در 1878 در ایلینوی به دنیا آمد. خانواده او از مهاجران تنگدستی بودند که زندگی پرمشقتی داشتند. سندبرگ برای کمک به اقتصاد خانه در 12 سالگی تحصیل را ترک کرد و به کارگری پرداخت. علاقه او به ادبیات از همان آغاز نوجوانی به چشم میخورد. وی اوقات بیکاری خود را به خواندن کتاب و نوشتن میگذراند، تا اینکه در سال 1916 نخستین مجموعه شعرش با نام "شعرهای شیکاگو" که تصویری دردناک از محرومان و طبقه زحمتکش جامعه بود، به چاپ رساند.
از این شاعر معروف آمریکایی به زبان فارسی شعرها و گزیدههایی ترجمه شده است که از آن جمله است، "برای تو و ماه نغمه سردادم" عنوان گزیدهای از شعرهای کارل سند برگ که سال 94 به ترجمه احمد پوری منتشر شد. "شعرهای شیکاگو"، "چنگهها"، "اشعار جنگ (1915 ـ 1914)"، "راه و پایان"، "مه و آتشها"، "سایهها" و "روزهای دیگر" عناوین بخشهای کتاب "برای تو و ماه نغمه سردادم" را شامل میشوند.
کارل سندبرگ را زبان گویای ستمدیدگان جامعه آمریکا مینامند. او دوبار برنده جایزه معتبر "پولیتزر" شد. و در 1967 که از دنیا رفت، از خود چندین مجموعه شعر، داستان کوتاه، رمان و زندگینامه به جا گذاشت.
دو شعر از کارل سندبرگ به ترجمه احمد پوری:
گودالکنها
بیست مرد چشم دوختهاند به گودالکنها،
که بیل میزنند بر کنارههای گودال
جایی که گل رس به زردی میزند.
فرو میبرند تیغهی بیل را محکمتر محکمتر
در جستوجوی لولهی گاز
پاک میکنند عرق از صورت را
با دستمال قرمز روی شانه
گودالکنها همچنان میکنند،... میایستند،... تا چکمهی بلعیده شده
در گل را بیرون بکشند.
از بیست مرد تماشاگر
ده نفر زیر لب میگویند: عجب کار شاقی!
و ده نفر دیگر: چه میشد به من هم کار میدادند.
***
رویاها در شامگاهان
رویاها در شامگاهان
تنها رویاها در شامگاهان هستند
که در پایان روز بازمیگردند
به چیزهای خاکستری، چیزهای سیاه
به دوردستها، به ژرفای سرزمین رویاها
رویاها، تنها رویاها در شامگاهان
تنها تصاویر کهنهی دوران ازدسترفته
که روز از دست رفته
با سرشگ نقش میکند بر دل از دست رفته
اشگ و دریغ و رویاهای درهمشکسته
در شامگاهان است که به سراغت میآیند.