سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: پنجمین جلسه نقد و بررسی نشرچشمه‌ به کتاب اعتراف به زندگی نوشته پابلو نرودا مشهورترین شاعر شیلی اختصاص یافت که به تازگی با ترجمه احمد پوری منتشر شده است.  

محسن آزرم در ابتدای این جلسه با اشاره به این‌که کتاب "اعتراف به زندگی" جزء معدود زندگینامه‌های شاعران است که می‌تواند به اندازه کارنامه آن شاعر حایز اهمیت باشد، گفت: "اعتراف به زندگی کتابی‌ست سرشار از نکته‌بینی شاعری که همه عمرش را در شعر گذراند و زندگی و رنگ و عشق و موسیقی و چیزهایی مثل این در کارهایش بسیار پررنگ بود. بنابراین چیز چندان عجیبی نبود که آقای پوری که در این سال‌ها گزیده شعرهای نرودا را به فارسی برگردانده بودند، سراغی هم از این کتاب بگیرند و ترجمه تازه‌ای از این کتاب را آماده کنند."

در ادامه صحبت‌ها احمد پوری گفت: "ترجمه این کتاب یک داستان مجزا است. در حقیقت من اولین مترجم این کتاب بودم. پیش از انقلاب زمانی که در ادینبورو دانشجو بودم. آن‌جا با خانمی اهل شیلی هم‌کلاس بودم که داشت دکترای زبان انگلیسی می‌گرفت و علاقه من را به نرودا می‌دانست. یک روز آمد و گفت که مژده‌ای دارد و کتاب خاطرات نرودا به زبان انگلیسی ترجمه شده است. شروع به ترجمه آن کردم و وقتی به ایران برگشتم، دیدم آقای هوشنگ پیرنظر ترجمه این کتاب را در نشر آگاه منتشر کرده. بسیار شوکه و غمگین شدم. چون آقای پیرنظر اسم بسیار شناخته شده‌ای در ترجمه بود. به هر حال کتاب دست من ماند. آقای به‌آذین آن زمان روزنامه‌ای منتشر می‌کرد به نام اتحاد دموکراتیک مردم. پیش آقای به‌آذین رفتم و گفتم که این کتاب را ترجمه کرده‌ام. ایشان کتاب را خواندند و گفتند خیلی خوب است. یک بخش این کتاب را به نام دشت نیترات در نشریه اتحاد مردم در سال 1360و 1361 چاپ کردند.

4

پوری ادامه که در این سال‌ها دیگر به ترجمه‌ی دوباره این کتاب فکر نمی‌کرده، "دیگر نفس آن را نداشتم که بنشینم و دوباره ترجمه کنم. سال‌ها گذشت تا این‌که دو سه سال پیش بود که با دوست عزیزم آقای حسن کیائیان که صحبت می‌کردیم، ایشان توصیه کرد که یک کار محکم و قرص و پرحجم را ترجمه کنم، من یک‌باره یاد این کتاب افتادم و گفتم اگر من این کتاب را دوباره ترجمه کنم چه خواهد شد؟ گفتند خیلی خوب است. منتها ایشان با توجه به این‌که خیلی در این زمینه پرنسیپ‌های خودشان را دارند، گفتند باید از آقای حسین‌خانی مدیر انتشارات آگاه اجازه بگیریم. به آقای حسین‌خانی تلفن زدیم، ایشان هم با سخاوت تمام گفتند که حتماً این کار را کنیم. چون فقط یک‌بار آن کتاب را چاپ کرده‌ایم. از نظر من این کتاب تاریخ ادبیات دهه بیست تا دهه هفتاد اروپا و تقریباً جهان است."

اسدالله امرایی مترجم آشنا به ادبیات امریکای لاتین هم در ابتدای صحبت خود با اشاره به نوع روایت داستان در در این کتاب گفت: "حسن این کتاب بحث روایت دست اول آن است و این روایت، به معنای خاطره‌نویسی، روشن‌کننده بسیاری از نکات تاریکی است که ممکن است در شعرها و در ادبیات و در سیر وقایع، با آن روبه‌رو شویم. سیر وقایع در این کتاب، به نظرم نشان دهنده اهمیت آن است." امرایی در ادامه به ترجمه فارسی کتاب پرداخت و گفت "ترجمه آقای پوری به دو دلیل قابل اعتماد و جذاب است. دلیل اول علاقه‌اش به نرودا و نگاهش به زندگی است و دلیل دوم انتقال این تجربه به خوانندگانی است که به هر حال وقتی اسم نرودا می‌آید، راحت می‌روند و آثار او را می‌خرند من در خواندن این متن با  ترجمه روان روبه‌رو بودم که به تعبیر دکتر نوروزی، اگر نرودا می‌خواست به فارسی بنویسد، به همین روانی می‌نوشت و همین برای من خیلی لذت‌بخش بود."

منتقد دیگر جلسه فؤاد نظیری بود که ترجمه‌هایش از شعرهای نرودا در این سال‌ها منتشر شده. نظیری با یادآوری ترجمه قبلی کتاب گفت "ترجمه هوشنگ پیرنظر را خوانده بودم و اینجا مطرح شد که خیلی هم آن روزگار در ما تاثیر گذاشته بود. خاطرات نرودا، از نظر من، جدای از اشاره ای که شما به یک، حتی یک سند قابل اتکای تاریخی است. از همان دهه 1920 تا کودتا و مرگ خود نرودا، اما جدای از اینکه داریم یک رمان تاریخی می خوانیم و سرگذشت در سرگذشت، غیر از سرگذشت خود نرودا به طور فشرده و با نگاهی بسیار شاعرانه به زندگی افرادی که در این خاطره اسم هایشان نقل می شود. آخرین سطرهای کتاب خاطرات نرودا سه روز بعد از قتل سالوادور آلنده است و 9 روز پس از آخرین سطرها که متاسفانه کتاب ناتمام ماند و پابلو نرودا چشم از جهان فرو می بندد. نرودا یکی از شاخص ترین چهره های شعر امروز جهان است. ایستاده در مقام بیان شوکت هستی و در کشاکش دگرگونگی و بیگانگی انسان امروزین با جهان پیرامون از ژرفای جوهره عشق مشعلی سترگ و جاودانه در بر می گیرد و با سرود ماندگار خویش به یاری شرم و حیثیت انسان روزگار خود برمی خیزد. او از سویی به عنوان شاعر مردم درگیر با تب و تاب ها و فراز و نشیب های تاریخی و اجتماعی میهن خود و دیگر نقاط جهان هم چون اسپانیاست و از دیگر سو در کار مکاشفه مدام رمز و رازهای نهان طبیعت و انسان و هم از این روست که شعرش به هر حال، چه سیاسی و اجتماعی و چه تغزلی، حتی اشعار انتزاعی اش، برخوردار از عمیق ترین ریشه های ذات انسانی و تجلی‌گاه پیچیده‌ترین پدیده‌های عینی و ذهنی وجود و هستی است." نظیری در ادامه جلسه به این اشاره کرد که به‌نظرش این کتاب را می‌شود رمانی درخشان هم در نظر گرفت "یعنی مشخصه‌های یک رمان را دارد از لحظه‌ای که این فرد به دنیا می‌آید و خاطرات کودکی‌اش را می‌گوید. ذکر خیری که از نامادری فرشته خوی خودش می‌کند. از نخستین شعرش می‌گوید و بی‌اعتنایی پدرش که اشاره می‌کند و می‌گوید این شاید یک نقد بی‌رحمانه و یک نقد بی‌توجهی به کاری بود و آن‌جا دلش از آن برخورد می‌شکند، بعد، مسائل دیگر. حقیقتش روزگاری که ترجمه قدیم را خوانده بودم، به مرور به آن فکر می کردم، خیلی دلم می‌خواست که ای کاش یک شاعر این خاطرات را  از نو ترجمه کند. یا مترجمی که جان و جنم شاعری دارد. خب خوشبختانه چه کسی سزاوارتر از احمد پوری که همت کرد و این گنجینه را با این شکل شسته و رفته و ماندگار به ادبیات روزگار ما اهدا کرد."

3

احمد پوری در پاسخ این سؤال که تجربه شما از ترجمه اشعار نرودا، چقدر به شما کمک کرد این شاعرانگی و لحن کلمات نرودا را به فارسی در بیاورید، گفت "من حتا اگر شعرهای نرودا را هم ترجمه بودم، با خیلی از شعرهای دیگرش زندگی کرده‌ام."

محسن آزرم هم با اشاره به یکی از فصل‌های جذاب و درخشان کتاب گفت "یکی از جذاب ترین فصل‌های کتاب فصل جایزه نوبل است و قاعدتاً هر کسی آن را بخواند، احتمالا از شوخی‌های نرودا حسابی خواهد خندید. خیلی فصل جذابی است. حتی در چنین فصلی هم وقتی نرودا تصمیم می گیرد ماجرایی را توضیح  بدهد وسط همه ماجراهای خبری می‌رود دوباره در دنیای شاعرانه خودش می‌رود و کلاً دور می شود از وقایع روزمره. اصلاً به‌نظر می‌رسد زندگی روزمره به چشمش نمی آید. نرودا از آن آدم هایی بوده که به هر طرف که نگاه می‌کرده واقعاً شعر می‌دیده.

در انتهای جلسه احمد پوری ترجمه یکی از شعرهای نرودا را خواند که پیش‌تر در کتاب هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه منتشر شده بود.

عکس: زهرا صادقی