به گزارش هنر آنلاین: جواد عزتی پسر بی حاشیه سینمای ایران که مسیر پیشرفت و ترقی خود را نه یک‌شب بلکه طی مسیر درست افت‌وخیزهای عرصه هنر طی کرد، تا امروز اسمش برای یک فیلم اعتبار بخرد. این بازیگر، که این روزها اسم‌ورسمش به‌عنوان کارگردان حسابی سروصدا کرده است در جشنواره فجر چهل و دوم، فیلمی را به روی پرده برد که اغلب اهالی رسانه فروش بالای آن را در روزهای اکران پیش‌بینی کرده بودند. فیلمی که توانست جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره چهل و دوم بگیرد اما عزتی چه اثری خلق  کرده بود  که این‌چنین جامعه هنری و این روزها مردم را در اکران عمومی به وجد آورده است.

فیلم «تمساح خونی» تقلید آشکاری از یک کار فرانسوی است، با این تفاوت که ماجرای فیلم نه از بازی رولت روسی بلکه از کازینو شکل می‌گیرد. پول بزرگی که همه به آن طمع دارند. عزتی این ایده را گرفته و به قول خودش تمام تلاشش را کرده تا گیشه را حسابی گرم کند و الحق که ذائقه مخاطب امروز سینما را به‌خوبی تشخیص داده و برای مخاطب امروز صف سینماها ، خوراک باب طبع ای  را تدارک دیده است. داستان فیلم روایتی است از معجزه‌ای به نام پول‌دار شدن. معجزه‌ای که در کازینو اتفاق می‌افتد و جوانانی که بلیت می‌خرند و در صف می‌ایستند تا یاد بگیرند، چه طور می‌توآن‌یک‌شبه پول‌دار شد.اینکه  در معبد مقدس کازینو اگر شب تو باشد، با پولی که برای تو نیست می‌توانی وارد این معبد بشوی و هزار دلارت یک‌شب نیم میلیون دلار بشود .جایی که آدم‌ها حاجتشان را می‌گیرند. آدم‌ها مهم می‌شوند؛ حیثیت پیدا می‌کنند و جدی گرفته می‌شوند. جایی که زندگی تو جذاب می‌شود.

عزتی برای تأکید بر مهم‌ترین بخش داستان خود یعنی معبد کازینو،  کم‌هزینه نکرده است. یک دورهی پر خرج از بازیگران مطرح این روزهای سینما که در حد تیپ حاضر می‌شوند تا به مخاطب تأکید کنند که صحنه کازینو مهم است جایی که قرار است معجزه پول‌دار شدن رخ دهد. اما پیام عزتی برای مخاطبانش به همین‌جا ختم نمی‌شود. تمساح خونی در ساختار پست‌مدرن خود مدام در رفت و برگشتی در میانه داستان سری به صحنه بوکس می‌زند. بله بوکس یا بوکس شرطی و غیرقانونی، صحنه‌های مشت خوردن متوالی آدم‌ها در کنار دخترانی که بیرون رینگ ایستاده‌اند و با لذت روی بوکسرها شرط می‌بندند و لذت می‌برند. فیلم تا حدودی ضد زن است و از منظر مرد سالانه زنان را روایت می‌کند. زنانی که به خاطر پول ازدواج می کنند و به خاطر پول طلاق می‌گیرند.  زنانی که برای پول پای رینگ بوکس از کتک خوردن دیگران لذت می‌برند.

البته «تمساح خونی» به همین‌جا ختم نمی‌شود، عزتی برای گرم کردن گیشه هر چند کم اما کلمات رکیک و شوخی اروتیک را هم چاشنی فیلم اش می‌کند. در دیستو پیایی که عزتی خلق کرده از غیرت و ارزش‌های اخلاق خبری نیست، بلکه اتفاق شانس و شرط بندی و قمار می‌تواند به داد شما برسد.

منتقدان امروز سینما برای گیشه‌های  پرمخاطبی مانند تمساح خونی ، این روزها یک توجیه دارند و آن تأکید بر وجه سرگرمی سینما است؛ غافل از اینکه فیلمی که ناتوان از جذب مخاطب باشد، یقیناً یک اثر سینمایی محسوب نمی‌شود. جذابیت برای یک فیلم سینمایی یک شرط لازم است اما کافی نیست و نمی‌توان به‌طور کامل بر جذابیت اتکا کرد . اتکای صرف بر محور جذابیت سبب می‌شود یک اثر هنری تا حد یک فیلمفارسی تنزل کند و یا می‌توان  انقدر یک  فیلم را چندلایه و پیچیده سازد که از جذابیت بی عاریت باشد.

نادیده گرفتن وجه رسانه‌ای سینما در کنار سرگرم‌کنندگی آن توجیه‌ی است، ناپذیرفتنی و البته  اینکه اگر ذائقه امروز مخاطب  این مدل از فیلم‌ها را می‌پسندد یک امر غیرطبیعی است.  شاید ریشه این تغییر ذائقه مخاطب را بتوان با مرور تاریخ سینمای  ایران پیدا کرد.  مرور تاریخ فیلم‌سازی سینمای ایران نشان می‌دهد که سینمایی که دهه‌هاست از خلق قهرمان خود بازمانده است و مدام در بستر سینمای خود دم از ناامیدی زده و امید  را حذف کرده است، این روزها محصولی مانند تمساح خونی داده است. مخاطب خسته از ناامیدی یا از سینما گریخته یا تن به سینمایی داده است که او را به دم غنیمتی دعوت می‌کند. سرگرمی بی‌حاصلی که هرچند به‌زعم خود دقایقی را تن به بیهودگی داده است اما غافل از اینکه  سینما آنچه را که روی پرده به نمایش می‌گذارد در جامعه خلق می‌کند. در حقیقت، سینما چهره فردای جامعه است. شما خلق می‌کنید و آن را ایجاد می‌کنید. روایت یک شبه پول دار شدن در فضای شانس و قمار و معجزه ای در معبد کازینو پیامی نیست که بتوان  بی توجه از آن عبور کرد.

اتکا به وجه سرگرمی سینما در میان فیلم‌سازان و منتقدان و حامیان سینمای گیشه پسند این روزهای سینما کج‌راه ای است که ره به ناکجاآباد دارد. تحسین و تقدیر از فیلم تمساح خونی به دلیل میزان مخاطبین و فروش گیشه آن‌یک بحث کاملاً تکنسینی صددرصد غلط است. مشروعیت سینما از مخاطبینش نمی‌آید. در نگاه تئوریک این مشروعیت از مخاطبین سرچشمه نمی‌گیرد. بسیاری از فرایندهایی که در جامعه ممدوح نیستند و اگر رواج پیدا کنند، مخاطبینی خواهند داشت. صرف اینکه برای محصولی مصرف‌کننده وجود دارد، این به آن محصول مشروعیت نمی‌دهد مشروعیتی که تمساح خونی در خلق محتوا و پیام فیلم اش تنها نگاهش را به وجه سرگرمی  دوخته است و غافل از اینکه چه  پیامی را برای مخاطبش مخابره می‌کند و در قبال آن هیچ مسئولیتی را گردن نمی گیرد.

هانیه شجاعی زند