گروه سینما هنرآنلاین: بعد از فضای ملتهب سال 88 در سالگرد نهم دی ماه، جشنواره‌ای پا به عرصه وجود گذاشت و با اکران 20 اثر در 30 نقطه از کشور کار خود را شروع کرد.پایه گذاران جشنواره، هدف از برگزاری این رویداد را ایجاد بستری برای هرچه بهتر دیده شدن آثار تولید شده در جبهه انقلاب می‌دانستند. اتفاقی که در دیگر جشنواره‌ها کمتر می‌افتاد یا اصلاً رخ نمی‌داد.

«وحید جلیلی» عضو شورای سیاست گذاری این جشنواره در نشست خبری دومین سال برگزاری آن، عنوان کرده بود: «روند طبیعی جریان فیلمسازی انقلابی که شکل گرفته و رشد کرده است اقتضا داشت که محافل پیرامونی خود را داشته باشد که در این زمینه جشنواره عمار شکل گرفت.

اگر مقایسه‌ای با سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری ایران داشته باشیم، این سینما در کنار حلقه هنری خود دارای حلقه‌های اندیشه‌ورزی و رسانه‌ای قوی است که حتی به نظر می‌رسد بیشتر از پاتوق‌های رسانه‌ای تاثیرپذیر است. موج نو سینمای انقلاب اسلامی هر چند دارای بخش متنی زیادی است، اما به دلیل فقدان رسانه‌ای و اندیشه‌ای نتوانسته بروز و ظهور یابد لذا جشنواره عمار با این آسیب‌شناسی وارد عرصه شد.»

ما جشنواره عمار در دومین سال برگزاری خود نیز، آنچنان که باید نتوانست بروز و ظهور رسانه‌ای پیدا کند. حتی دست‌اندرکاران برنامه‌ای مثل «هفت» هم که به رویدادهای سینمایی می‌پرداخت، در برابر درخواست مدیران جشنواره، مبنی بر تهیه گزارشی از رویدادهای جشنواره، درخواست مبلغی به عنوان هزینه تبلیغات کرده بودند، تا آنجا که جلیلی در آن زمان در مصاحبه‌ای خطاب به مدیران فرهنگی رسانه‌ای گفت: «ما توقع خاصی نداریم، ما فقط می‌خواهیم در حدی که دستگاه‌های رسانه‌ای و مدیران فرهنگی ما به جریان‌های لیبرال، جریان‌های ضد انقلابی و جریان‌های معاند سرویس می‌دهند، نصف آن به بچه حزب الهی‌ها سرویس بدهند.»

وی در ادامه بیان داشت: «ما از صدا وسیما انتظار داریم‌‌ همان سرویسی را که به فیلم‌های ضد ایرانی می‌دهد و همگام با «بی‌بی‌سی» و «وی او ‌ای» پشت سر هم برای‌ آنان رپرتاژ آگهی پخش می‌کند، در شبکه‌های مختلف علمداران هنر منفعل و غرب زده را به عنوان اسطوره‌های هنری ایران پمپاژ می‌کند، نصف‌‌ همان را به هنرمندان متعهد اختصاص دهد. ما انتظار داریم نصف این سرویس‌ها را به جشنواره‌هایی مانند جشنواره فیلم‌ عمار بدهند. با اینکه این جشنواره یک ماه است آغاز شده است، چندین نشست مطبوعاتی در این زمینه برگزار کرده‌ایم، چندین بار با مسئولین صدا و سیما تماس گرفته‌ایم، نامه رسمی زده‌ایم، با بعضی از مدیران شبکه‌های صدا و سیما مکاتبات رسمی داشته‌ایم، شما ببینید نتیجه چه بوده است. در تنها برنامه انحصاری رسانه دولتی جمهوری اسلامی؛ در یک برنامه ۱۰۰ درصد دولتی و صد در صد انحصاری سینمایی که صدا و سیما آن را پخش می‌کند، مجموعه جشنواره عمار هشت ثانیه را به خود اختصاص می‌دهد، در حالی که در‌‌ همان برنامه، ساعت‌ها در تعریف و تمجید آثار ضد ایرانی و حمله به نیروهای حزب اللهی عرصه هنر، امکانات بیت المال مصرف شده است.»

وی در بخشی دیگری از این مصاحبه گفت:«تنها انتظار ما این است که آقایانی که صرفاً به خاطر ادعای حزب اللهی‌گری مدیر شده‌اند، مرد باشند و نیمی از سرویسی که به ضد انقلاب داده می‌شود، ‌ نیمی از سرویسی که به هنر بی‌درد و روشنفکری و خنثی داده می‌شود، به بچه حزب الهی‌ها بدهند، متاسفانه این مسأله اپیدمی است. در بسیاری جا‌ها همین‌گونه است. این وضعیت سیستم فرهنگی ما است. در همان سیستمی که دوستان ما از فیلم‌های رسماً ضد انقلاب و طرفدار فتنه حمایت می‌کنند و صدها میلیون تومان خرج می‌کنند تا در حمایت از فتنه‌گران فیلمی بسازند و بعد هم روی پخش کردن آن را ندارند و باز خودشان فیلم را توقیف می‌کنند، به عمار که می رسد یاد مشکلات مالی و تعاریف اساسنامه‌ای‌شان می افتند! بعد همین‌ها در مواجهه با بچه‌های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، همواره آنان را متهم به بی‌هنری، عدم کار ایجابی و عدم تولید می‌کنند و وقتی که با نقض حرف‌شان مواجه می‌شوند، فرار می‌کنند.»

با این اوصاف، «دیده شدن» حلقه مفقوده‌ای بود که فیلمسازانی که بعد از اتفاقات تلخ 88 پا به عرصه تولید گذاشته بودند در نبود آن، زنجیرۀ تولیدات خود را کامل نمی‌دیدند، اما با روی کار آمدن عمار و جبران نسبی این خلأ، نه تنها این فیلمسازان جوان، انگیزۀ بیشتری برای افزایش تولیدات پیدا کرده بودند، بلکه دیگرانی هم بودند که با مشاهده این محفل پررونق و پر شور، انگیزه پیدا کرده تا وارد این عرصه شده و دست به تولید اثر بزنند و این گونه بود که عمار به اهداف بعدی خود که پرورش فیلمسازان نوظهور انقلابی بود، نزدیک‌تر شد. با استقبال فیلمسازان جوان از عمار و بالا رفتن تعداد متقاضیان شرکت کننده در جشنواره و همچین بیشتر شدن تعداد اکران کننده‌ها در سراسر کشور، در سال سوم برگزاری، وضعیت انعکاس رسانه‌ای جشنواره در رسانه‌های مکتوب و تصویری به طور قابل توجهی رشد کرد به طوری که حتی برنامۀ «هفت» هم مجبور شد این جشنواره را به رسمیت بشناسد و گزارش کاملی از این رویداد منعکس کند. این رشد و پیشروی تا آنجا ادامه پیدا کرد که در چند دوره بعد، افتتاحیه و اختتامیه جشنواره به طور زنده از شبکه‌های تلویزیونی پخش شد. «عمار» توانسته بود با پتانسیل‌های هنری و عناصر خبری مهم در این رویداد، در کمتر از یک دهه برگزاری از این جشنواره، همه رسانه‌های رسمی و غیر رسمی را در جهت انعکاس و پوشش این رویداد به خط کند و این یعنی هدفی که وحید جلیلی در اولین دوره برگزاری از آن سخن گفته بود، محقق شده بود!

اینکه مسأله تربیت فیلمساز به عنوان اهداف بعدی این جشنواره چقدر محقق شده است جای نقد و بررسی دارد که در این مجال نمی­گنجد اما هدفی که بنیان گذاران عمار در این بین، سخنی از آن نگفته یا اگر گفته بودند چندان به آن وزن نداده بودند، مسأله شناسایی و تزریق مدیران فرهنگی-رسانه‌ای بود که داشت طی یک فرایند تدریجی رخ می‌داد. از جمله افرادی که به واسطۀ جشنواره عمار، شناسایی یا مورد توجه بیشتر قرار گرفته و در کسوت مدیریت فرهنگی قرار گرفتند می‌توان گزینه‌های زیر اشاره کرد:

علی صدری‌نیا در اردیبهشت ماه 1399 به مدیریت ارتباطات و رسانه سازمان هنری رسانه‌ای اوج منصوب شد. او علاوه بر سابقه مستندسازی و برنامه سازی، در چهار دوره جشنواره عمار برنده جایزه شده بود.

محسن یزدی در تیرماه 1399 با حکم مرتضی میرباقری، معاون سیما به سمت ریاست شبکه مستند منصوب شد. او به جز پیشنه مستندسازی در جشنواره سوم و ششم، برگزیده شده بود و در چند دوره عضو هیأت داوران این جشنواره بود. وی همچنین مدیریت مرکز مستند سوره و دبیری گروه‌های فرهنگ و هنر و بین الملل خبرگزاری فارس را در پیشنه کاری خود ثبت کرده است.

همچنین، داود مرادیان در آبان ماه 1400 طی حکمی از سوی سید محمد نادری رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح به سمت مدیر گروه مستند این بنیاد منصوب شد. وی علاوه بر پیشینه مستندسازی و تدریس در این حوزه، سابقه دبیری اولین جشنواره فیلم عمار و همچین دریافت جایزه در دو دوره از جشنواره عمار را در کارنامه کاری خود دارد.

امیرمهریزدان در دی ماه 1400 با حکم حمیدرضا جعفریان، رئیس سازمان سینمایی سوره، به ریاست مرکز مستند سوره منصوب شد. وی پیش از این برگزیده دو دوره جشنواره عمار شده بود و مدیریت مرکز مستند سفیر فیلم و مرکز مستند موسسه راه (عمار) را برعهده داشته است.

محسن برمهانی در اردیبهشت ماه 1401 از حکمی از سوی پیمان جبلی به معاونت سیما منصوب شد. او پیش از این داوری بخش مستند بیداری اسلامی جشنواره عمار را به عهده داشت و در دومین دوره از این جشنواره برگزیده شده بود. او علاوه بر سابقه مستندسازی، فعالیت در مطبوعات و مدیریت اداره تأمین برنامه خارجی شبکه العالم، مدیریت اداره مستندهای خارجی پرس‌تی‌وی و تأسیس شرکت آیات مدیا را در رزومه کاری خود دارد.

محمدصادق باطنی در مهرماه 1401 با حکم معاون سیما، به سمت ریاست شبکه امید منصوب شد. او علاوه بر پیشنه مستندسازی و برنامه سازی، برگزیده سه دوره از جشنواره عمار بود و در سه دوره از داوران بخش «فیلم ما» این جشنواره بوده است. از دیگر سوابق وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: معاون آموزش و پرورش سفیر فیلم، مدیر مدرسه آموزش هنر و رسانه آینه، مدیر مجموعه آموزشی و پژوهشی شهید آوینی صداوسیما، موسس المپیاد سواد رسانه ای و مدیر باشگاه هنر و رسانه نوجوان صدا و سیما.

مهدی نقویان در دی ماه 1401 با حکم معاون سیما، به سمت ریاست مرکز سیمافیلم منصوب شد. او پیش از این با تولید مستندهای آرشیوی و نماهنگ در هفت دوره از جشنواره عمار برگزیده شده بود در سال 1398 مدیریت موسسه اندیشه شهید آوینی را بر عهده داشت که از جمله تولیدات دوره مدیریت وی می‌توان به سریال «گاندو» اشاره کرد.