گروه تئاتر هنرآنلاین: جشنواه تئاتر مناطق شیراز بی‌گمان جشنی برای نمایشنامه‌نویسی ما بود. متونی زیبا، موجز، منجز و قابل اجرا که از سرتاسر ایرانشهر به شیراز آمده بودند تا در رقابتی چشمگیر و مضرس ابعاد آگاهی‌ها و درام‌شناختی و تئاتریکالیته خود را بر صحنه‌های تالارهای شهر شیراز نمایش دهند. به اعتقاد من این جشنواره جشن درام‌نویسان بود و ما توانستیم از لابه‌لای متون نمایشی و از بن و بیخ جلسات پربار نقد و بررسی، در یک کلام کشف استعدادهای تازه و جدید درام‌نویسی خود را به رخ تمامت اصحاب نک و نال و عیب‌جویی بکشیم.

بی‌گمان شیراز، شیراز مهربان و مهمان‌نواز، میزبان نمایشنامه‌نویسانی ارجمند و دل‌آگاه از استان‌های مختلف ایرانشهر بود و اینان توانستند با پذیرایی شکوهمند و گسترده از شوق یک دیدار بلرزند: لرزشی برآمده از دست و دل و خوش نشسته بر صحیفه کاغذ و این سخن که نمایشنامه‌نویسانی جدید، کتاب‌خوانده و اهل مطالعه و نمایشنامه‌خوانی، امسال جشنواره را به زیب و زینتی ویژه و خاص رساندند. به عنوان مثال اگر کاری از بندر گناوه دیدیم که بی‌گمان یکی از تک‌کارهای درخشان جشنواره و به قلم نمایشنامه‌نویسی آشنا یعنی حسین زارعی بود، بلافاصله یاد گویش خاص آن مناطق می‌افتادیم، اما ساختار متن، شخصیت‌پردازی، بازی‌ها و در کل عنصر دراماتیک چنان به قاعده، دلنشین و دارای چفت و بست بود که ما اگر هم در چنبره گویش می‌افتادیم، بلافاصله غنای کار با ابعادی بالا و برین و بلند این کاستی را می‌پوشاند؛ چندان که از من هم پرسیدند کار انتخابی شما چیست، من کار بندر گناوه را در کنار چهار پنج کار دیگر نام بردم، آن هم  از چند تئاتری کهنه‌کار مانند حسین زارعی و جهانشیر یاراحمدی و دیگران.

پس از شوق یک کشف بلرزیم؛ کشف نمایشنامه‌نویسانی جوان و جدید و مستعد که بی‌هیچ ادعا توانستند شیراز را به محل چکاچاک و چالش‌های مدرن نمایشنامه‌نویسی بدل کنند. کار کمی نبود؛ این‌که بتوانیم در میان پانزده اثر نمایشی عرضه‌شده همه را دارای متونی ارزشمند و پرملاط و مناط نام ببریم. چنین شد! حتی اگر اقتباسی از نمایشنامه «مکبث» شکسپیر را از استان قم دیدیم، بلافاصله جا پای درام مولد و مولف و شخصی نمایشنامه‌نویس را حتی زمانی که به چالش با شکسپیر می‌رود، مشهود بود.

پس سخن از شیراز و جشنواره مناطق همین جا گره می‌خورد، با این اندیشه که چقدر به قاعده و خوب این جشنواره توانست متون عرضه‌شده را برای همه بر و بچه‌های خوب تئاتر از استان‌های مختلف زنده کند و آن‌ها نیز بتوانند با داد و دهش‌هایی گسترده، متونشان را در شهرهای مختلف استان‌هایشان عرضه کنند. به اعتقاد من کار برنامه‌ریزی مرکز هنرهای نمایشی در عرضه‌داشت متون نمایشی مناطق مختلف ایران، باید گسترده‌تر از این‌ها باشد و متون به دست تئاتری‌ها برسد و فی‌المثل کار بندر گناوه‌ای‌ها یا مازندرانی‌ها به سادگی و سهولت در دست بچه‌های قلعه‌گنج در حال تبادل و داد و دهش باشند.

خوشبختانه جلسات نقد و بررسی توانستند وظیفه اساسی خود را انجام دهند و با دقت و کنجکاوی و سربرداشته از سه کنج دنج پنهان خانه پنج در بروکراسی‌های اداری، به بچه‌های استان‌های مختلف ادای دین کنند و در نشست‌هایی ویژه با مسئولان، آنان را به وظایف سنگین نمایشنامه‌نویسی و توزیع و چاپخش متون تشجیع و برانگیزنده بتوانند این‌ها را به دست تمام بچه‌های استان‌ها برسانند. در جلسه جمع‌بندی همایون علی‌آبادی منتقد جشنواره و اصغر گروسی کارشناس مجری این رویداد، توانستیم در نگاه آخر و در روز بازپسین جشنواره، حس خوب نمایشنامه‌نویسی فقیر و گمگشته خود را اعتلا و حضور بیشتری بخشیم و به اطلاع بچه‌ها رساندیم که بدون آن‌که شاید آگاه باشند، امسال تکانشی به وضعیت درام‌نویسی انجمن نمایش ایران رساندند.

این از یک نگاه؛ نگاه دیگر مسئله محتوای این درام‌ها بود که در کل با حرف‌های دلنشین و مقتدرانه توانستند جشنواره را به اوج و اعتلایی خاص برسانند و عناصری مانند کارگردانی، بازیگری و سایر مقولات تئاتری را تحت‌الشعاع فاصله‌های سنگین و بعد بعید رقابت‌هایی دور از تنگناها و گرفت و گیرهای شخصی قرار دهند. در هر حال، شیراز زیبا میزبان نمایشنامه‌نویسی معاصر ایران بود و توانست در چهار روز، عمر درام‌نویسی جوان و نوپای ما را بیمه کند و این را مدیون میزبانی و برنامه‌ریزی و ساختارمندی خوب بر و بچه‌های اداری شیراز هستیم.

اما درباره داوری‌ها. به اذعان خود داوران یعنی آقایان آزاد، موتورچی، شوندی، جولایی و فقیه، ارتباطی تماتیک میان جلسات نقد و بررسی و آقایان داوران برقرار بود. رغمارغم همه کوشش‌هایی که بیهوده و بی‌حاصل برای قطع ارتباط میان جلسات نقد و بررسی و داوران جشنواره برقرار بود، خوشبختانه همه آن‌چه در جلسات نقد و بررسی شکل می‌گرفت و حتی آرای تماشاگران معمولی به وسیله منتقد جشنواره به اطلاع هیئت داوران می‌رسید و در این راه هیچ ترتیبی و آدابی مجوی، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگوی. از همین روی زمانی که آرا اعلام شد، برای همه حاضران در اختتامیه قابل پیش‌بینی و طابق النعل بالنعل با جلسات نقد و بررسی، یکسان و عینی بود. بنابراین این حس که داوران تحت تاثیر جلسات نقد و بررسی قرار می‌گیرند و نباید در این جلسات حاضر باشند، به کلی از دایره اعتنا خارج شد.

اما برسیم به سایر عناصر تئاتری این جشنواره. خوشبختانه با اعتنا و اعتبار ویژه کارگزاران دولتی تئاتر استاندارد ما، متون نمایشی در همه استان‌ها پخش شده و در دسترس بر و بچه‌هاست و آن‌ها توانستند با آگاهی و شناخت هر چه بیشتر در زمینه‌های کارگردانی، بازیگری، تحولات اجرا، نور و سایر عناصر تئاتر، به کارشان مسلط باشند و با سلطه و احاطه صحنه‌ها را از حضورشان پر کنند.

حرف دیگری نمی‌ماند جز آن که بگوییم مهمان‌نوازی ویژه شیرازی‌ها مغتنم و ستودنی بود و امیدواریم جشنواره شیراز به عنوان ققنوسی سربرداشته از خاکستر سنت، به سایر رویدادها و به ویژه رویداد بین‌المللی فجر تسری و اشاعه پیدا کند. مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر / ما همچنان در اول وصف تو مانده‌ایم.