سرویس تئاتر هنرآنلاین: طی سه دهه اخیر نویسندگان و کارگردان‌هایی که نتوانسته‌اند به شیوه‌های معمول و رایج تئاتری نمایشی را روی صحنه ببرند، اغلب به فرافکنی روی آورده‌اند؛ آن‌ها با تظاهر به این که تئاتر رایج را قبول ندارند، با "وانموده‌سازی" که در عمل به نوعی "بدل سازی" منجر شده است، برای نوشتن یک متن خاص و متعاقباً اجرای نامتعارف و متمایز آن، سعی کرده‌اند. این نویسندگان و کارگردانان نهایتاً به تجربیات  ارزشمند جامعه تئاتری گذشته، پشت کرده‌اند و به زعم خود، متن و نمایش‌واره‌ای خاص تدارک دیده‌اند که حاوی هیچ ارزش محتوایی و صحنه‌ای نبوده است: یعنی "اصل" را نیاموخته، به سراغ " فرع" رفته‌اند.

اجرای"در نیومده" به نویسندگی و کارگردانی سعید زارعی که هم اکنون در تالار مولوی اجرا می‌شود، نمونه‌ای مثال زدنی در رابطه با موارد فوق است. این اجرا به پشت صحنه و جلسه تمرین یک گروه نمایشی می‌پردازد که اعضایش هیچ شباهتی به بازیگران تئاتر ندارند و ضمناً نویسنده و کارگردانش هم که یک نفر است، چیزی فراتر از بقیه نیست.

اولین نکته‌ای که در این رابطه برجسته است، به خصوصیات پرسوناژهائی که نقش‌های بازیگران را ایفا می‌کنند، مربوط می‌شود؛ هیچ کدام بازیگر نیستند و بین آن‌ها یک دختر هم که نقشی برای او در اجرا وجود ندارد و فقط برای جور بودن جنس در متن و اجرا جای داده شده، حضور دارد.

نمایش با دعوا و چک زدن واقعی سر مسائل بسیار پیش پا افتاده آغاز می‌شود و حرف‌هائی هم که بین آن‌ها رد و بدل می‌شود، اغلب توهین و ناسزاگوئی لومپنانه است.

اجرای مورد نظر که نویسنده  و کارگردان آن پیشاپیش عنوان "درنیومده" را برای آن انتخاب کرده تا احتمالاً برای دفاع از خودش بگوید که این کار عمدی بوده و منظور من هم همین بوده است؛ اما نکته بسیار مهم‌تر آن است که این شکل نگرفتن نمایش چون موضوع اصلی و محوری متن و اجرا  به شمار می‌رود، باید از لحاظ محتوائی و ساختارمندی در هر دو حوزه متن و اجرا دارای داده‌های نمایشی و دراماتیک باشد؛ یعنی داده‌ها عملاً در چارچوب کنش‌های تاویل‌دار و تعلیق‌زا شکل گرفته باشند؛ در حالی که در اجرای "در نیومده" به نویسندگی و کارگردانی سعید زارعی از این مقوله‌ها خبری نیست و اجرا مابه ازاء محتوائی و نمایشی قابل تاملی برای روی صحنه و متعاقباً برای تماشاگران ندارد. اجرا عملاً نه داستانی است و نه به موقعیت مهم و محتواداری می‌پردازد. آنچه به صورت شفائی هم ارائه شده، چیزی جز بد و بیراه گفتن نیست که البته مدتی بعد هم این بازیگران به طور بی‌ربط و بسیار متناقضی شعار "مرگ بر شاه" هم می‌دهند و بعد از آن هم چیز دیگری را پی می‌گیرند؛ ضمناً بیش از یک سوم  اجرا در تاریکی مطلق جریان دارد و تماشاگر هیچ‌کس و هیچ چیز را نمی‌بیند: فقط صدا یا صداهایی از بلندگو پخش می‌شود؛ یا یکی از بازیگران در تاریکی حرف‌های بی‌ربط می‌زند که تماماً پرکردن ظرف نمایش از داده‌ها و داشته‌های نامتجانس و غیرسنخیت‌دار است.

درجاهایی از نمایش هم برای مدتی بسیار کوتاه به نمایش تعزیه پرداخته می‌شود که عملاً  "هجو کردن" این نمایش است: نقش اشقیاء سرخ جامه را بازیگر زن نمایش بازی می‌کند و به زبان فرانسوی هم تعزیه می‌خواند(؟!؟).

نمایش، صحنه‌های متناقض زیاد دارد: در یک صحنه بدون دلیل مهمی همه برسر یکی از بازیگران می‌ریزند و او را کتک می‌زنند. او هم در همان حال  برخی از نقل قول‌های مربوط به یک کتاب پژوهشی تئاتری را بر زبان می‌آورد. مشابه همین نقل قول‌های کوتاه نیز به طور نوبتی توسط بقیه به تماشاگران ارائه می‌شود که هیچ کدام عملاً به اجرا و حتی نوع شخصیت پرسوناژهای بازیگر ربط ندارند.

اجرای "در نیومده" به نویسندگی و کارگردانی سعید زارعی از لحاظ متن و محتوا و نیز از نظر کارگردانی و میزانسن‌دهی‌ها، طراحی صحنه و کاربری نور و موسیقی – به عبارتی از همه لحاظ – اجرایی الکن، ضعیف، غیرساختاری و بی‌محتواست که ناخواسته هجویه‌ای بی‌مایه برای خود مدیوم تئاتر شده است.