سرویس تئاتر هنرآنلاین: گاهی عدهای عامدانه یا از روی ناآگاهی قرار بر این میگذارند که چیزی به زعم خودشان نو و متفاوت ارائه دهند، اما عملا به معنا و کارکرد هنر از جمله هنر تئاتر آسیب میرسانند و در این رابطه، همواره "ساختار" اثر و "طرح موضوعی" و دراماتیک آن اولین عناصریاند که آسیب میبینند و با صدمه دیدن آنها بقیه عناصر هم ضایع، حذف و یا کمرنگ میشوند؛ این ضایعات معمولا تئاتر را به ضد خودش تبدیل مینماید و همه جذابیتها، تأملات و تأویل قابل اعتنا، خاص و متمایز آن را از بین میبرد و از ارزشهای ساختاری و محتوایی هنری تهی میکند.
چندین سال است که در تئاتر ایران عده زیادی از تئاتریها به "پرفورمنسهای صرفا اجرایی" روی آوردهاند که در آنها داستان، به خاطرهگوییهای انفرادی یا به گزارشدهیها و حرف زدنهای یک سویه تبدیل شده و از رویاروییها و کنشهای دراماتیک دوسویه یا چند سویه خبری نیست. ضمنا عنصر موضوعی و ساختاری "پرسوناژ" هم جایی در این اجراها ندارد و جایش را یک گوینده خبری یا آدمی "خود اظهار" و خاطرهگو گرفته است؛ اجرا نیز فاقد فضاسازی و عاری از تأثیرگذاریهای دو سویه است. باید یادآور شد این نوع اجرا به دلیل بیتوجهی به زمان، مکان و عدم حضور پرسوناژ و بیبهرگی از داستانی منسجم، چند سویه و دراماتیک، عملا اجرایش برای کارگردانهای بیتجربه یا کم تجربه بسیار کم هزینه و به همان نسبت هم آسان است، زیرا معمولا از لباسهای خاص، چهرهپردازی و دکورهای هزینه بر خبری نیست.
نمایش "فرق از وسط" به نویسندگی، طراحی و کارگردانی رسول کاهانی که عنوانش هم "من در آوردی" است و حتی به محتوای سطحی اجرا بیربط است، هم اکنون در سالن سایه تئاتر شهر اجرا میشود. در این اجرا که یک پرفورمنس صرفا اجرایی و فاقد داستانی دراماتیک و چندسویه است، همه عناصر ساختاری و موضوعی یک نمایش تئاتری کنار گذاشته شده و اجرا در ایستادن نوبتی بازیگرها و ارائه گزارشگونه خاطرات و "خود اظهاری"های مونولوگوار خلاصه شده است. در آن، عناصر موضوعی و ساختاری مهم نمایش مثل "حادثه"، "نقطه اوج" و "نتیجهگیری دراماتیک" وجود ندارد.
عدم گیرایی موضوع و اجرا سبب شده که کارگردان به ترفندهای شخصی و دلبخواهی مثل حرکات بیهدف و آمد و رفتهای مکرر بازیگران در طول و عرض صحنه روی بیاورد. اجرا بدون دکور و در صحنه خالی با ژستها و حالات ایستا و بدون حرکت آغاز میشود و خود همین صحنه چندین دقیقه بیدلیل ادامه پیدا میکند. همزمان نیز موسیقی ضربی با ریتم تند خارجی پخش میشود و وقتی بازیگران شروع به حرکت میکنند، حرکاتشان بسیار بیمعنا و غیرنمایشی است. نکته تعجببرانگیزی هم دراین صحنه مزید برعلت شده است: آنها که قبلا سر و صورتشان را با پوشانهای کیسه مانند، پوشاندهاند، کیسهها را از سر و چهره برمیدارند و به طور نوبتی و خطاب به تماشاگران شروع به حرف زدن میکنند. یکی از بازیگران زن از یک تماشاگر- بازیگر که قبلا عامدانه میان تماشاگران نشانده شده، سیگار و فندکی میگیرد و تظاهر میکند که با تماشاگران ارتباط گرفته است؛ در حالی که چنین ترفندی عملا برای فریب دادن تماشاگران از قبل برنامهریزی شده است.
حرف زدن تند، سریع و یک سویه بازیگرها به ترانههای مبتنی بر حرفزدنهای ظاهرا موسیقایی خوانندگان "رپ" شباهت زیادی دارد. یکی از ضعفهای این پرفورمنس صرفا اجرایی آن است که میشود به آغاز و پایانش اضافاتی دلبخواهی افزود. گاهی بازیگران برای ایجاد تنوعی کاذب نقش مخاطب فرضی خودشان را نیز بازی میکنند و البته هیچ دلیلی هم برای این کار وجود ندارد. در پرفورمنس صرفا اجرایی "فرق از وسط" به نویسندگی، طراحی و کارگردانی رسول کاهانی لهجه ُکردی کرمانشاهی کمی چاشنی اجرا شده و این موضوع به "عنوان" خود اجرا هم سرایت کرده است؛ رسول کاهانی عنوان اجرایش را در بروشور و پوستر با رسم الخط لهجه ُکردی کرمانشاهی نوشته است.
اجرای "فرق از وسط" عملا نوعی بدلسازی برای نمایشهای تئاتری است و چون در آن پرسوناژی وجود ندارد و حداقل حادثهای عینی و تأویلدار هم رخ نمیدهد، بازیگرانش در اصل "مجری" به حساب میآیند؛ آنها عملا فقط کارکرد خبردهی، خاطرهگویی و "خود اظهاری"های شخصی را دارند.
این "پرفورمنس صرفا اجرایی" نه تنها بیساختار و فاقد داستانی دراماتیک است، بلکه بی پرسوناژ و عاری از شخصیتپردازی، فضاسازی و دیالوگگوییهای دو جانبه یا چند سویه و ضمنا بیبهره از حادثهای کنشزاست؛ در نتیجه، متن و اجرایش "ضد تئاتری" به شمار میرود و هیچ جذابیت و زیبایی موضوعی و ساختاری دراماتیکی ندارد.