گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: شیرزاد حسن از داستان‌نویسان کرد است. کتاب «حصار و سگ‌های پدرم» را مریوان حلبچه‌ای ترجمه کرده و در نشر چشمه به چاپ رسیده است. این رمان درباره یک خانواده بسیار بزرگ و پرجمعیت است که پدر خانواده آن را اداره می‌کند. او همه افراد خانواده را در خانه حبس کرده و دور خانه نیز یک حصار کشیده است. داستان از زبان پسر ارشد خانواده‌ روایت می‌شود، تم اصلی داستان پدرکشی است و در همان ابتدای رمان مخاطب با داستان هولناک پدرکشی پسر ارشد خانواده مواجه می‌شود.

در یادداشت محمدسجاد فتحی نویسنده، که در اختیار هنرآنلاین قرار داده می‌خوانیم: «روایت روبه‌رو شوکران عصیان و شکست ناپلئونی پدرکشی‌ست، عصیان لجام‌گسیخته‌ای برای فرار از توتالیتر حاکم، ولی نقطه اوج آن در فراروی آزادی با تراژدی روبه‌روست. متن به تمامی بالغ است. متنی پخته و نیرومند، روایتی که می‌تواند سر آغاز انقلابی مهیب در متن ادبیات کورد به شمار بیاید. از جمله متن‌هایی که مخاطب را میخکوب می‌کند. فرم مدور است و چرخشش در محوری تو‌به‌تو در گریز است. فرم پیش‌گوست، انتها را در ابتدا ورق می‌زند و باقی بازدمی‌ست از سوگی عظیم.

روایت پساساختارگراست و دوندگی دارد، و تمامی این دوندگی روایت پسری‌ست که برای هم قطارانش دست به قتل دیو می‌زند. روایت دوندگی پسر از فرار وجدانی خرابان و مهیب که با دستان پهنش گلوی او را می‌ترکاند. مرگ پدر، چونان بانگ آزادی بر حصار مذبوح است و شروع سوگ فقدان پدر برای زندانیان حصار. تشویق‌کنندگان قتل، قاتل را بر سوله‌ای کنار سگ‌های پدر انداخته‌اند، زیرا که قاتل، پشیز متعفنی‌ست که ملعون است، پدرکش است و عزیزی را کشته است. حال اینک آزادکننده‌ جبر در خویشتن می‌لولد و خاطرات شلاق پدر بر تن فرزندان را روایت می‌کند و ناسپاسی خواهران و برادرانش را بر دادگاه اندیشه جرس می‌زند.

متن به نهایت بارور است، پخته و شلخته، و این شلختگی حکایت متن مدرنی‌ست که از دل ظلمات بر جهان ادبیات سلام می‌کند. خاطرات حصار ورق می‌خورد و هر یک چهره‌ دیو را تلالو‌یی عمیق می‌بخشد و انگیزه‌ پدرکشی را مبراتر، آمیخته به ذهن می‌سازد. قاتل بر لانه خویش می‌لولد و فغانی دردناک از شالوده‌ وجدان و انتقام سر می‌دهد.

شیون‌، عنصر اصلی متن است. شیون فرزندان از استبداد پدر، سپس شیون پدر از مرگ خویش و پایان حکومت ظلمانی بر حصار، شیون قاتل پس از قتل، شیون فرزندان از سوگ پدر و سپس شیون - نه در بطن بلکه در فرم نیز - مهمیز می‌زند و آن را هزیان‌آلود و مذبذب می‌سازد.

عصیان بر استبداد و سپس فروخوردگی و هرج و مرج پس از پایان عصر مستبد بر حصار، سرریز ژرف متن برای بازیابی اندیشه است. از متن می‌توان به اطمینان شیره‌ هدف سیاسی بیرون دمید، پرتو غروب ادبیات کورد، وانفسای شرحه‌شرحه‌شده‌ انسان زیر آسمانی که رنگ رودخانه را بر کف آسمان ندیده‌ست. پژواک غم و زوزه‌ انتقام و سپس سوسوی وجدانی زخم خورده از دل آن.

«حصار و سگ‌های پدرم» بازگوکننده‌ فغانی‌ست فروخورده که پس‌ از فروپاشی آن با سرخوردگی و شلختگی و بی‌بندوباری مواجه می‌شود».