گروه تلویزیون «هنرآنلاین»: سینما و تلویزیون به‌واسطه ماهیت تصویری‌شان از دیرباز پیش از آنکه فضای مجازی و پلتفرم‌ها متولد شوند، در کنار هم به رقابت پرداخته‌اند. در این رقابت تلویزیون به‌واسطه مخاطب عام خود تلاش کرده تا با هدایت سینما آنچه خود به دنبال آن بوده است را از طریق برنامه‌های تاکشو و سایر برنامه‌ها به دست آورد. برنامه‌های متعددی که تا قبل از سال 1388 به‌تناوب و بیشتر به‌صورت مناسبتی به مسئله سینما پرداخته‌اند. بالاخره تلویزیون پس از سال‌ها در سال 1388، تصمیم گرفت،  باروی آنتن بردن برنامه هفت به‌صورت کاملاً تخصصی به رقیب هنری خود، بها دهد و صنعت سینما را کندوکاو کند. این برنامه با هدف نقد و تحلیل سینمای ایران، روی آنتن صداوسیما رفت. برنامه «هفت» در حالی کار خود را آغاز کرد که هدف‌گذاری اولیه خود را در راستای جریان سازی در سینمای کشور عنوان نمود.

برنامه «هفت» حدود دو سال با اجرای فریدون جیرانی و بعد از وفقه ای کوتاه‌مدت با اجرای گبرلو به روی آنتن رفت و بعد از چند وقت با تغییر دولت، افخمی سکان دار برنامه هفت شد. روند تغییری که درنهایت از یک برنامه هفتگی به یک برنامه مناسبتی تبدیل شد. این برنامه با تمام افت و خیزهایش در طول این سال ها با طرح مسائل روز سینمای ایران به تلویزیون تا حدودی توانست سینما را به میان خانواده‌ها ببرد و اهمیت سینما ایران را نشان دهد.

فصل اول، شروع طوفانی

نخستین فصل برنامه هفت با اجرای جیرانی توانست خیلی زود موردتوجه قرار گیرد. او به‌واسطه دانش سینمایی و ارتباطات گسترده خود در عرصه سینما چیزی بیش از یک مجری بود. جیرانی تلاش می‌کرد، تنها یک مجری نباشد و نظر کارشناسی خود را هم ارائه  بدهد. او به واسطه  ارتباطات گسترده  در عرصه سینما و جایگاهی که درمیان اهالی سینما داشت،  بسیار از چهره‌های شاخص را به تلویزیون کشاند. علاوه بر آن جیرانی بسیار هوشمندانه درمیان جریان‌های فکری مختلف سینما خط تعادل را پیش گرفت و  تلاش نداشت تا یک سینما را غالب کند و اغلب نگاه بی‌طرفانه‌ای را پیش می‌گرفت. درعین‌حال بهره‌گیری از فراستی به‌عنوان منتقد یکی دیگر از نقاط مثبت فصل اول بود.

قالب مناظره «منتقد-فیلم‌ساز» برای نخستین بار در هفت

حضور ستاره‌های سینمایی، شکل‌گیری قالب مناظره «منتقد-فیلم‌ساز» برای نخستین بار در نقد فیلم‌ها و حضور جیرانی به‌عنوان مجری کارشناس که می‌توانست جدال میان منتقد و فیلم‌ساز را به خوبی مدیریت کند  و نگاه به‌ظاهر بی‌طرفانه و حضور جریان‌های مختلف سینمایی در این برنامه از جنبه‌های مثبت فصل اول محسوب می‌شد. هر چند  جیرانی به واسطه فیلم‌ساز بودنش نگاه  خاص خودش را به سینما داشت و از یک شکل خاص سینمایی دفاع می‌کرد و یا جریان دیگری را نادیده می‌گرفت اما این جهت‌گیری به‌گونه‌ای نبود که خود را علنی نشان دهد و اغلب مواقع در میان جدال میان مهمان و فراستی وسط می‌ایستاد و موضع‌گیری صریحی نشان نمی‌داد هرچند در اواخر فصل اول برخی موضع‌گیری‌های جیرانی حاشیه‌ساز شد با تمام این‌ها می‌توان ادعا کرد، فصل اول برنامه هفت برای خروج از سینمای مبتذل و کمدی نازل  تا حدودی موفق بوده است.بالاخره نقدهای تندوتیز فراستی و برخی از خط‌شکنی‌ها و عبور از خط قرمزها سبب شد تا این برنامه برای مدتی تعطیل شود وجیرانی کنار گذاشته شود.

فصل دوم ، اغلب فیلم ها از روی میز نقد حذف شدند

 رونمایی مجدد از برنامه هفت‌ در سال 1391 با خداحافظی فریدون جیرانی و اضافه شدن محمود گبرلو همراه بود. گبرلو از روزنامه‌نگاران سینمایی قدیمی به‌عنوان سردبیر و مجری جدید در برنامه هفت برگزیده شد. حواشی فصل اول سبب شد تا سیاست‌های این برنامه تغییر کند و به سمت محافظه‌کاری پیش برود. گبرلو هرچند تلاش می‌کرد تا خود را بی‌طرف نشان دهد و از خوبی‌ها بدی‌های هر سه جریان بگوید اما چون بیان قوی و قدرت تحلیل مناسبی نداشت  نتوانست همانند جیرانی برنامه را به‌درستی اداره کند. در فصل دوم محافظه‌کاری مشهود برنامه  تا به آنجا بود که  گبرلو به‌هیچ‌وجه به سمت سینمای روشنفکری نمی‌رفت و صحبت راجع به این سینما به یک تابو تبدیل‌شده بود  و تنها خط‌وربط برنامه، سینمای بدنه را مدنظر داشت. در این دوران اغلب برنامه‌ها از دایره نقد حذف شدند و درباره آن‌ها صحبتی نمی‌شد و زمانی که اسمی از آن‌ها برده می‌شد بحث را عوض می‌کردند و به عبارتی برای دوری از حواشی برای نقد نشدن توسط جریان‌های فکری دیگر سیاست برنامه هفت‌در این دوره  گذشتن از کنار آن‌هاست. با تعویض جیرانی برنامه پرمخاطب هفت رو به سمت کرختی تغییر مسیر داد و به یک برنامه خنثی تبدیل شد که برای مخاطب جذابیتی نداشت.  یکی از نقاط مثبت برنامه جیرانی شناخت حفره‌ها و مشکلات سینما بود و به دنبال مطرح کردن آن اغلب چاره کار هم موردتوجه قرار می‌گرفت. که در این دوره از  این نوع نگاه به سینما خبری  نبود و گبرلو از خیلی مسائل سینمای ایران طفره می‌رفت و آنها را نادیده می گرفت.

فصل سوم، بحث و جدال بی پایان و بی نتیجه

   بعد از چهار سال برنامه‌سازان تصمیم به تغییر تاکتیک گرفتند و در اولین تغییر مجری‌گری را به یک فیمساز سپردند و بار دیگر فراستی را بر مسند منتقد نشاندند. فراستی با تکیه بر نقد مبتنی بر فرم اصالت نقد خود را بر روی فرم سوار می کرد و محتوا را نادیده می‌گرفت. او با اعتقاد به اصالت فرم و طرفداری از مکتب هنر برای هنر سینما را از نگاه فرم به چالش می‌کشاند، نگاهی که با زاویه دید افخمی تفاوت داشت  و همین تفاوت نگاه سبب می شد تا چالش های نقد و بررسی میز نقد  هیچ گاه به نتیجه نرسد. بحث های بی سرانجام  کم‌کم برای مخاطبان کسل کننده و برای سینما بدون بهره ماند از طرف دیگر   زمانی که ما پیام را کنار بگذاریم و یک نگاه فرمالیستی به سینما داشته باشیم به‌نوعی نسبیت بر نقد حاکم می شود که از هیچ چارچوبی خاصی تبعیت نمیکند و پایه اصلی نقد بر اساس سلیقه فردی شکل میگرد و این روندی بود که فراستی برای نقد پیش گرفته بود و انتقادات زیادی را به دنبال داشت.

 هرچند برنامه هفت برای پر کردن نقد های بی‌نتیجه فراستی  برای سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر قطبی زاده منتقد سینما را به تیم خود اضافه کرد اما در نهایت تنها نقدهای تندوتیز و بی‌نتیجه ماحصل فصل سوم هفت بود و این فصل هم خیلی زود تمام شد. دوران مسئولیت بهروز افخمی حتی به دو سال هم نرسید. افخمی بر خلاف جیرانی که تلاش می‌کرد جانب بی‌طرفی را بگیرد و وسط به ایستد به گفته طالبی نژاد منتقد سینما گرایشات سیاسی افخمی به وضوح خود را در برنامه هفت نشان می داد. طالبی نژاد معتقد است: برنامه هفت زمانی موفق است که عوامل و سازندگان آن مستقل باشند و در برنامه گرایش‌های سیاسی دخالت داده نشود. حال ممکن است بهروز افخمی بگوید طرفدار هیچ جناح سیاسی نیست اما عملاً این‌گونه نبود.

نواقص و ضعف‌های فصل سوم برنامه هفت سبب شد تا کم‌کم به‌روزهای افول خود برسد و با دستانی خالی برای سینمای ایران در کمتر از دو سال پخش برنامه هفت متوقف و  پرونده سومین فصل به‌طرز عجیبی بسته شود.

برنامه هفت ‌در دوره افخمی تنها با تکیه بر جذابیت بصری از این حیث که جدال و بحث در خلال گفتگوها  به‌نوعی گروتسک ایجاد کرده بود جذابیت داشت اما برای سینما هیچ آورده نداشت. بحث‌های بی‌پایان و بی‌نتیجه و تلاش برای جنجال‌آفرینی میان اهالی سینما و موج‌سواری بر روی حواشی برای جذب مخاطب درنهایت به دلیل حواشی و عدم تأثیر مثبت آن بر سینما از روی آنتن کنار گذاشته شد.

فصل چهارم، تا بضاعت عملیات ایجاد نشده، وارد میدان نشوید

پس از پایان فصل سوم، حضور این برنامه بر روی آنتن تلویزیون تنها به‌روزهای جشنواره فجر منوط شد. برنامه هفت صرفاً به‌مرور و معرفی فیلم‌های جشنواره فیلم فجر محدود و هیچ خبری از فراستی یا نقد اساسی فیلم‌ها نبود. انتخاب مجریان هم در یک‌روند آزمون خطا مدتی را با رضا رشید پور و پس از آن به لطیفی سپرده شد. در دوره لطیفی بار دیگر هفت به اجرای روتین هفتگی روی آورد تصمیم درستی که به دلیل ضعف اجرایی و هم کم اطلاعی لطیفی درباره مباحث مبنایی سینما   نتوانست نمره قابل قبولی بگیرد و بعد از 70 اجرا فصل چهارم به پایان رسید.  در کنار اجرای پر حرف و حدیث لطیفی باید به ساختار کسل کننده برنامه هم اشاره کرد که به دلیل نبود سیاست گذاری درست محتوایی تنها به نقد‌های سلیقه‌ای خلاصه می‌شد ، در نهایت نتوانست جذب مخاطب داشته باشد‌.

بعد از پایان فصل چهارم،  این برنامه از یک برنامه روتین هفتگی به یک برنامه مناسبتی تبدیل شد. هدف اولیه از ساخت چنین برنامه، اجرای میز گفتگوی تخصصی سینما بود که بعد از فصل چهارم به  گرده دوستانه شبیه شد. گرده دوستانه‌ای  که این شانس را داشتند تا گپ و گفت دوستانه‌شان را راجع به فیلم­های جشنواره  به روی آنتن بیاورند. برنامه مناسبتی هفت، هم چون فصول قبل سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری خاصی ندارد و اساس صحبت‌ها  باری به هر جهت است.

چند کلمه ای با عوامل سازنده برنامه هفت

هفت به‌عنوان یک برند برنامه گفتگو محور تخصصی سینمایی باید رویه خود را تغییر دهد و در خدمت یک گروه و طبقه نباشد. اگر برنامه قصد دارد الگویی مناسب برای فلیمسازی در ایران ترویج کند باید از پخش برنامه به‌صورت مناسبتی به برنامه روتین هفتگی بازگردد درعین‌حال  حرکت یک‌سویه یک جریان هرگز به فرهنگ‌سازی و جریان سازی پایدار، نمی‌انجامد و وجود فاصله زیاد بین جریان‌های مختلف سینمایی هیچ کمکی به پیشرفت سینما نمی‌کند، اگر برنامه تلاش کند مرزهای بین این جریان‌ها را کمرنگ‌تر کند به سینمای ایران خدمت کرده است. درعین‌حال برنامه هفت باید مخاطبان خود را مشخص کند اینکه مخاطبانش عموم مردم هستند، یا  تنها کسانی که دانش سینمایی دارند. اگر این هدف‌گذاری صورت پذیرد، برنامه می‌تواند برای مخاطب مورد نظر خود برنامه ریزی دقیق تر و اصولی تری داشته باشد. نگاه چند جانبه در انتخاب مخاطب سبب ایجاد گسست محتوایی می شود و در نهایت  نمی تواند آورده مناسبی  داشته باشد.

و در کلام آخر  منتقدان و مهمانان برنامه باید به لحاظ علمی در مقام کارشناس سینمایی حرفی برای گفتن داشته باشند.

هانیه شجاعی زند