به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی شهرکتاب فرشته، "جمشید؛ طلوع " نخستین رمان مصور استودیو هورخش است که داستان آغازین روزهای پادشاهی جمشید شاه را روایت میکند و در حقیقت پیشدرآمدی است بر انیمیشن سینمایی "آخرین داستان" ساخته اشکان رهگذر. این داستان با برداشتی آزاد از شاهنامه به روایت شروع دوران پادشاهی این پادشاه اسطوره ای میپردازد. گفتنی است ویراستِ متن این رمان مصور به قلم محمد چرمشیر است. همچنین فائزه سپهرصادقیان، به عنوان سرپرست تصویرگران در کنار شیوا گلمحمدی و داود دیبا تصویرگری این گرافیک نوبل را به انجام رساندهاند.
این مراسم که هنرمندانی چون کریستف رضاعی، استاد مهین جواهریان، علیرضا گلپایگانی، هرمز حقیقی، سعید ترخانی، هدی اثنیعشری و امید حق شناس میهمان آن بودند با صحبتهای مهرداد تویسرکانی؛ از مترجمان حوزه کودکان و نوجوان و ادبیات ژانری آغاز شد. تویسرکانی که خود تجربه بسیاری در زمینه پژوهش و ترجمه آثار علمی ـ تخیلی دارد، گرافیک نوبل "جمشید؛ طلوع " را اثری دانست که به عنوان کاری در حوزه کمیک از تماشایش لذت میبرد: "به راستی بعد از مدتهای مدید کمیک خوبی دیدم که از تماشایش واقعاً لذت بردم و مهمتر از همه اینکه کمیکی صد در صد فارسی است. بار اولی نیست که کتابی در این حوزه منتشر میشود اما اطمینان دارم اثری به این درستی و تمیزی برای نخستین بار است که در تاریخ نشر ایران اتفاق میافتد و لین به نوبه خود جای تقدیر و تبریک دارد."
وی ادامه داد: "قریب به ده سال پیش در میزگردی در خصوص کمیک و گرافیک نوبل، یکی از اساتید سرشناس و نامآشنای ادبیات کودک و نوجوان، بیان داشت که کمیک نگاه سطحی دارد و کودکی که با کمیک، کتاب خواندن را آغاز کند، سطحی خوان میشود و سطحی خوان باقی خواهد ماند. من آن لحظه آنقدر دلخور بودم که فراموش کردم بگویم که شخص خود من در کودکی اثر جاودانه "مکبث" را با کمیک شناختم و در همان حال و هوای کودکی شکسپیر را بسیار دوست داشتم چون فکر میکردم او یک کمیککار است. به اعتقاد من کمیک نه تنها سطحی نیست بلکه کاری بسیار ریشهدار و عمقی است و به مثابه یک رسانه خارقالعاده طی صد و پانزده سال گذشته بسیار رشد کرده است."
تویسرکانی در ادامه کمی از تاریخچه شکل گیری کمیک گفت: "اگر بخواهیم ریشه کمیک را بررسی کنیم به کتابهای مصور عصر قرون وسطی میرسیم. اما کمیک واقعی اواخر قرن نوزدهم و در عصر ویکتوریایی انگلستان و با یک مجله هفتگی آغاز شد. این مجله در واقع یک فکاهی و طنز اجتماعی بود و در حقیقت، اساس شکلگیری مجلات فکاهی دیگر در آینده شد. از همان جا بود که مردم به این اکه تصویر و نوشته را در کنار هم و به قصد خنده ببینند، عادت کردند. گذار این هنر چندی به آمریکا رسید و در ابتدای قرن بیستم، صنعت چاپ در آمریکا به یک باره جهشی پیدا کرد؛ آنقدر که در 1906، چاپ چهار رنگ روزنامهای به استاندارد قابل قبولی رسیده بود. این امر سبب شد تا دو تا از روزنامههای مطرح آن زمان ایالات متحده یعنی؛ "شیکاگو هرالد تریبیون" و "نیویورک هرالد" سراغ کار مصور بیاییند. بدین ترتیب "نیویورک هرالد" وینزر مککی (بنیانگذار انیمیشن سینمایی) و "شیکاگو هرالد تریبیون"، لیونل فاینینگر را برای این کار دعوت کردند. در واقع این دو تصویرگر، ساختار صحیح کمیک را بازنعریف کردند. آنها نقاشیها را در مستطیلهایی روی یک نوار قرار دادند که به نوارها استریپ میگفتند و به همین جهت بود که بسیاری در ایران به اشتباه این هنر را کمیک استریپ میشناسند. به هر طریق این مسیر چنان خوشایند مردم واقع شد که با روندی رو به رشد ادامه یافت. در سال 1976 "ویل ایسنر" از نامداران عرصه کمیک آمریکا، کتابی چاپ کرد با نام "قراردادی با خدا" که شامل چهار داستان کوتاه رئالیستی و کاملاً خالی از المانهای فانتزی را تألیف کرد و روی جلد به این کتاب عنوان رمان گرافیک داد و در واقع به نوعی مبتکر این عنوان شد. در این میان کمپانی "Marvel WorldWide" وارد این حوزه شدکه قهرمانان خیلی فانتزی مثل مرد عنکبوتی، مرد آهنی و ... را معرفی کرد که در عین حالی که کارهای خارقالعاه انجام میدادند اما در شهرهای واقعی و با دغدغههای روزمره و معمول زندگی میکردند. اساساً تصور اینکه آثار کمیک صرفاً برای کودکان است، تصور نادرستی است چرا که دست کم تصویرسازیهای آثار کمیک و گرافیک نوبل در نوع خود آثار هنری شاخصی هستند که باید در تاریخ هنر مورد بررسی قرار گیرند. به هر حال کمیک صرفاً یک کتاب نیست بلکه یک شیء هنری است و من شخصاً با برخی از کمیکها با وساس یک مجموعهدار هنری برخورد میکنم، و بسیار خرسندم که میتوانم این کتاب را در زمره اینگونه کتابها قرار دهم.
در ادامه مراسم اشکان رهگذر؛ نویسنده "جمشید؛ طلوع 1" ضمن تشکر از حضور اساتید و هنرمندان حوزه کمیک و گرافیک نوبل سخنانی در باره نخستین کتاب از این مجموعه مصور بیان داشت: "همه چییز از آنجایی آغاز شد که من در پی سفری که به پاریس داشتم با مقوله گرافیک نوبل آشنا شدم. من در کتابفروشی در این شهر با قفسهای رو به رو شدم که به شدت نظرم را جلب کرد و با دنیایی متفاوت از کمیک استریپهایی که تا آن زمان دیده بودم آشنا شدم. این اتفاق هنگامی بود که با همکارانم مشغول کار بر روی پروژه "آخرین داستان" بودیم؛ انیمیشنی سینمایی که قریب به هفت سال است که درگیر آن هستیم. اینگونه بود که تصمیم گرفتیم به داستانی بپردازیم که در عین حالی که به نوعی به داستان این انیمیشن مرتبط بود فضایی مستقل داشت؛ داستان جمشید که در واقع قصه انیمیشن "آخرین داستان" دقیقاً از پایان دوران پادشاهی این شاه اسطورهای آغاز میشود. باید بگویم که برای این کار به واقع زحمت زیادی کشیده شده است؛ از موسیقی گرفته تا تصویرگریها و کارهای گرافیکی. این رمان در سه چرخه نوشته شده است؛ چرخهای که در روند ساخت انیمیشن "آخرین داستان"به آن رسیدیم. در هر چرخه چند جلد رمان را خواهیم داشت. چرخه اول با عنوان "جمشید طلوع" نوشته شده که به تشکیل حکومت و قدرتگیری جمشید شاه اشاره دارد که البته با برداشتی آزاد از روایت شاهنامه به نگارش درآمده است. در واقع از متون زیادی برای پرداختن به این داستان استفاده شده؛ تاریخ پیشدادیان، وندیداد، اوستا و ... با این وصف داستان صرفاً بر اساس شاهنامه نیست و از روایتهای کتب کهن دیگر نیز بهره بردیم. شاهنامه فردوسی، باارزشترین، زیباترین و مفصلترین بخش از تاریخ اساطیری ماست، اما متون کهن دیگری نیز در این میان وجود دارد. در چرخه دوم با عنوان "جمشید؛ غروب" که به زودی منتشر خواهد شد، روایت انحطاط پادشاهی جمشید است و پایان این داستان در واقع با ابتدای قصه انیمیشن "آخرین داستان" پیوند میخورد. چرخه سوم نیز مجموعهای چهار جلدی است متکی به انیمیشن "آخرین داستان" که اسرار بسیاری را فاش خواهد کرد."
اشکان رهگذر پس پایان صحبتهایش ضمن تشکر از استاد محمد چرمشیر، فعالیتها و تلاشهای چندین ساله هنرمندان استودیو هورخش برای تولید اثری با کیفیتی استاندراد و مطلوب و همچنین تلاشهای فائزه سپهرصادقیان که تصویرگری این اثر را عهدهدار بود، از قطعه آوایی این اثر صحبت نمود که گروه موسیقی رام ساخت آن را عهدهدار بوده است.