سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "شب دشنه‌های بلند" به نویسندگی و کارگردانی علی شمس 7 بهمن ماه ساعت 18 و 21 در دهمین روز از سی و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در بخش مسابقه تئاتر ایران الف در تئاتر مستقل تهران روی صحنه خواهد رفت. این نمایش اثری است که روند نمایشنامه‌نویسی در ایران را مورد بررسی قرار می‌دهد. چالش‌های موضوع روشنفکری، جریانات و افرادی که در مقابل این روند می‌ایستند را در کنار شیوه‌های اجرایی متفاوت، این اثر را به نمایشی قابل بررسی و تامل بدل کرده است.

علی شمس در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره اینکه در نمایش "شب دشنه‌های بلند" به سراغ دهه 40 رفته است، گفت: در دهه 40 جریانات فرهنگی و هنری مختلفی در کشور رواج می‌یابد و اتفاقات هنری در کارگاه نمایش، گروه هنر ملی، دانشکده هنرهای دراماتیک، دانشکده هنرهای زیبا، انجمن ایران و آمریکا و... اتفاق می‌افتد. نسل نمایشنامه‌نویسی دهه 40 هم نسل بسیار خوبی بود و همچنان هم یک جوان ایرانی برای یاد گرفتن نمایشنامه به آثار آقایان خلج، نعلبندیان، استادمحمد و مفید رجوع می‌کند.

وی در ادامه افزود: نوشتن نمایشنامه را می‌شود از شکسپیر هم یاد گرفت اما نوشتن نمایشنامه به زبان فارسی فرق می‌کند. هر چند شاید بعضی از متون دهه 40 مثل نوشته‌های آقای غلام‌حسین ساعدی بوی کهنه‌گی می‌دهد و دچار اشکال شخصیت‌پردازی است اما کاری که آقای ساعدی در نمایشنامه‌نویسی انجام داد مثل اختراع لامپ ادیسون می‌ماند. قبل از آقای ساعدی و دیگران، خیلی‌ها نمایشنامه‌نویسی کردند اما کارهای‌شان جدی نبود و هیچ تأثیری نداشت. اصولاً گذشته، کاریزمای عجیب و غریبی دارد و همه دوست دارند به آن برگردند. میل به گذشته، دو ساحت پرداخت به زمان و زبان را ایجاد می‌کند. زمانی که به دهه 40 بر می‌گردید، می‌توانید به یک پدیدارشناسی اصولی در آثار آن دهه برسید و ساحت زمان و زبان را در آن‌ها حس کنید. این کار بزرگی است که گذشتگان ما انجام دادند.

این نویسنده و کارگردان درباره دلیل استفاده از جن در نمایشنامه "شب دشنه‌های بلند" خاطرنشان کرد: استفاده از جن را هم از دل فرهنگ کهن گرفتم و بر اساس آن روایت خودم را پیش می‌برم. جن‌ها اسم‌های مختلفی دارند و معروف‌ترین‌شان هم در فرهنگ عوام زعفر جنی است. جنی که در نمایش "شب دشنه‌های بلند" وجود دارد اسمش علی شمس است! من در این نمایش کلاً درباره یک جعل حرف می‌زنم و شخصیت جن این توانایی را دارد که مرا در کالبد یک زن، جعل کند. اتفاقی که هرگز نخواهد افتاد. استفاده از مفهوم جن، چندین منطق را با هم پیش می‌برد.

شمس در ادامه اضافه کرد: جن به من امکان ایجاد میزانسن می‌دهد و یک رئالیسم جادویی را هم به من پیشکش می‌کند که بر اساس آن بتوانم در اجرا میزانسن و ریتم تعریف کنم. استفاده از جن یک منطق متنی هم دارد که خیلی نمی‌خواهم واردش شوم چون بحث گسترده می‌شود. بنابراین استفاده از جن یک فرآیند چند سویه است که از هر جهت می‌تواند به نمایش کمک کند و علیه دیالکتیک متن نباشد. در واقع حواسم هست که استفاده از جن، بر ضد روایت عمل نکند. مهمترین کاری که در متن انجام می‌دهم این است که گزاره‌هایی که  شخصیت و اتمسفر را تعریف می‌کنند، علیه خودشان عمل نکنند. مهم‌ترین عنصر برای من در ساحت یک نمایشنامه‌نویس این است که عناصر درونی متنم به تناقض نرسند؛ مگر این‌که تناقض خود یک حربه تکنیکال باشد.

کارگردان نمایش "داستان‌های میان رودان" در خصوص استفاده از موضوع ضدیت جنسیتی در "شب دشنه‌های بلند"، عنوان کرد: اصولاً در ایران زن به عنوان یک موجود دست دوم و جدی گرفته نشده، به حساب آمده که حتی اجازه رفتن به استادیوم ورزشی هم ندارد. این تناقض رویدادی در نمایش من به تقویت پاردوی کمک می‌کند. به عنوان مؤلف این اثر ترجیح دادم در کالبد یک زن وارد شوم و ضدیت جنسیتی و عمل‌کردن علیه نرینگی را با حضور شخصیت "گلاره" وارد اثر کنم تا این تناقض به پاردوی اثر کمک کند.

علی شمس درباره علت ضبط روایت نمایش "شب دشنه‌های بلند"، یادآور شد: در نحوه روایت به یک پایداری احساس احتیاج است که اگر قرار باشد روایت زنده اجرا شود، صدای زنده به بخشی از وجود و اتمسفر تئاتر تبدیل می‌شود و این کار اشتباهی است. به همین خاطر ما روایت این نمایش را ضبط کردیم و ضبط آن هم در سه برداشت انجام شد.

وی در خصوص استفاده از شعبده بازی در این اثر و دو نمایش پیشین خود، تصریح کرد: اصولاً به مهارت‌آموزی اعتقاد زیادی دارم چون مهارت به اجرا کمک می‌کند. در اوقات فراغتم در ایتالیا در یوتیوب مرتب ویدئوهای مهارتی می‌بینم چون اصولاً معتقدم که یک کارگردان علاوه بر زیر شاخه‌های علوم انسانی باید شیمی، فیزیک، فیزیک کوانتوم هم به حد کفایت بداند و مدیا، پروژکشن، جهان سایبری و نور هم بشناسد. سال 2103 در ورکشاپ باربا در تئاتر واشللو حضور داشتم. در آن‌جا باربا گفت: "یک کارگردان باید بتواند دورش را خوب ببیند و همه چیز اعم از فیزیک و شیمی را خوب بشناسد." در واقع باربا معتقد بود که یک کارگردان باید ذهنش در پیدا کردن مناسبات میان اشیاء و زبان‌شناسی اشیاء خوب کار کند.

علی شمس در ادامه صحبت‌اش اضافه کرد: به همین خاطر است که کارگردانی صرفاً به زیر شاخه‌های علوم انسانی محدود نمی‌شود و یک کارگردان لازم است از همه چیز آگاهی داشته باشد. من از تئاتر رئالیستی خوشم نمی‌آید و در ریختار اجرائی همه کارهایم یک امپرسیونیسم انتزاعی وجود دارد. به همین خاطر خیلی علاقه‌مندم که یک نگره فرا واقعی و خارج از روزمره رئالیستی در کارهایم داشته باشم. آرزویم این بود که در نمایش "شب دشنه‌های بلند" از LED استفاده می‌کردم چون در طراحی صحنه، فرآیند LED و دیجیتال مدیا خیلی مهم است اما به هر حال پول استفاده از LED را نداشتم. اجاره LED گران است و در توان ما نیست. استفاده از شعبده‌بازی هم در پس همین علاقه‌ام به مهارت‌آموزی می‌آید.

این نمایشنامه‌نویس درباره انتخاب بازیگران آثارش متذکر شد: همیشه یک سری انتخاب‌های ثابت دارم که سام کبودوند یکی از آن‌ها است. خیلی وقت‌ها کاراکترهای نمایش‌ام را بر اساس بعضی از بازیگرها می‌نویسم و سام کبودوند یکی از آن افرادی است که معمولاً در حین نوشتن نمایشنامه‌ها جلوی چشمم است. به جز این بازیگران، برای افرادی که عضو ثابت نمایش‌های من نیستند، به توانایی‌ آن‌ها توجه می‌کنم. دلم نمی‌خواهد از بازیگری که هیچ توانایی ندارد و صرفاً یک بازیگر شناخته شده است استفاده کنم. من بازیگری را می‌خواهم که کتاب بخواند و تئاتر را خوب بفهمد.

وی در ادامه افزود: بعضی از بازیگرها مفهوم کار گروهی را درک نمی‌کنند و نسبت به تئاتری که در آن حضور دارند دلسوز نیستند. مطمئناً بازیگری که به جای استفاده از واژه "نمایشت"، می‌گوید "نمایش‌مان"؛ احساس سهم و دلسوزی بیشتری دارد. من همچین بازیگری را می‌خواهم نه کسی که تا یک اتفاقی می‌افتد، گروه را به حاشیه می‌برد.