به گزارش خبرنگار سینمایی هنرآنلاین: در هفته هنر انقلاب به واکاوی هنرمندی پرداختیم که اندیشه و آثارش  تبلوری از هنر انقلاب است. بر این اساس با مهدی متولیان از پژوهشگر هنر انقلاب و آوینی شناسی که سالها سلوک این مجاهد شهید را به تحقیق نشسته است در خبرگزاری هنر آنلاین به گفتگو نشستیم. در بخش ابتدایی این گفتگو از مسیر شکل گیری مستند اشراقی شهید آوینی صحبت به میان آمد و از دلایل  مهجوریت این شیوه از مستند سازی گفت. اینکه چرا مستندسازان تا امروز نتوانسته اند همانند شهید آوینی مستند اشراقی را به فعل برسانند. در ادامه بخش نخست این گفتگو را می خوانیم.

فکر نمی‌­کنید، مسیر آموزشی که برای هنر در کشور ما تعریف شده است، معیوب است و این مشکلات از همین‌جا ناشی می‌شود؟

مهدی متولیان: از شهید آوینی زمانی که قرار بود، دانشگاه سوره را تأسیس کنند، نظرخواهی شد و او  یک بحث مفصلی درباره عالم جدید ارائه کردند و گفتند، بدون شناخت این عالم جدید، آموزش تکنیک‌ها کفایت نمی‌کند و به درد نمی‌خورد. نکته‌ای که تا امروز به  آن توجه نشده است و در نهایت خروجی هنر که  به کار انقلاب بیاید، تولید نشده است.

آوینی معتقد است، عالمی که امروز محقق شده است را نمی‌توان از زاویه نگاه عالم دین‌داران و متشرعان شناخت و تفسیر کرد. ما این عالم را با خدا و بهشت و جهنم می‌شناسیم و اعمال و رفتارمان را با این عناصر تنظیم می‌کنیم و ادبیات ما بر اساس این معادله شکل‌گرفته است اما بشر جدید به این معادله اصلاً قائل نیست و بشر جدید حجاب و رزق حلال برایش  عجیب و غیر قابل ‌درک است.

شهید آوینی با توجه به تفاوت‌ها در ادامه یک سه‌ضلعی برای تربیت هنرمند ارائه می‌کند. هنرمندی که در راستای هنر انقلاب باید آن را طی کند. یک ضلع این سه‌ ضلعی آموزش تکنیک‌ها است. در ضلع دوم باید مقدمه‌ای از حکمت اسلامی و معارف را آموزش ببینید، هرچند خودسازی و تهذیب یک امر شخصی است اما مقدمه‌ای لازم دارد که باید در آموزشگاه‌ها تدریس شود.

 ضلع سوم شناخت عالم غرب است، اینکه این عالم چه جهان‌بینی دارد و هنرش برآمده از چه تفکری است. شناخت تفکر غرب مهم است. چراکه  ما دنیا را از زاویه نگاه شریعت می‌شناسیم و برای شناخت، عالم جدید این کافی نیست و با این تصور تشریعی به اینجا می‌رسیم که آمریکا شیطان است اما برای اینکه بفهمیم با این شیطان چه طور باید مقابله کرد، تفکر انتزاعی و فلسفی نیاز داریم، یعنی احتیاج داریم، مبانی مابعدالطبیعه عالم امروز غرب  را بدانیم.

 آوینی در عین ‌حال تأکید دارد که اگر عالم جدید را با دید تشریعی تفسیر کنیم، به تفسیر دم ‌دستی و ساده‌ انگارانه‌ای  می‌رسیم و این فقه، چیزی به ما نمی‌دهد که با آن بتوان مبانی عالم امروز را با آن شناخت و اهمیت این موضوع را در انقلاب به رهبری امام خمینی می‌توان دید و دلیل برد این انقلاب تسلط امام خمینی بر شناخت عالم غرب بود.

یعنی برای شناخت غرب باید فراتر از ظواهر و به یک نگاه عمیق برسیم؟

مهدی متولیان: بله، واقعیت این است که عالم غرب، خوب یا بد، بر پایه جهان‌بینی خودشان شکل‌گرفته است. اما نگاه منفی که غرب نسبت به ما دارد، متأثر از جهان‌بینی  اوست. نگاه استعماری غرب، ریشه در این نوع نگاه دارد، بنابراین برای شناخت کنش غرب و هنر غربی باید جهان‌بینی آن را بشناسیم.

درعین ‌حال، عالم امروز غرب، متأثر از تقابل میان عالم شریعت و عالم غرب است  و این جهان‌بینی از این تقابل متأثر است؟

مهدی متولیان: بله، غرب تلاش می‌کند تا این جهان‌بینی را در آثار هنری خود نیز بازتاب دهد و شیوه برخورد با تمدن ایران،  بازتاب طبیعی همان نگرشی است که هنرمند غربی نسبت به ما دارد و می‌توان در فیلم‌های سینمایی و سایر آثار هنری تحت عنوان اسلام‌ستیزی ببینیم.

بنابراین برای اهلی کردن ابزار غربی مانند سینما باید ریشه‌های شکل‌گیری هنر غربی را بشناسیم؟

مهدی متولیان: ما باید جوهر هنر جدید را تسخیر کنیم. نه قالب آن را و تسخیر کردن یعنی هنر را از منظر فلسفه هنر مدرن بشناسیم و تضادها تناقضات آن را با هنر خودمان درک کنیم. در این صورت است که می توان بین هنر مدرن و هنر خودمان هم ربط ها و هم انفکاک ها را پیدا کنیم و با این تسلط می توانیم، هنر انقلابی را متاثر از عصر مدرن به وجود بیاوریم.  بنابراین باید وجه تفاوت جهان‌بینی غرب و جهان‌بینی برگرفته از تفکر خودمان را درک کنیم تا بتوانیم ابزارهای برآمده از تمدن غرب مانند سینما و هر هنر دیگر را اهلی کنیم. فرهنگ شامل فلسفه و تفکر است و تکنولوژی یکی از ده­ها محصول همین جهان‌بینی است و تکنولوژی هم ماهیت مستقلی از فرهنگ غرب دارد که می‌تواند در خدمت جهان‌بینی ما دربیاید.بنابراین باید وجه تفاوت جهان‌بینی غرب و جهان‌بینی برگرفته از تفکر خودمان را درک کنیم تا بتوانیم ابزارهای برآمده از تمدن غرب مانند سینما و هر هنر دیگر را اهلی کنیم. فرهنگ شامل فلسفه و تفکر است و تکنولوژی یکی از ده­ها محصول همین جهان‌بینی است و تکنولوژی هم ماهیت مستقلی از فرهنگ غرب دارد که می‌تواند در خدمت جهان‌بینی ما دربیاید. بنابراین باید وجه تفاوت جهان‌بینی غرب و جهان‌بینی برگرفته از تفکر خودمان را درک کنیم تا بتوانیم ابزارهای برآمده از تمدن غرب مانند سینما و هر هنر دیگر را اهلی کنیم. فرهنگ شامل فلسفه و تفکر است و تکنولوژی یکی از ده­ها محصول همین جهان‌بینی است و تکنولوژی هم ماهیت مستقلی از فرهنگ غرب دارد که می‌تواند در خدمت جهان‌بینی ما دربیاید.

مهدی متولیان

بنابراین همین جریان را هم می‌توان، برای سینما به‌ عنوان یک هنر غربی قائل شد؟

مهدی متولیان: اگر بتوانیم، این تفکیک را قائل شویم، می‌توانیم از تکنولوژی به نفع فرهنگ جدید یعنی جمهوری اسلامی استفاده کنیم. بنابراین باید برای  فرم‌هایی که بر اثر این فن به‌دست‌آمده تفاوت قائل شویم و آن‌ها را از هم جدا کنیم. اما امروزه این جداسازی صورت نمی‌گیرد در نتیجه هنر مدرن، هنر انقلاب را در خود مستحیل خواهد کرد و آثاری که در این  فرایند تولید می‌شوند، با اینکه حرف مذهبی هم می زنند اما متعلق به عالم مذهب نیستند، مصداقش رویکردی است که به موسیقی پاپ وجود دارد. جریان انقلابی بدون کمترین توجهی به موسیقی سنتی خودمان تلاش می‌کند تا حرف انقلابی خود را در فرم پاپ بریزد.

به عبارتی از ترس دشمن به خود دشمن تبدیل ‌شده‌اند؟

مهدی متولیان: بله، دقیقاً همین تعبیر بر جریان مدیریت موسیقی امروز ما حاکم است. بهانه­ای که در پشت این نگاه وجود دارد، ذائقه مخاطبان است.

ذائقه مخاطب و جوانان را مدیران تنظیم می‌کند. یعنی نوع مدیریت آن‌ها مشخص می‌کند که جوانان به کدام سمت کشیده شوند؟

مهدی متولیان: بله، بخشی از این ذائقه را خودمان ساخته­ایم. در دهه شصت، موسیقی پاپ نداشتیم و از جامعه پاک‌شده بود. از دهه 70 با سیاست‌گذاری‌هایی که موسیقی‌دانهای همان زمان و مدیران سیما و تلویزیون در پیش گرفتند سبب شد تا  آنچه را که از در بیرون کرده بودیم بار دیگر برگردد و ذائقه مخاطبان به سمت موسیقی پاپ کشیده شود. این در حالی است که موسیقی پاپ به ‌صورت فلسفی و ذاتی با پیام معنوی ما سازگاری ندارد، در این چارچوب اگر از خدا هم ‌سخن بگوییم و دم از استکبارستیزی بزنیم، چون در قالب موسیقی رپ می‌نشیند، اثرگذاری مثبتی هم ندارد، چراکه آنچه مخاطب در انتها دریافت می‌کند، حس موسیقایی است و آن حس موسیقایی است که در مخاطب می‌نشیند و ته‌نشین می‌شود و کلام و محتوای یک اثر در فرع موسیقی است و تأثیر کمتری نسبت به موسیقیایی کار دارد. بنابراین شعار انقلابی در قالب موسیقی پاپ نتیجه آن ابتذال است.

در واقع شهید آوینی آنجایی که می‌گوید: ابزار سینما و تکنولوژی را در خدمت خود بگیریم نه اینکه خودمان به خدمت آن دربیایم در واقع به همین نکته اشاره دارد، بنابراین اگر موسیقی پاپ نمی‌تواند بازتاب‌دهنده جهان‌بینی من باشد، پس قالب مناسبی نیست؟

مهدی متولیان: بله، اما در عین‌حال، جایگزین وجود دارد. هرچقدر موسیقی پاپ برای بیان جهان‌بینی و فرهنگ ما نامناسب است، موسیقی کلاسیک ایرانی بهترین ظرف است. موسیقی ایران با تنوع خود می‌تواند بازتاب‌دهنده جهان‌بینی ما باشد. یک اثر هنری موفق باید دو خصلت داشته باشد. یک اینکه بازتاب‌دهنده درست پیام ما باشد و حقیقت را منعکس کند و در این معنا، موسیقی پاپ در انعکاس معنای جهان‌بینی ما، همانند یک آینه کج‌ و معوج عمل می‌کند.

 شرط دوم باید یک اثر هنری با مخاطب ارتباط برقرار کند. ما این شرط اول را کلاً نادیده می‌گیریم و تنها تکیه به ‌شرط دوم داریم یعنی در رویکرد، توجه به مخاطب هم به افراطی‌گری افتاده‌ایم، درحالی‌که آنچه حافظ یا مولوی یا صائب تبریزی در عالی‌ترین مراتب فرمی بیان کرده‌اند را مخاطب ما نمی‌فهمد.

در حقیقت بخشی از ذائقه امروز مخاطب ما توسط مدیران حوزه‌های فرهنگی به انحراف کشیده شد!

مهدی متولیان: بله، با سطحی‌نگری به این موضوع و حاشیه‌سازی نسبت به اینکه ذائقه مردم تغییر کرده است رویکرد مدیریتی خود را شکل دادند، همان‌گونه که امروزه تلاش می‌کنند نشان دهند که مردم با نظام جمهوری اسلامی مشکل‌ دارند.

اگر همان دهه 70 که موج حمایت‌ها از موسیقی پاپ شکل‌گرفته بود از موسیقی سنتی شکل می‌گرفت شاید در امر موسیقایی بسیار جلوتر ازآنچه امروز هستیم می‌بودیم!

مهدی متولیان: بله، اگر همان زمان حمایت‌ها به سمت موسیقی سنتی کشیده می شد، شاید امروز در امر موسیقی سنتی به یک زبان جهانی می رسیدیم. حتی این امکان فراهم می‌شد تا مفاهیم معنوی خودمان را در ابعاد جهانی برای مخاطب خارجی بارگذاری کنیم؛ اما نتیجه این نوع از مدیریت سبب شد تا  امروزه موسیقی و معماری خودمان را از دست بدهیم.  

شهید آوینی تلاش می‌کرد تا مسیر و ریل اصلی جریان هنر درست را به ما نشان دهد، هنری که مقصد نهایی یعنی فانی شدن در خدا در آن متجلی شود. در این چارچوب اگر بخواهیم مستند اجتماعی یا تاریخی بسازیم، چطور می‌توان مستند خود را روی ریل مد نظر  شهید آوینی قرار دهیم؟

مهدی متولیان: باید یاد بگیریم که باطن وقایع را درک کنیم. در علوم جدید با تمام پیشرفت‌های خود، علوم ظاهری است و تنها ظاهر عالم را درک می‌کند اما در معارف اسلامی باید یاد بگیریم که از ظاهر به عمق حرکت کنیم.

 

یعنی در روایت تاریخی برای رسیدن به نگاه آوینی می‌توان این‌گونه نگاه کرد که آیا ما وقایع را از زاویه تاریخ مقدس یا تاریخ عرفی نگاه می‌کنیم؟

مهدی متولیان: بله، شهید آوینی در مقاله‌ای که برای امام نوشته است، توضیح می‌دهد که نگاه غرب به تاریخ روایت بر اساس تکامل تدریجی است اما ما بر اساس تاریخ انبیا، تاریخ را روایت می‌کنیم و ما بر اساس قرب  و بعدی که انسان نسبت به حقیقت پیدا می‌کند زاویه نگاهش به روایت تاریخ متفاوت است.

پس می‌توان در گونه‌های دیگر مستند، جدایی از مستند دفاع مقدس و یا جنگ نگاه شهید آوینی را پیاده‌سازی کنیم؟

مهدی متولیان: بله، مسیر آن وجود دارد اما چون تجربه‌ای در این زمینه وجود ندارد ما تصوری از آن نداریم. بنابراین باید موضوع تاریخی که شهید آوینی به آن  پرداخته را آنالیز و تجزیه کنیم تا بتوانیم تا به یک به روش و چارچوب برسیم. روشمندی که بر اساس آن در  انواع مستندها امکان این‌همانی وجود داشته باشد. ما در این مسائل به یک سری مطالعات نظری نیاز داریم اما در ایران به مطالعه و پژوهش بهایی داده نمی­شود به همین دلیل خیلی افراد به آن ورود نمی‌کنند.

شهید آوینی در زمانه خود از مسائلی صحبت می‌کند که بعد از سی سال هنوز ما به ‌درستی آن‌ها را درک نکرده‌ایم. تفاوت عالم تشریعی و عالم مدرن را زمانی شهید آوینی به‌عنوان یک مسئله مطرح می‌کند که در آن برهه، اصلاً دل‌مشغولی جامعه نبوده است. بر اساس پژوهش باید اندیشه شهید آوینی را از مرحله نظری به مرحله کاربردی و عمل نزدیک کنیم.

در پایان چگونه می‌توان مسیر فرهنگ و هنر ایرانی را روی ریل شهید آوینی قرار داد؟

مهدی متولیان: متولیان فرهنگ و هنر امروز کسانی اند که نوع نگاه‌شان به هنر بسیار دم‌دستی و ابتدایی است. در کنار آن، نظام آموزشی ما باید متحول شود و آب از سرچشمه گل‌آلود است. این نظام آموزشی تنها به دانشگاه محدود نیست و می‌تواند در ابعاد وسیع‌تر یعنی آموزشگاه‌های آزاد نیز این تحول را پیاده‌سازی کنیم.

 

هانیه شجاعی زند