برنامه‌های ویژه تحویل سال نو، به‌ عنوان یکی از حیثیتی‌ترین و مهم‌ترین مقاطع اجرا و طراحی بین مدیران تلویزیونی بوده و هست. در برخی از سال‌ها شاهد بودیم که برنامه تلویزیونی شب سال نو، به‌گونه‌ای طراحی شده بود که برنامه‌ها و سریال‌های موفق تلویزیون را با دعوت از بازیگران مرور می‌کرد. مثلا از بازیگران سریال‌های محبوب همان سال به‌عنوان مهمان برنامه دعوت می‌شد یا اینکه یکی از برنامه‌های موفق آن سال را به‌عنوان برنامه اصلی همان شبکه در‌نظر می‌گرفتند و مجریان موفق را برای اجرای برنامه دعوت می‌کردند.

رسانه ملی در تمام این سال‌ها، به سرمایه‌های درخشانی از اجرا و تولید برنامه دست یافته است و می‌تواند از مجریانی بهره بگیرد که در دل همین تلویزیون، رشد یافتند و علاوه‌ بر اینکه می‌توانند لباس اجرا به تن کنند، برنامه‌سازان موفقی هم هستند. لحظات تحویل سال نو و هم زمانی آن با ماه مبارک رمضان، امسال اهمیتی دوچندان یافته است. رسانه‌های رقیب صداوسیما، قطعاً حساب ویژه‌ای برای تولید محتوای ویژه سال نو کرده‌اند. تولیداتی که اگرچه رنگ و لعابی سرگرم‌کننده دارد اما سوای از انگیزه‌های سیاسی سرمایه‌گذاران خارجی‌شان نیست.

 اجرای ویژه برنامه تحویل سال نو، در سال‌های اخیر برعهده مجریانی همچون رضا رشیدپور، احسان علیخانی، علی ضیا یا فرزاد حسنی بوده است. عمدتاً این‌ مجریان در قالب برنامه‌هایی حضور می‌یافتند که در طول سال، پخش شده بود. مثلاً علیخانی، در ویژه برنامه تحویل سال نو، از مهمانان برنامه ماه عسل دعوت می‌کرد یا اگر علی ضیا برنامه فرمول یک را اجرا کرده بود، برای تحویل سال نو به سراغ مهمانان یا چهره‌های مردمی حاضر در این برنامه می‌رفت.

در خصوص تولید برنامه های ویژه سال تحویل، صرف نظر از خطوط قرمز بسیار که درصد زیادی از آنها هم سلیقه ای است نکته ای که به نظر می رسد از چشم مدیران و برنامه سازان تلویزیون دور مانده تکراری بودن و کلیشه شدن این فرمول برنامه سازی در مناسبتهای مهمی مثل همین آستانه سال نو است. شکی نیست که این شکل از برنامه سازی مناسبتی وقتی برای اولین بار در اوایل دهه هشتاد به کار گرفته شد عالی جواب داد و بسیار مورد توجه قرار گرفت، در آن بازه زمانی کاملاً بدیهی و قابل پیش بینی بود که تغییر فرم نه چندان جذاب برنامه ضبط شده به فرمول پخش زنده مورد استقبال قرار خواهد گرفت، برنامه های پخش زنده علاوه بر جذابیت ذاتی خود که از ماهیت زنده و در لحظه در جریان بودنشان سرچشمه می گرفت بنا به ماهیت غیرقابل پیش بینی و عدم امکان جرح و تعدیل آنچنانی، انقلابی در میزان اقبال بینندگان به تلویزیون ایجاد کردند که تا چند سالی هم ادامه داشت ولی آن موفقیت هر چه که بود و هر اندازه که با پاسخ های مثبتی مواجه شد مربوط به حدود دو دهه پیش بود و قاعدتاً نمی توانست بیشتر از هفت هشت سال دوام بیاورد که در عمل هم چیزی به جز این اتفاق نیفتاد. نکته تعجب آور قضیه در اینجاست که مدیران و تصمیم گیران گروه های برنامه ساز تلویزیونی هم علاوه بر اینکه در بطن و متن جامعه حضور دارند و امکان رصد میزان استقبال مخاطب از استمرار این فرمول به سادگی برایشان مهیاست به بولتن های نظر سنجی درباره تولیدات تلویزیونی که توسط واحد دیگر همین سازمان تهیه می شود هم دسترسی دارند و به رغم تمام انتقاداتی که به اصل ارزیابی یک سازمان توسط خودش وارد است ولی ناگفته پیداست که میزان بیننده و در صد رضایت مندی بیننده ویژه برنامه سال تحویل در سالهای دهه هشتاد با همین آیتم ها در سال های اخیر تفاوت قابل ملاحظه ای داشته باشد، تفاوتی که زیر سایه نگاه کمیت محور مدیران تلویزیون دیده نشده و حاصل آن ادامه یک فرم ثابت برنامه سازی، عدم تنوع و فقدان خلاقیت بوده است. شاید در پاسخ به این انتقاد این پرسش مطرح شود که با در نظر گرفتن تمام قوانین و شرایط فرهنگی و عرفی و شرعی کشور ما، از تلویزیون به جز دعوت از خواننده، آن‌هم به شکل ناخوشایند اجرای پلی بک (لب زدن) و از این در و آن در گفتن با چهره های دعوت شده چه کار دیگری بر می آید؟ ادعایی که اگرچه بخشی از آن درست به نظر می رسد اما در پاسخ باید گفت اولاً در ساخت برنامه های ویژه سال تحویل چه تلاشی برای خلاقیت و متفاوت بودن آنهم در همین چهارچوب های موجود کنونی انجام شده  که بتوان درباره مفید یا بی فایده بودن آن حرف زد ثانیاً هر عقل سلیم و هر مدیر باتدبیر و کیفیت محوری قطعاً می تواند این قدر تشخیص بدهد که حتی در صورت نداشتن ایده تازه و مهیا نبودن شرایط متفاوت بودن، استقبال از سال نو در قالب یک برنامه جمع و جور یک ساعته خیلی خیلی بهتر و کارآمدتر از تولید چندین و چند ساعت برنامه کلیشه ای است که فقط به درد پربار شدن گزارش های سالانه مدیران شبکه ها می خورد.

امسال اوضاع از این هم بدتر میشود به طوری که حتی دیگر به حضور هنرمندان اصیل اهمیتی داده نمیشود و کار به جایی میرسد که آقای جدی میفرمایید در آنتن تلویزیون یک تصنیف ماندگار که مردم با آن خاطره دارند را به بدترین شکل اجرا میکند. در سالهای گذشته به خصوص در ویژه برنامه های سال نو که تولید و اجرای آن برعهده احسان علیخانی بود از هنرمندان و چهره های شاخص هنری دعوت میشد و همچنین در حضور مهمانان حوزه موسیقی توجه خاصی به موسیقی سنتی و محلی ایران هم می شد این در حالی است که تلویزیون در دوره حاضر ادعا تحول در صداوسیما را می دهد در صورتی که در عمل نشانه شفاف و روشنی از تحول دیده نمی شود.

بر کسی پوشیده نیست که تلویزیون ما در چند ساله ی اخیر به رغم این حجم از بودجه، امکانات، نیروی در خدمت و قدمت پنجاه ساله اش در برنامه هایی نظیر برگزاری مسابقه خوانندگی و یا شوهای استعدادیابی، به لحاظ ایده پردازی دنباله روی شبکه های خارج از کشور بوده است، جای تاسف است اگر جای پایان دادن به این پلاتوهای تکراری معدود مجریان تایید شده اش (که تکرارشان همه را خسته کرده است) و لب زدن های خوانندگان آنهم روی آن دسته از ترانه هایشان که اصلاً گل نکرده و محبوب نیستند و تنها امیتازشان گذشتن از فیلتر تنگ محدودیت های سیما است، در ویژه برنامه های سال تحویلی آینده خود باز هم دنباله روی ایده های اجرایی جدید باشد.

در دوره جدید صداوسیما و پس از وقایع سال گذشته، حضور سلبریتی‌ها و چهره‌های سیاسی در تلویزیون تا حد زیادی رو به افول گذاشت و این موضوع با نقد برخی منتقدان همراه شد.

در برنامه های‌ شب یلدایی صداوسیما  هم شاهد بودیم که حضور نوجوانی اردبیلی که  ویدئوهای او (‌واقعیه یا کیکه) در شبکه‌های اجتماعی مورد استقبال قرار گرفته، میهمان یکی از آیتم‌های برنامه یلدایی شبکه ۳ سیما بود و دقایقی با مجری در رابطه با فعالیت خود به گپ‌وگفت پرداخت است.برخی رویه سابق صداوسیما را خالص‌سازی خوانده و حضور مکرر چهره‌هایی مثل مهران رجبی را نماد اقدام غلط صداوسیما در عدم دعوت و همکاری با چهره‌های متنوع می‌دانستند. حضور این نوجوان در صداوسیما مورد نقدهایی است که بعضی از این نقدها قابل تامل و توجه است. عده‌ای هم از حضور این نوجوان خرسند هستند و آن را وجهی از سرگرمی سالم می‌دانند که در صداوسیما جا دارد به آن پرداخته شود.

باید دید رویه‌های جدید صداوسیما در مجموع به رشد و احیای آن کمک می‌کند یا در حال افول و عقب‌روی است؟پاسخ به این سوالات می‌تواند نشان دهد که چقدر نقدها منصفانه است و جنبه کمک و دلسوزی برای صداوسیما دارد.

با همه این اوصاف و نقدهای جدی که به صداوسیما وجود دارد، منتقد منصف به رویه‌های اصلاح شده آفرین می‌گوید و رویه‌های غلطی را که پابرجاست نقد می‌کند، با یک اشتباه کل اقدامات مثبت را زیر سوال نمی‌برد و از بیان رشدها هراسی ندارد.