گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این مجموعه شامل پنج داستان کوتاه است که به‌طور عمده وضعیت اجتماعی و روانی مردم عراق در دوران حمله امریکا و جریان‌های ناهنجار بعد از آن مثل شکل‌گیری داعش را نمایش می‌دهد. کتاب از نوعی گرایش به واقعیت توسط نویسنده جوان و انعکاس آن در قصه‌های واقعی برخوردارست و موجب ارزش جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی می‌شود.

در این کتاب داستان اندوه مردم معاصر عراق را از زاویه‌های گوناگون می‌بینیم و با آن که فضای داستان‌ها یکسان نیست ولی همه با هم ارتباط موضوعی دارند.

نارسایی روانی نسل پس از جنگ در این مجموعه داستان به‌خوبی قابل مشاهده است؛ به‌عنوان مثال در بخشی از دومین داستان با عنوان «تراکمات» می‌خوانیم، قهرمان داستان با یک شخصیت خیالی که آن را در داستانی یافته است این‌‌گونه صحبت می‌کند: «از تو ممنونم که تا اینجا آمدی و قصه مرا دنبال کردی از تو می‌خواهم که ماجرای مرا برای دیگران تعریف کنی تا بدانند که خشونت خانوادگی بی‌نتیجه نخواهد ماند و پدرها بدانند که باید به روشی بهتر از پدر من مراقب پسرانشان باشد مراقب خودت باش من همین‌جا می‌خوابم و تا زنده‌ام زندان را تحمل می‌کنم اما تو مانند من نباش گاهی وقت‌ها رویاهای ما سوراخ هستند که از آن به بیرون زندگی پرتاب می‌شویم. خدانگهدار.

کتاب را بستم و برای از دست دادن دوستی که دنیا به او ستم کرده بود و خودش به خودش ستم کرده بود و پدرش نیز به او ستم کرده بود غمگین بودم خودکارم را برداشتم و و پشت جلد کتاب نوشتم خداحافظ دوست ستم‌کش و ستمگر من تو به من زندگی را یاد دادی تا پیش از آشنایی با تو فکر می‌کردم که زندگی یک بازی سرگرم‌کننده است اما حالا می‌دانم که یک بازی دردناک است که خیلی وقتا هزینه‌های سنگینی دارد به تو قول می‌دهم که هرجا می‌روم و با هرکس هم صحبت می‌شوم، راجع به تو و دوستان تو حرف بزنم تا همیشه دوست من خواهی ماند. ای کاش آدرس تو را داشتم و برای دیدنت می‌آمدم. حتی اگر هیچ‌وقت نخوانی که چه چیزهایی برایت نوشته‌ام ولی تو را خواهم یافت حتی اگر در چشم‌های کودکان».

بی‌اعتمادی و ترس نسبت به آینده از دیگر محورهای این مجموعه است که به‌طور عمده در داستان «زیر زمین» خودش را بروز داده است و نشان می‌دهد که حتی پس از مرگ نیز سرنوشته شوم انسان معاصر عراق دست از سرش بر نخواهد داشت این داستان این‌گونه آغاز می‌شود: «چه اتفاقی افتاده است؟ در این تاریکی چیست؟ من کجا هستم؟ چرا این‌گونه دست و پایم را بسته‌اند؟ چطور به اینجا آمده‌ام؟

این‌ها سئوال‌هایی هست که بعد از آن‌که چشم مرا در تاریکی باز کردم برایم پیش آمد هیچ‌چیز نمی‌دیدم تلاش کردم به یاد بیاورم که چه کسی مرا به اینجا آورده است. آن وقت یادم آمد که من به آرامش ابدی شده‌ام اما مگر آرامش این شکلی است یا اینکه من راه را گم کرده‌ام؟ تلاش کردم که از جایم بلند شوم و سرم به چیزی خورد که نفهمیدم چیست دوباره همون هری پاتر را تکرار کردم ولی طوری دست و پای بسته بود که هیچ فایده‌ای نداشت. ناگهان نور قوی در چشمم افتاد و مرا در جا میخکوب کرد آنقدر قوی بود که مجبور شدم چشمانم را ببندم و صدایی شنیدم که رفته رفته به من نزدیک‌تر می‌شد تا آن‌که گفت:

تو مرده‌ای این شب اولی از که در جهان زیر خاک زندگی می‌کنی.

کلماتش مرا غافلگیر کرد و احساس کردم قطره‌های عرق روی چشمانم می‌ریزد خیلی ترسیده بودم و به سختی می‌توانم را جمع کردم و پرسیدم تو چی هستی من کجا هستم با آرامش و با لحنی غمگین به من گفت:

تو اکنون در خانه ابدیت هستی و تو را عاق کرده‌اند».

واقع‌گرایانه‌ترین داستان مجموعه «شهر فراری» است که به‌طور مستقیم به بمباران بغداد توسط آمریکایی‌ها اشاره کرده و این‌گونه آغاز می‌شود: «امروز آسمان به رنگ خون است. هوا دلگیر است و شایعات خیابان را پر کرده‌اند. آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند بغداد را بمباران کنند و این خبر مانند آتشی که در انبار کاه بیفتد بین مردم پخش می‌شود. مادر ۴۴ ساله من رو به قبله نشسته و گریه می‌کند پدرم خاکستر سیگارش را روی ۵۰ سالگی‌اش و پیراهنش می‌تکاند و در دهلیزهای عقلش به دنبال راه چاره می‌گردد اما خواهر و برادرهایم مشغول بازی هستند. اگر خدا نبود همه بچه‌ها پیش از آنکه بزرگ شوند در کشور من می‌مرند. من نگاهم را از پدرم و مادرم دزدیده و به برادرانم نگاه می‌کردم که پدر از سکوتش در آمد و گفت:

«به خانقین فرار می‌کنیم می‌رویم خانه خواهرم حنان».

در ادامه داستان با مسائلی مانند اختلاف نسل‌ها و دغدغه‌های وطن‌پرستان و نیز ناامیدی از ادامه زندگی روبه‌رو شده و تصویر جامعه از زندگی عراق به ما نشان داده می‌شود.

اصغر علی کرمیاصغر علی‌کرمی مترجم کتاب، دلیل انتخاب این مجموعه برای ترجمه را گستردگی تصاویر و زوایای معرفی نشده زندگی عراقی‌ها و نیز جذابیت داستان‌های آن توصیف کرد.

این مجموعه در ۶۴ صفحه و با قیمت ۶۰ هزار تومان به چاپ رسیده و ویراستاری آن را پریسا شکوری و طراحی و صفحه‌بندی را محمد علیپورانجام داده‌اند.