سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "فروشنده" ساخته اصغر فرهادی لقب پرفروش‌ترین فیلم سال 95 را از آن خود کرد و نماینده ایران در بخش فیلم خارجی زبان جوایز اسکار امسال است.

فیلم از جایی مخاطب را به شوک وا‌می‌دارد که فرد متعرض به رعنا دیده می‌شود. نقشی خاکستری که در لحظاتی مخاطب را از خود منزجر می‌کند و در لحظاتی هم مخاطب را با خود همراه کرده و حس همدردی را با خود تقویت می‌کند. ایفاگر این نقش فرید سجادی حسینی است که حالا همه چهره او را به خوبی می‌شناسند، اما او سال‌هاست که در عرصه بازیگری فعال است.

سجادی حسینی علاوه بر بازیگری کارگردانی آثاری چون " خط آتش"، "مهرآباد" و "بانو" را بر عهده داشته و در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون "‌مسافر ری"،" عشق شیشه‌ای"، "ترانزیت"، "روز واقعه"،" امام علی (ع)" و" روزگار قریب" در مقام دستیار کارگردان فعالیت داشته است.

او که این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی "آذر" است، شب گذشته در سی و سومین جشنواره فیلم کوتاه تهران برای بازی در فیلم" نسبت خونی" برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد. به بهانه حضور سجادی حسینی  در فیلم‌های "فروشنده" و "نسبت خونی" با این بازیگر به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای سجادی حسینی پس از فیلم" فروشنده" در عرصه بازیگری حضور شما بسیار پرقدرت‌تر از گذشته شده است، این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟

بعد از فیلم آقای فرهادی، در فیلم "ایتالیا ایتالیا" ساخته کاوه صباغ‌زاده بازی کردم و این روزها نیز در فیلم سینمایی "آذر" به کارگردانی محمد حمزه‌ای مشغول بازی هستم که هر دو برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده می‌شوند.

شما سال‌ها در تلویزیون مشغول فعالیت بودید و ساخت سریال‌های مختلفی را در کارنامه دارید، قصد ندارید به تلویزیون و عرصه کارگردانی بازگردید؟

متأسفانه این روزها فیلمنامه خوبی وجود ندارد و تهیه‌کننده‌ای هم نیست که پایم ایستاده باشد، تا بخواهم در این حوزه فعالیت کنم. معمولاً چون با تلویزیون کار کردم چشمم بیشتر به آن سمت است، ولی پس از حضور در "فروشنده" دوستان فکر می‌کنند که بازیگر شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم در عرصه کارگردانی فعالیت داشته باشم. فعلاً که سرنوشت ما به سمت بازیگری است، امیدوارم برای همه دوستان همواره نقش خوب وجود داشته باشد تا مجبور نشوند به خاطر معیشت در هر نقشی بازی کنند، من هم به همین شکل.

آخرین حضورتان در تلویزیون به چه زمانی بازمی‌گردد؟

آخرین کاری که انجام دادم سریال "کیمیا" بود که در گروه کارگردانی بودم و روزهای پایانی کار همراه با حضور من در فیلم سینمایی "فروشنده" بود. در سریال "آرام می‌گیریم" کار روح‌الله حجازی که هنوز پخش آن آغاز نشده نیز سرپرست گروه کارگردانی بودم که باز هم از جایی به بعد به خاطر حضور "فروشنده" در جشنواره کن مجبور به خداحافظی با این گروه شدم. بعد کاری برای تلویزیون پیشنهاد نشد و صرفاً در یک فیلم کوتاه حضور یافتم به نام "نسبت خونی" که در جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمد.

گفتید پس از ایفای نقش در "فروشنده" پیشنهاد‌هایی برای بازی داشتید. این پیشنهاد‌ها چقدر شبیه به کاراکتری است که در فیلم اصغر فرهادی ایفا کردید؟

حواسم هست که کلیشه نشوم و آنچه در "فروشنده" دیده شد تبدیل به تیپ نشود، بنابراین در هر کدام از این فیلم‌ها نقش‌هایم کاملاً متفاوت است. مثلاً در "ایتالیا ایتالیا" نقش یک مرد شهرستانی را دارم که کاملاً متفاوت است، خوشبختانه هنوز در چاله کپی نیفتاده‌ام. اگر هم پیشنهادی باشد که شبیه به آن نقش باشد، من به عنوان کسی که قرار است آن را بازی کنم با یک برداشت متفاوت به کار نگاه می‌کنم.

فرید سجادی حسینی

آقای سجادی حسینی ما بیش از هر چیز با نام شما به عنوان کارگردان آشنا هستیم، چه شد که پذیرفتید در مقابل دوربین و در مقام بازیگر حاضر شوید؟

حضور من در مقابل دوربین، ناگهانی نبود، سال‌هاست که بازی می‌کنم و این طرف دوربین هم بوده‌ام. از آنجایی که کارگردانی کرده‌ام و پشت دوربین بیشتر مشغول فعالیت بودم هر جا که نقشی بود و احساس می‌کردم نیازی به حضور بازیگر چهره ندارد، چراکه نمی‌پذیرد در نقشی کوتاه کار کند و یا اگر کسی بخواهد حضور داشته باشد ممکن است آنچه می‌خواهیم نشود، خودم بازی می‌کردم. فروشنده هم در واقع نیازمند دم مسیحایی خود اصغر فرهادی بود و تأثیر او بسیار بر روی این نقش مستقیم بود و باعث خلق شخصیت پیرمرد قصه شد. از سوی دیگر پارتنرهای من به اندازه‌ای خوب ظاهر شدند که باعث دیده شدن این نقش شد.

"فروشنده" پرفروش‌ترین فیلم سال 95 شد. این اتفاق را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به طور خاص در مورد "فروشنده" خیلی حس خوبی دارم و یک حس تعلق. گاهی شما عضو گروهی نیستید، اما وقتی موفقیت آن را می‌بینید خوشحالی می‌شوید. برای سینمای ایران من بسیار از این اتفاق لذت می‌برم، از گرمایی که این روزها در سینما موج می‌زند خوشحالم و فروشی که برای فیلم‌ها در گیشه وجود دارد خوشحال‌کننده است، اما برای "فروشنده" به دلیل این که یک حس تعلق خاطر وجود دارد به طور خاص این خوشحالی مضاعف است.

نقشی که شما ایفا کردید، بسیار بر روی لبه تیغ بود و ممکن بود مخاطب با شما همدردی کند و یا آن را پس بزند. از این اتفاق هراسی نداشتید؟

دو عامل بسیار مهم من را برای پذیرش این نقش به جلو هل داد، یکی اعتمادی که به خودم داشتم و مهم‌تر اعتمادی که به اصغر فرهادی داشتم. هر جا که این نگاه در مورد خودم متزلزل می‌شد، می‌دیدم که فرهادی نشسته و می‌دانستم که او قطعاً اشتباه نمی‌کند، چرا که روی تک‌تک پلان‌ها و سکانس‌ها و شخصیت‌ها فکر کرده بود. این اعتماد مهر تأیید به تصوراتم می‌زد. می‌دانستم که شخصیت درست از آب درمی‌آید و آنچه خودم و فرهادی می‌خواستیم می‌شود.

نوع برخورد مخاطبان در داخل و خارج از کشور با شما چطور بود؟

هر دو خیلی عالی بود، در جشنواره کن برای اولین بار بود فیلم دیده می‌شد و بازخوردها برای ما یک شوک بود. وقتی می‌دیدم منتقدان و مخاطبان واکنش نشان می‌دهند و درباره کار صحبت می‌کنند، برای ما بسیار هیجان‌انگیز بود. در داخل کشور هم به همین شکل بود و دائماً مخاطبان با ما صحبت می‌کنند، نقش را تحلیل می‌کنند و البته برخی نیز خیلی صمیمانه فحش می‌دهند.

شما برای حضور در فیلم"نسبت خونی" در سی و سومین جشنواره فیلم کوتاه، کاندید بهترین بازیگر مرد شدید و در نهایت هم موفق به دریافت تندیس جشنواره شدید. کمی هم درباره این فیلم برایمان بگویید؟

برای حضور در فیلم "نسبت خونی" کاوه سجادی حسینی من را به گروه کارگردانی پیشنهاد داد، وقتی فیلمنامه را خواندم برایم جالب بود و شخصیت فیلم را دوست داشتم. از سوی دیگر نکات جالبی در کار بود مثلاً این که فیلمنامه توسط سه نویسنده نوشته شده بود و دو کارگردان در کار حضور داشتند. برای همسن و سالان من مهم است که بدانیم جوانان چه می‌کنند و همیشه مطمئن هستم که آن‌ها بهتر از ما کار می‌کنند چرا که پر از ایده‌های جدید و نو هستند. به همین خاطر به طرف جوانان زیاد می‌روم، وقتی این موضوع را دیدم به هیجان آمدم. با احتیاط کار را شروع کردیم، آنالیزهایی درباره نقش و موقعیت‌ها داشتیم و صحبت‌ها انجام شد و درنهایت حاصل آن چیزی است که در جشنواره به نمایش درآمد.

چه نقشی در این فیلم دارید؟

نقش پدری را ایفا می‌کنم که یکی از بچه‌هایش در آستانه مرگ است و نیازمند کلیه، پدر پیش از این کلیه خود را به فرزندش داده، اما کلیه او پس زده شده و حالا او به فرزندان دیگرش فشار می‌آورد تا یکی از آن‌ها به برادر خود کلیه بدهد و از آنجایی که وقت زیادی هم ندارند، در تلاش است تا بتواند فرزندش را زنده نگه دارد. التهابات داخل این خانواده قصه "نسبت خونی" را شکل داده است.

شما هم حضور در فیلم کوتاه را تجربه کردید و هم فیلم داستانی و سینمای بدنه. ارزیابی شما از سینمای فیلم کوتاه چگونه است؟

فیلم کوتاه در سال‌های اخیر بسیار پرشور شده است و این جای خوشحالی دارد. به نظرم باید به جوانان بها داد و به آن‌ها پرداخت. آثار بسیار خوب و با شکوهی در جشنواره فیلم کوتاه دیده می‌شود که قابل تحسین هستند. حس و حالی که حق فیلم کوتاه است در این جشنواره دیده می‌شود و از این بابت واقعاً باید به برگزارکنندگان تبریک گفت. هرچقدر روی این بخش کار شود نتیجه خوبی دریافت می‌شود که این قابل احترام است.