گروه تئاتر هنرآنلاین: در دو دهه اخیر، حوزه تئاتر گذاری از سوی دولتی بودن به سمت خصوصی شدن داشته است و بسیاری از اهالی تئاتر از این گذار ناراضی هستند. البته حوزه تئاتر که یک حوزه فرهنگی و هنری و نیازمند حمایت مالی بدون انتظار بازگشت سرمایه است، هنوز به شکل کامل خصوصی نشده و برخی تماشاخانه‌ها از جمله پردیس تئاتر تهران، تماشاخانه ایرانشهر، تالار مولوی و... هنوز به شکل دولتی و حاکمیتی فعالیت می‌کنند اما اینکه چقدر توانسته‌اند از هزینه‌های سرسام‌آور رزرو سالن بکاهند و این بار مالی را از دوش هنرمند سبک‌تر کنند، خود محل بحث است.

با کارگردان و دو تن از بازیگران نمایش تئاتر «خانه روشنی» گفتگوی مفصلی داشتیم که پیش‌تر بخشی از آن را منتشر کردیم. در ادامه این گفتگو، با بابک قادری کارگردان این نمایش، پژمان عبدی و عقیل بهرامی دو تن از بازیگران این نمایش به مسائلی همچون حمایت سالن‌های دولتی از اهالی تئاتر، نسل جوان بازیگری و... پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

هنرآنلاین: به بازیگران جوان و استعدادهایی که به تازگی در حال ورود به حرفه بازیگری هستند، چقدر امیدوارید؟

پژمان عبدی: استعدادهای خوبی در این سالها وارد عرصه بازیگری شده‌اند. طبیعتا به طور مطلق نمی‌توان گفت اما تفاوت عمده‌ای که بین نسل جدید بازیگری و نسل ما وجود دارد این است که بچه‌های نسل جدید، اگرچه عاشق بازیگری هستند اما اکثر آنها تکلیفشان با خودشان مشخص نیست و نمی‌دانند چرا و برای چه چیزی به حرفه بازیگری روی آورده‌اند. دورنمای آنها احتمالا شهرت است؛ همانطور که من هم اگر بگویم اوایل کارم و در سن 18 سالگی شهرت برایم جذاب نبود، دروغ گفتم؛ اما همان زمان هم چرایی بازیگری‌ام چیزی فراتر از شهرت بود. نسل ما برای بازیگر شدن تلاش می‌کرد اما نسل جدید بازیگری برای ستاره شدن! این مساله باعث می‌شود مدل حرکت و مدل  تلاش آنها متفاوت باشد. البته بسیاری هم هستند که راه را درست آمده‌اند و درست انتخاب کرده‌اند. بحثم بحث نسل نیست اما زمانی ما نسخه vhs و قاچاق فیلم را با هزار زحمت پیدا می‌کردیم؛ زیر لباسمان قایم می‌کردیم و می‌رفتیم که فیلم ببینیم؛ اما جوانان در حال حاضر در سنین نوجوانی به راحتی یک دانلود به همه این فیلم‌ها دسترسی دارند و همین موضوع باعث شده که فقط زرق و برق کار را ببینند. زجری که ما برای تهیه نسخه vhs فیلم می‌کشیدیم، سبب می‌شد از این زرق و برق فاصله بگیریم و سختی‌های کار را هم ببینیم.

هنرآنلاین: نسل جدید بازیگری غالبا سطحی‌نگر شده است؟

پژمان عبدی: غالبا بله.

تئاتر خانه روشن

عقیل بهرامی: البته که ذات هنر خوب و ارزشمند است اما پول درآوردن از آن هنر، خودش یک هنر بزرگتر است. به نظرم این نکته بسیار نکته مهمی است و اگر به آن بی‌توجهی شود، همان هنر خوب و ارزشمند در یک نقطه‌ای متوقف می‌شود و حیف است چنین اتفاقی بیفتد. استعدادهای زیادی به دلیل همین مشکلات مالی هدر رفتند. افراد زیادی را سراغ دارم که با ما در حوزه تئاتر فعالیت داشتند و استعدادهای خوبی هم بودند اما به دلیل همین قضیه، حالا به مشاغل شریف دیگری مشغول هستند. اینکه از راه صحیح، به درآمدزایی از این حوزه توجه شود، به نظر من بسیار ارزشمند است.

پژمان عبدی: اگر از مسیر صحیح این اتفاق بیفتد، ایرادی ندارد اما متاسفانه راه‌های ناصحیح بسیاری وجود دارد  برای آنکه منفعت‌جویان را به منافع شخصی خودشان برسانند. فلانی پولدار است؛ خرج می‌کند تا نمایش بازی کند، خوانندگی کند، کارگردانی کند، فعالیت هنری کند و... ؛ به هدفش هم می‌رسد فقط به خاطر اینکه پول دارد. معتقدم جوانان بااستعداد ما باید برای کسب درآمد از هنر خود تلاش کنند اما باید خیلی مراقب باشند تا به این دام‌ها  گرفتار نشوند.

عقیل بهرامی: طبیعتا همین است. با اینکه شخص باید تکلیف خودش را بداند و وارد این حرفه شود کاملا موافقم. ولی متاسفانه یک نفر پورشه دارد و دیگری ندارد؛ واضح است کسی که دارد زودتر به مقصد می‌رسد. این واقعیت جهان هستی است و نمی‌توان منکر آن شد.

پژمان عبدی: نکته اینجاست که برای ورود به عرصه بازیگری، باید عشق وجود داشته باشد و این عشق، واقعا عشق باشد؛ نه اینکه امروز از فلان حرفه خوشم می‌آید و فردا از یک حرفه دیگر. احساس می‌کنم برای عده‌ای از جوانان تازه‌وارد به این عرصه، این تکلیف مقداری ناروشن است. همین الان اگر سر فلان کلاس بازیگری بروید و از هنرجوها راجع به فیلم‌هایی که تاکنون تماشا کرده‌اند بپرسید، در اغلب موارد پاسخی که می‌گیرید فاجعه است! همانطور که عرض کردم زمان ما نسخه vhs فیلم‌ها با هزار و یک بدبختی پیدا می‌شد اما ما پیدا می‌کردیم و می‌دیدیم. زمان ما دانلودی در کار نبود؛ اما الان هست. با این حال، برای همان هنرجوی کلاس بازیگری، بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران و جهان را نام ببرید و بپرسید چند مورد از آنها را تماشا کرده؛ پاسخی که می‌شنوید فاجعه است! من درک نمی‌کنم که چرا این هنرجو «دونده» را ندیده است؛ «باشو غریبه کوچک» را ندیده است و... .

عقیل بهرامی: من حتی کسی را می‌شناسم که دارند کار می‌کنند و 20 سال است که در این حرفه مشغول هستند؛ ولی وقتی صحبت از فیلم می‌شود، می‌فهمیم «پالپ فیکشن» را ندیده است! حتی «پدرخوانده» را ندیده است!

پژمان عبدی: جوان‌تر که بودم، اگر هفته‌ای دو تئاتر نمی‌دیدم لااقل یک تئاتر را تماشا می‌کردم؛ اما نسل جدید چقدر تئاتر می‌بیند؟ البته هستند کسانی که می‌بینند و آنها همان کسانی هستند که تکلیفشان با خودشان مشخص است.

عقیل بهرامی: در حال حاضر همه به دنبال شهرت هستند. روزگاری در یونان جشنواره‌هایی وجود داشت که مردم می‌توانستند با حضور در آنها در دامنه کوه به تماشای تئاتر بپردازند اما امروز طرف با پیژامه در خانه نشسته و در گوشی هوشمندش آنقدر محتوا در اختیار دارد که قابل شمارش نیست. در فضای جدیدی که شکل گرفته، تفاوت بین مدیوم‌ها مطرح است؛ در خوشبینانه‌ترین حالت یک نمایش تئاتر را چند هزار نفر می‌بینند؛ چند میلیون نفر یک سریال را می‌بینند؛ یا حتی یک ویدیوی یک دقیقه‌ای می‌سازی و در اینستاگرام میلیونی بازدید می‌خورد! همین موضوع سبب شده خیلی‌ها به دنبال شهرت باشند. قدرت رسانه غلبه کرده و نمی‌توان یا یک سری مسائل درافتاد. در حال حاضر نگرانی عده‌ای از تبعات گسترش هوش مصنوعی ابراز نگرانی می‌کنند؛ نمی‌توان با این مساله درافتاد. نمی‌توان با گسترش هوش مصنوعی مقابله کرد اما به نظرم باز هم نمی‌توان بهترین فرش ماشینی را با یک فرش دستباف که در روستایی دورافتاده بافته شده، مقایسه کرد.

عقیل بهرامی - تئاتر خانه روشن

هنرآنلاین: قدرت رسانه به چه اندازه در سطحی‌نگر ساختن نسل جدید دخیل است؟

عقیل بهرامی: یک جمله کلیشه‌ای هست که می‌گوید با چاقو هم می‌توان جان انسان را نجات داد و هم می‌توان یک نفر را به قتل رساند. رسانه هم همینطور است. رسانه این قدرت را دارد. می‌توانیم از این فضای رسانه‌ای استفاده کنیم و آموزش ببینیم؛ یا اینکه ویکی‌پدیایی عمل کنیم و همچون اقیانوسی به عمق نعلبکی شویم.

من ندیدم در آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌ها در کنار بازیگری رسانه هم تدریس شود. شاید هم وجود داشته باشد اما من چنین چیزی ندیدم. کسی که می‌خواهد بازیگر شود باید رسانه بداند؛ چون خود بازیگری یک امر رسانه‌ای است. در دنیای بازیگری افراد خود را در معرض دید و نظر عموم قرار می‌دهند و این یک امر رسانه‌ای است. پس بازیگر باید رسانه بداند تا از آفات موجود در فضای رسانه‌ای محفوظ بماند.

هنرآنلاین: تماشاخانه‌های دولتی چقدر از اهالی تئاتر حمایت کرده‌اند و برای فعالان این حرفه تسهیلات قائل شده‌اند؟

بابک قادری: در گذشته بازیگران و کارگردانان تئاتر، جدای از فروش گیشه، طبق سوابقشان دستمزدی از مرکز هنرهای نمایشی دریافت می‌کردند. دستمزد خیلی زیادی هم نبود اما بالاخره این اتفاق می‌افتاد. کمک هزینه‌ای هم برای اهالی این حرفه وجود داشت چرا که به طور کلی تئاتر صنعت سودآوری نیست و فقط در کارهایی انگشت‌شمار سودآوری اتفاق می‌افتد ولیکن 85 درصد کارها، به سختی از پس هزینه‌های خودشان برمی‌آیند. اگر اشتباه نکنم از اواسط دهه 90 بود که کمک‌هزینه‌ها و دستمزدها برداشته شد و حمایت‌ها از تئاتر کاهش یافت. در همان زمان بود که تماشاخانه‌های خصوصی هم پا به این عرصه گذاشتند.

در حال حاضر نمایش اخیر ما در یک تماشاخانه خصوصی روی صحنه رفته و رزرو سالن، هزینه گزافی را برایمان داشته است. خوشبختانه البته اقبال نسبتا خوبی را از سوی مخاطبان شاهد بوده‌ایم. فروش بلیطمان هم نمی‌تواند تمامی هزینه‌ها را بازگرداند؛ سالن نمایش برخی شب‌ها کاملا پر می‌شود و برخی شب‌ها تا نیمه پر است و این سبب می‌شود کار نه تنها از سودآوری فاصله بگیرد، بلکه برخی هزینه‌ها جبران نشود! حمایت مالی و کانالی که حامی تئاتر باشد هم وجود ندارد و امروز اگر بخواهید تئاتر کار کنید، باید توجه داشته باشید که قدم در راه پرریسک و تقریبا نامعلومی می‌گذارید؛ زیرا امروز هزینه بخش عظیمی از کار است و متاسفانه حمایتی صورت نمی‌گیرد.

بابک قادری - تئاتر خانه روشن

تماشاخانه‌های دولتی هم در هر دوره‌ای با یک مدیریت جدید کار می‌کنند و به غیر از نوبت‌دهی به تئاترها، یک بخشی از کار برمی‌گردد به سلیقه مدیری که بر مسند مدیریت آن تماشاخانه دولتی نشسته است. حالا اگر از خوب حادثه مواجه شویم با یک مدیریت همسو، درخواستمان مراحل قانونی را طی می‌کند و اگر سالن خالی داشته باشند و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند، ممکن است سالن بدهند. من در تمام سال‌های فعالیتم نتوانستم در سالن دولتی اجرا بروم. به طور کلی تئاتر کار پرهزینه و بدون حمایتی است.

پژمان عبدی: زمانی برای ما مهم نبود که پنج تماشاگر نشسته و تئاترمان را می‌بیند یا صد تماشاگر. در آن زمان تئاتر هنوز خصوصی‌سازی نشده بود و کاملا دولتی بود. حتی پول چایی و بیسکوییت سر تمرین هم بر عهده عوامل نبود. اما آیا مساله فقط حمایت مستقیم مالی است؟ مسلما اینطور نیست. اگر به همان سالن خصوصی سوبسید بدهند، سالن خصوصی بار هزینه‌ها را از دوش هنرمند برمی‌دارد و دیگر خبری از رقم‌های عجیب و غریب سالن‌های خصوصی نیست.

حتی اجراهای تماشاخانه ایرانشهر که متعلق به شهرداری است، تبلیغات شهری ندارد. مگر متعلق به شهرداری نیست؟ شهرداری نمی‌تواند به این اجراها بیلبورد تبلیغاتی اختصاص دهد؟ چرا هزینه تبلیغات این اجراها هم باید بر دوش خود هنرمند باشد؟ من انتظار ندارم که برگردیم به وضعیتی که تا اواسط دهه هشتاد در حوزه تئاتر وجود داشت اما حتی در کوچکترین مسائل مثل لباس اجرا هم هزینه‌ها بر دوش عوامل است! آرشیو لباس تئاترشهر را بین شهرستانها توزیع کردند و حالا وضعیت به شکلی شده است که وقتی قصد داریم نمایش روی صحنه ببریم، باید به این فکر کنیم که نمایش چگونه باشد که هزینه لباس کم باشد، هزینه گریم کم باشد و... . ناچاریم کیفیت را فدا کنیم!

عقیل بهرامی: در خصوص حمایت باید بگویم که در کار آخرمان نمایش «خانه روشنی» آقای منوچهر هادی برای ما یک دلگرمی بزرگ بودند و ما را حمایت کردند. حتی با صفحه مجازی‌شان؛ با آمدن‌شان سر تمرین. یکی دیگر از حمایت‌های آقای هادی این بود که در بخش‌هایی از نمایش حتی نکاتی را گوشزد می‌کردند و نمایش را غنا می‌بخشیدند.

هنرآنلاین: آقای قادری در صحبت‌ها اشاره کردند به اینکه در نمایش «خانه روشنی» سالن برخی شب‌ها پر و برخی شب‌ها نیمه بود.

عقیل بهرامی: البته اضافه کنم که در همان شب‌های خلوت هم بیش از نیمی از سالن پر می‌شد. بچه‌های گروهی که آقای قادری جمع کرده، به قدری با یکدیگر یکدل هستیم که کار را با هم کار را جلو می‌بریم. اگر دیده شدنی هم بوده، به همین خاطر بوده است.

هنرآنلاین: بخشی از این این دیده شدن، طبیعتا به تبلیغات فضای مجازی برمی‌گردد اما سوالم این است که تبلیغات شفاهی کار چطور بود؟ اینکه مردم نمایش «خانه روشنی» را به یکدیگر معرفی و تماشایش را توصیه کنند.

عقیل بهرامی: در سایت تیوال همه نظرات را رصد می‌کنیم و پاسخ می‌دهیم. خدا را شاکرم که حداقل نزدیک به 70 درصد مخاطبان رضایت داشتند. حتی برای خودم جالب بود که مخاطبانی داشتیم که دو الی سه بار به تماشای نمایش آمدند. حتی برخی مخاطبان از شهرستان برای تماشای نمایش می‌آمدند و این برای خودم جذاب بود. این لطف مخاطبان است که وقت می‌گذارند و برای نمایشمان هزینه می‌کنند؛ در حالیکه شاید با نیمی از همان هزینه می‌توانستند در سالن سینما روی پرده‌ای بزرگ‌تر، به تماشای هنرنمایی بازیگرانی شاخص‌تر بنشینند. این لطف مردم به ماست.