گروه سینما «هنرآنلاین»: زمانی که فیلمی را از فیلمسازی با سابقه تماشا می‌کنیم خوب است که از قبل پیش زمینه‌ای در رابطه با سایر آثار کارگردان و یا نویسنده داشته باشیم. این امر در بیشتر موارد کمک می‌کند تا جنس جهان داستانی سازندگان را بهتر بشناسیم. اگر از این رو به فیلم «تفریق» نگاه کنیم، با توجه به فضای فانتزی،عجیب و حتی بعضا فلسفی سایر آثار مانی حقیقی، جهان داستانی فیلم جدید او هم برایمان قابل درک خواهد شد. نباید فراموش کنیم که او کسی است که «کنعان»،«پذیرایی ساده»،«اژدها وارد می‌شود» و «خوک» را کارگردانی کرده است.پس فضای «تفریق» که لب مرز رئالیسم جادویی حرکت می‌کند، چندان غریب نیست.

Tafrigh-28

هشدار!ممکن است در ادامه بخشی از داستان فیلم اسپویل شود.

داستان فیلم از جایی شروع می‌شود که «فرزانه» که مربی آموزشگاه رانندگی است در خیابان مردی شبیه شوهرش«جلال» را می‌بیند. فرزانه مرد را تا خانه‌ای تعقیب می‌کند که در آن یک زن دیگر است و به شک می‌افتد که همسرش به او خیانت می‌کند. حال آن که همسرش در آن روز و ساعت در شهر دیگری بوده است.فرزانه هم کمی مشکلات روانی دارد. جستجو پیرامون این قضیه این زوج را به زندگی زوج دیگر به نام «بیتا» و «محسن» می‌رساند که از لحاظ ظاهری کاملا شبیه یکدیگرند اما از لحاظ خلقیات برعکس‌اند و این آغاز چالش‌ها است.

این جهان داستانی عجیب که از آسمان آفتابی‌اش هم باران شدیدی می‌بارد تا غبارها را بشوید و حقایق برملا شود، با مختصات ذهنی حقیقی کاملا جور درمی‌آید. اما این فیلم حتی در مقایسه با سایر آثار این کارگردان اثری با کیفیت پایین‌تر است. فیلم مانند سایر آثار کارگردان از حضور بازیگران چهره بهره می‌برد اما کمک چندانی به روند کسالت‌آور و بدون تعلیق داستان نمی‌کنند.«تفریق» با سکانس‌های در سکوت و سکونش در وهله اول مخاطب را خسته می‌کند. ما نه با شخصیت‌های عمیق روبرو هستیم و نه با بحران‌ها و کشمکش‌های پر تعلیق. هیچ چیزی مخاطب را مجاب نمی‌کند که تا دقیقه آخر پای این فیلم بنشیند به جز همان ایده یک خطی.

در «تفریق» دو به علاوه دو می‌شود دو، و از یک جمع به تفریق می‌رسد که در آن روابط پیچیده می‌شود. اصلا می‌توان گفت «تفریق» در رابطه با روابط آدم‌ها با خودشان و با دیگران است. گویی این شخصیت‌ها هرکدام با خلاءهای درونی‌شان کسی را پیدا می‌کنند که ایده‌آلشان بوده است. آن‌ها با دیگری‌ای جمع می‌شوند که در نظرشان باید بوده و نبود. نسخه تکامل یافته همسرشان! عشق ممنوعه‌ای که ما بین جلال و بیتا شکل می‌گیرد کاملا بر اساس خلاءهایی است که هرکدام در همسرانشان پیدا کرده بودند. حتی اگر کل این فیلم توهم ذهنی فرزانه بوده باشد، او و دیگر شخصیت‌ها گمان می‌کنند سر جای خودشان نیستند و کارگردان به زعم خودش این روابط را با پایان‌بندی‌اش درست کرده است. البته برای پایان‌بندی احتمالات دیگری هم وجود دارد.

Tafrigh-41

مانی حقیقی با توجه به کارنامه کاری‌اش همواره به ساخت فیلم‌های متفاوت اصرار ورزیده است، حتی اگر نتواند خوب از پس آن‌ها برآید. این اصرار به ساخت یک فیلم در خلاف جهت سینمای سنتی ایران، خوب است. تنوع ژانری چیزی است که مخاطب امروز در انبوه فیلم‌های اجتماعی به آن نیاز دارد. اما کارگردانان ما در این زمینه دست به عصا راه می‌روند. این مرسوم شده است که اگر داستانی را به نمایش می‌گذاریم که با منطق جور درنمی‌آید، سریعا برچسب توهم و یا بیماری روانی را بر شخصیت‌های فیلم می‌زنیم تا همه چیز در عین جادویی بودن با منطق جور دربیاید. درواقع فیلمسازان با این حرکت،کار خودشان را راحت می‌کنند تا در برابر منتقدان توجیهی داشته باشند. چه اشکالی دارد که اگر فیلم جادویی می‌سازید لزوما آن را به یک جمع‌بندی رئالیستی نرسانید و بگذارید جادویی باقی بماند؟ بگذارید مخاطب از ابتدا تا انتهای فیلم جهانی را تجربه کند که تاکنون ندیده است. بیایید کمی به تخیل مخاطب احترام بگذارید.