گروه سینما و تئاتر هنرآنلاین: منیر قیدی اگر در "ویلایی ها" عقب‌تر از میدان جنگ ایستاده و روایتی زنانه از همسران فرماندهان دارد ، در "دسته‌ی دختران" درست وسط میدان جنگ است و در نشان دادن واقعیت جنگ هیچ محدودیتی قائل نمی‌شود. جنازه‌های روی هم انباشته شده؛ کفن‌های خونین پیچیده شده دور اجساد، دست‌های قطع شده و... تصاویری که شاید دل هر مخاطبی را بلرزاند. او دسته‌ای از دختران و زنان جنگجو و سرکش می‌سازد که هرکدامشان از سن و قشر مختلفی هستند و خرده روایت‌هایی دارند.

قیدی در این فیلم آن روی سکه را که هیچ گاه دیده نشده را رو می کند؛ این که جنگ چهره‌ی زنانه هم دارد.

زنان هم می‌توانند جنگجو باشند و هم زمان هویت و جنسیت و روحیات لطیف زنانه خودشان را از دست ندهند؛ مثلا برای پیکرهای بی نام و نشان گریه کنند.قیدی تنه به تنه‌ی مردان می‌زند و موقعیت‌هایی خلق می‌کند تا نشان دهد در جنگیدن برای خاک نباید جنسیتی عمل کرد.

کنایه‌ها و تضاد و گاه طنزهای موقعیتی رنج عمیق فیلم را قابل تحمل می‌کند.با همه این‌ها همچنان ویلایی‌ها را از جهت خط روایت و خط داستانی‌اش تمیزتر و جلوتر می‌دانم.

قیدی جسارت به خرج داده و وسط میدان نبرد و در دل آتش و خون و خمپاره آمده است اما اگر این همه توپ و خمپاره و شلیک نبود غیر از این، فیلم چه چیزی برای گفتن دارد؟

بعد از دیدن این فیلم می‌توانید با خودتان فکر کنید که اگر به جای این دختران، جنسیت تغییر می‌کرد و به جای آن مردان را قرار می‌دادیم قصه چه تغییری میکرد؟ هیچ. این نشان می‌دهد که شخصیت‌ها جا نیافتاده‌اند و شاید بازیگرانی که برای نقش ها انتخاب شده اند مناسب نبوده است. برخی از شخصیت‌ها اصلا متناسب با آن برهه از تاریخ نیستند و از کار بیرون می‌زنند.

موقعیت جغرافیایی برای مخاطبی که هیچ آشنایی با آن منطقه ندارد گنگ و ناشناس است.

به نظر یک چیز در این فیلم کم است و آن به فیلمنامه ارتباط دارد. این پروداکشن عظیم قابل ستایش است اما مشکل دسته‌ی دختران واگرایی خرده روایت‌ها و به طور کلی خط داستانی آن است.

هانیه علی‌نژاد