گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در یادداشت این نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه آمده است: «لطافت و جاذبه هنر، عامل مهم محبوبیت این پدیده بشری است، به گونه‌ای که امروزه برای جدی‌ترین مفاهیم و اقدامات، از جاذبه مطلوب هنر بهره‌گیری می‌شود. محبوبیت هنر، فراتر از جذاب نمودن انواع تولیدات و محصولات هنری، هنرمند خلاق و مولد را نیز شامل می‌شود. این‌گونه است که در تمام کشورهای هوشمند: «هنرمند هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند». وجود چنین جاذبه‌ای، از نگاه و اندیشه مدیران آگاه چنین جوامعی پنهان نمانده است و آن‌ها برای همدلی و همراهی آحاد مردم در امور گوناگون، از هنر بهره می‌گیرند.

چنین رفتاری علاوه‌بر قابل پذیرش نمودن خواسته‌های کلان و جزیی، زمینه را برای افزایش توان اقتصادی نیز فراهم می‌سازد. نتیجه آن که، در جهان معاصر، هنر خود از قدرت فزاینده‌ای برای ایجاد جریان پویای اقتصادی برخوردار است. به‌عنوان مثال می‌توان به سینمای هالیوود به‌عنوان یک پدیده هنری - سیاسی و اجتماعی بسیار توانا و جهت‌دار توجه کرد، پدیده‌ای که علاوه‌بر جریان‌سازی‌های نیرومند در جهان، به‌عنوان «صنعت سینما» سرمایه‌های بسیاری را نصیب آمریکا می‌کند.

دستیابی به این توفیقات زمانی ممکن خواهد شد که هنرمندان تولیدکننده محصولات هنری، به همراهی و همدلی مجاب و متقاعد شوند. مدیران جوامع هوشمند به‌خوبی می‌دانند که لازم است ارج نهادن به هنرمندان، به‌عنوان یکی از مصادر فعالیت‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی، مورد توجه جدی قرار گیرد به همین دلیل شرایط لازم را برای افزایش حرمت هنرمندان و تامین رفاه آنان ایجاد می‌کنند. تمرکز بر این نکته تا بدان جاست که علاوه‌بر اقدامات عقلانی همه جانبه، با اصرار از تعداد کثیر نشریات زرد برای پرداختن به جزیی‌ترین امور زندگی شخصی هنرمندان بهره‌برداری می‌شود. استقبال گسترده جامعه از مطالب درست و نادرست زندگی و خصوصیات رفتاری هنرمندان و حتی خانواده‌های آنان، جلوه دیگری از اصرار بر افزودن به محبوبیت هنرمندان جامعه است. پهن نمودن فرش‌های قرمز برای هنرمندان و برگزاری جشنواره‌های گوناگون نیز تصادفی نیست و از دیگر اقدامات برنامه‌ریزی شده محسوب می‌شود.

بررسی تاریخ کشور ما نیز موید این نکته است که هرگاه در حکومتی چنین حرمت و ارزشی برای هنرمندان قائل شد، جامعه از ثبات، آرامش، زیبایی‌خواهی و هوشمندی بهره‌مند شده است. این معادله‌ای دو سویه است که در یک سمت آن، ثبات سیاسی - اجتماعی، به افزایش هنر و پرداختن به ارتقا  «سوپر ایگو» یا «اندیشه برتر» می‌انجامد و از سوی دیگر، هنرمند علاقه‌مند به کشور، با فعالیت‌های هنری خود، یاری‌رسان ثبات، آرامش و افزایش تعلق خاطر آحاد مردم شده است.

ایجاد تشکل «موسسه هنرمندان پیشکسوت» از این منظر نیز قابل بررسی است. وجود چنین موسسه‌ای، گویای این نکته است که مدیریت کلان کشور، به‌ویژه مدیریت کلان هنری، باید بر این امر وقوف یابد که چکیده و عصاره  قرن‌ها فعالیت هنری ایران، در وجود هنرمندان شاخص و نام‌آوری تجلی یافته است که اینک تحت‌عنوان هنرمندان برجسته و استادان طراز اول هنرهای گوناگون کشور، در این اجتماع گرد آمده‌اند. تفکر اولیه‌ای که به ایجاد سازوکار تشکیل چنین تشکلی انجامید، اقدامی عاقلانه و ستودنی محسوب می‌شود. هر یک از افراد عضو این مجموعه، از طیف گسترده‌ای از علاقه‌مندان به خود، در سراسر کشور برخوردارند. لذا به دلایل پیش‌گفته، ضروری است با برنامه‌ریزی‌های همه جانبه برای جلب اعتماد بیشتر این عزیزان آگاه و محبوب اقدام شود.

همچنین با سازوکار مناسب، زمینه برای سوق دادن جامعه به سوی توانمندی‌های بیشتر هنری به جای بحث و جدل‌های اغلب سطحی رسانه‌های دیجیتال، فراهم آید. چنین اقدامی علاوه‌بر ایجاد روحیه نشاط، می‌تواند تحرکات اقتصادی نوینی را از طریق تولید و ارائه آثار هنری موجب شود و از ولنگاری‌های هنری ممانعت به‌عمل آورد. لازمه دستیابی به چنین ارزش‌های ستودنی‌ای، شناسایی قوت‌ها و ضعف‌های فعالیت ده ساله موسسه هنرمندان پیشکسوت و شناسایی راهکارهایی برای تامین برابر و بدون تبعیض نیازهای مادی و معنوی اعضای قابل ستایش آن است. فراموش نکنیم که هنرمند صاحب تجربه، با نقد کاستی‌ها و ستودن قوت‌ها، عملا مشاور آگاه مدیران در اصلاح و رفع نارسایی های کشور محسوب می‌شود.

جا دارد با تثبیت و تقویت مدیریت موسسه از یک سو و پیش‌بینی بودجه کافی برای موسسه در ردیف بودجه دولت و به‌ویژه بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی دیگر و برنامه‌ریزی‌های نوین و فراتر از عضویت صرف این هنرمندان در موسسه، زمینه برای دستیابی به اهداف یاد شده و نیز ارائه نمونه و الگویی خاص، از ارج نهادن به افراد قابل ستایش کشور فراهم شود».