گروه تئاتر هنرآنلاین: پروین یک زندگی یکنواخت دارد. نه آدمی نه صدایی! زنی شاعر که با پایبندی به اخلاقیات و آن روسری اساطیری در خانه پدری ثروتمند زندگی می‌کند که نام یوسف اعتصام‌الملک را یدک می‌کشد. پروین با امیال زنانه یا احساسات تلطیف‌شده بیگانه است. یک زندگی شبیه ده‌ها زندگی دیگر. گیرم مزین شده به ذوق و شوق شاعرانه یک زن که خود با شعائر معنوی خویش آنها را منظومه‌وار به حلیه طبع آراسته است. همین و بس! این زندگی با نگاه حسین کیانی اساسا درام نیست. آن فراز و فرود و خیز و جهش در این زندگی جایی ندارد. هر چه هست مانند آب روان تند و تند جاری است و چیزی جز تئاتریکالیته گمشده و مفقودالاثر ندارد. اینکه نویسنده و کارگردان کوشیده تا یک زندگی بدون کمترین حس و حال را بر اریکه صحنه بیاورد، آن هم در شرایطی که هیچ فراز و فرود، داد و ستد یا داد و دهشی در این زندگی وجود ندارد، کاری است که تنها از جعبه کارگردانی آقای کیانی برمی‌آید.

نمایش کمترین شمایی از زندگی پروین ندارد؛ از شعر او، از لحظات و لمحات و شاعرانه زیستن او و حتی تخلقش به اخلاقیات. هر چه هست روان و بدون دراماتیزه کردن، با دیالوگ‌هایی که از کیانی با سابقه گذشته‌اش که از نمایش «پنهان‌خانه پنج‌در» بر سریر ذهن خوش نشسته بعید است. اساسا دیالوگ از ریشه دیالکتیک است و در کار کیانی با تصویرسازی نمایشی شخصیت‌ها، چیزی جز رفت و آمد مدام به صحنه نیست که انگار طراحی‌اش را از خانه قمرخانم الهام گرفته است. یک صحنه کاملا قابل پیش‌بینی که هر که سخنی دارد از همان پنج‌در طراحی بیرون می‌آید، دیالوگ را می‌گوید و دوباره به درون اتاقش می‌رود. به راستی توقع ما از کیانی با آن کارنامه معتبر آن بود که دیالوگ را بشناسد و متنی منقح و متقن بر صحنه روانه کند، نه آنکه هر چه پیش آید خوش آید جایگزین دیالوگ شود و ما را از زندگی راستین پروین بی‌خبر سازد.

واقعیت این است که زندگی پروین می‌تواند سرمشق زنان امروز ما باشد، به شرط آنکه این همه قید و بند دلیل داشته باشد. اینکه پروین شاعر است درست، اینکه شعرهایش از قبیل نخ و سوزن جنبه‌های اخلاقی دارد درست، اینکه به جناب سرهنگ رخ نمی‌نماید صحیح، اما همه اینها نمی‌تواند ما را با عمق و کنه زندگی پروین آشنا کند. اگر اساسا زندگی پروین این باشد که با دیالوگ و درام سنخیتی در آن بتوان جست و یافت. کیانی این کار را کرده اما چه یافته؟ جز اسقاط و اتلاف وقت که سه ساعت جماعت تماشاگر را منتظر یک اتفاق ساده نگه دارد. تضادی وجود ندارد و واقعیت این است که هیچ نشانه‌ای از دنیای شاعرانه پروین و حتی آثار اخلاقی وی در کار دیده نمی‌شود.

در میان بازیگران حتی بازیگری دوست‌داشتنی مانند امین زندگانی نیز نمی‌تواند از سیر کلی انرژی هدررفته کل بازیگران رهایی پیدا کند. او نیز در نقش سرهنگ چنان مغروق و مستغرق در فضای کلی کار است که نمی‌تواند منجی نمایش پروین باشد. سایر بازیگران نیز به تناسب نقش‌هایشان ناخوبند و نمی‌توانند شخصیت‌پردازی و تولید ابعاد شخصیتی پروین و آدمیان دور و برش را نمایش بدهند. به هر حال، غرض نقشی است که از ما به جا ماند، وگرنه احترام ما به پروین به عنوان شاعره‌ای متخلق به اخلاق و نهایت حسن سلوک و خلیق بودن از ویژگی‌های زندگی اوست، به جای خود محفوظ اما فراموش نکنیم که ما با تئاتر سر و کار داریم، نه با یک متن انشا و انشاد غیردراماتیک.

در این زمانه ناموافق، کار کردن از پروین سخنی است معقول و منطقی اما کدام پروین و کدام اجرا؟ پروینی که کیانی به ما نشان می‌دهد، نمی‌تواند ما را به عمق ماجرا هدایت کند. هر چه هست از آن فراز و فرودها که طبیعت هر زندگی است و حتی در زندگی زنی اخلاقی که مزین به نام اخلاق است، خبری نیست. توقع ما از کیانی آن بود که لااقل با پژوهشی ادیبانه در شعر و ادب معاصر و خاصه کتاب ولی‌الله درودیان که از بهترین جستارها درباره زندگی پروین است، بتواند نمایشی درخور و شایسته حق پروین از منظومه‌های او بر صحنه بیاورد. اما منظومه‌ها را چگونه می‌توان دیالوگه کرد؟ این کاری است که نقطه‌نظر اصلی ماست و کیانی می‌بایست آن را لحاظ می‌کرد که با درد و دریغ بسیار چنین نشده است.

در هر حال همین عنوان «پروین» روی یک تئاتر به دلیل آنکه بتواند زندگی او را همراه پدر ارجمندش یوسف اعتصام‌الملک (از اقران و ابدال نویسندگان مشروطیت) بر صحنه بیاورد، برای تماشاگر کشش بسیار دارد و ما نیز به همین دلیل بر آنیم که کار کیانی باید بسیار بیش از اینها با درام، تئاتر، نمایش و دیالوگ توامان باشد. متاسفانه چنین نشده است.