سرویس تئاتر هنرآنلاین: طی پنج دهه گذشته، تئاتر به ترتیب به موازات یک موقعیت حداکثری به وضعیت‌های حداقلی و نهایتاً "به ضد خودش"  هم تبدیل شده و اساساً مقوله "ضد تئاتر" برجسته شده است. تعریف ساده نمایش عبارت از اجرا و نشان دادن صحنه‌ای عینی و یک داستان برای تماشاگران است؛ اگر نمایش را از دیدگاه خود تماشاگران ایرانی هم توصیف کنیم، باز به همین تعریف می‌رسیم، یعنی آن‌ها الزاماً برای تماشای صحنه‌هایی شامل حوادث، آدم‌ها و موقعیت‌هایی که به یک داستان (با تعریف اولیه و کامل‌اش از دیدگاه ارسطویی در ژانرهای کمدی، درام، تراژدی یا با ژانرهای ترکیبی و یا تعریف خاص، انتزاعی، تمثیلی و نمادین تاویل‌دارتر آن از دیدگاه تئاترمدرن) شکل می‌دهند و یا برای دیدن تماشای گونه‌های متاخرتر آن، از جمله "تئاترهای آوانگارد سیاسی"، " تئاتر فاصله‌گذاری برشت"، "تئاتر شورائی"، "تئاتر مستند" و نیز نمایش‌های ایرانی (نمایش لاله‌زاری و تخت حوضی) پا به داخل سالن تئاتر می‌گذارند؛ با توجه به این حقیقت بدیهی، اگر هیچ صحنه‌ای شکل نگیرد، حادثه ‌ای عینی و پرسوناژ یا پرسوناژهایی شخصیت‌پردازی شده عرضه نشود و از داستان، حتی فضاسازی و دکور، "هیچ" نشانی نباشد، در آن صورت آیا تماشاگر می‌تواند بعد از مشاهده "حرف‌زدن" مجریانی که ظاهراً به عنوان بازیگر اجرای یک نمایش، در فضایی لخت و خالی ظاهر می‌شوند، راضی  و خشنود سالن  نمایش را ترک نماید؟

در  نمایش "آشغال مانده‌ها" به نویسندگی و کارگردانی نجلا نظریان که هم اکنون در سالن انتظامی خانه هنرمندان اجرا می‌شود، تماشاگران با  نگاهی نازل‌تر از  رویکردهای حداقلی به تئاتر روبه‌رو هستند: سه بازیگر زن مقابل تماشاگران طی اجرا گاهی می‌نشینند (یکی از آن‌ها دراز می‌کشد) یا  ایستاده روبه تماشاگران حرف می‌زنند؛ حرف‌های‌شان شخصی و اساساً درد دل است؛ آن‌ها هیچ ارتباط عملی و گفتاری با هم ندارند. یک بار هم به میان تماشاگران می‌آیند و در جاهایی متفاوت کنار آن‌ها می‌نشینند؛ آن‌ها در همان حالت به درد دل‌های‌شان ادامه می‌دهند و همزمان تصاویری اسلایدگونه با توضیحات نوشتاری که ظاهراً در ارتباط با گفته‌های آنان است در تلفن‌های همراه تماشاگران، همانند داشته‌های گزارشی و خبری خود تلفن‌های همراه (به قرینه تصاویر ویدیوئی که در  اجراهای مشابه دیگر معمولاً از آن‌ها استفاده می‌شود) نشان داده می‌شوند: لازم به توضیح است که برای نشان دادن تصاویر فوق، قبل از وارد شدن تماشاگران به سالن اجرا شماره تلفن‌های همراه‌شان را از آن‌ها می‌گیرند.

 بازیگران هنگام نشستن کنار تماشاگران به علت جاهای متفاوت‌شان از دیدرس تعدادی از تماشاگران خارج‌اند، مگر آن‌که تماشاگران سر برگردانند؛ فقط صدای‌شان شنیده می‌شود. آن‌ها سپس به صحنه ( فضای خالی) برمی‌گردند و درددل‌های‌شان را ادامه می‌دهند.

باید افزود که هیچ صحنه‌ای شکل نمی‌گیرد و دو عنصر زمان و مکان هم قابل درک نیست، چون هیچ ابزار، وسیله و دکوری به کار گرفته نشده است؛ فقط سه زن به طور نوبتی حرف می‌زنند.

این اجرا همان‌طور که اشاره شد، حتی از اجراهای حداقلی هم چیزهای زیادی کم دارد. عملاً نمایش را به "ضد خودش" تبدیل کرده است: چیزی ارائه شده که فقط در تعریف یک "تمرین بیان روایی شخصی" یا همان "درد دل کردن" می‌گنجد. محتوای حرف‌ها بیان دردها و محدویت‌های شخصی مرتبط با خانواده و جامعه‌ای فرضی است که صراحتاً اشاره نشده به کدام جامعه ارتباط دارد؛ در نتیجه، می‌تواند به هر مکانی ربط داشته باشد.

چون داستان، فضاسازی، حادثه و در نتیجه، پرسوناژ و نقشی وجود ندارد، نمی‌توان کیفیت بازی بازیگران را ارزیابی کرد؛ در متن، ظرفیت، امکانات و فرصت‌هائی برای ارائه حالات و حرکات نمایشی فراهم نشده و عملاً زمینه‌ای برای بازیگری و ارائه یک نمایش وجود ندارد: هیچ کدام از بازیگران نمی‌توانند غیر از آنچه حضور  معمولی‌شان  بر روی صحنه اقتضاء می‌کند، حرکت و حالتی داشته باشند. آن‌ها هر کدام‌شان تنها و یک سویه‌اند؛ تقابل یا تعاملی خاص و هیجان‌زا بین‌شان وجود ندارد. محتوای گزارش‌های خصوصی اجرا هم چندان تاثرزا نیستند، زیرا چه بسا برخی از تماشاگران در گذشته با رویدادهای به مراتب دردناک‌تری روبه‌رو شده باشند؛ این وضعیت، اجرای کوتاه "آشغال مانده‌ها" را علاوه بر شاکله معمولی و سطحی‌اش، در محتوا هم زیر سؤال برده است.

تنها ترفند کارگردان که تا حدی بدیع به شمار می‌رود، استفاده از تصاویر و توضیحات تلفن همراه است که آن هم به طور همزمان مفهوم صحنه و نمایش را نقض کرده: تماشاگران به سالن تئاتر نمی‌آیند که به تلفن‌های همراه‌شان نگاه کنند!؟  

عملاً چیزی هم تحت عنوان کارگردانی و شکل‌دهی میزانسن‌ها وجود ندارد، چون اجرا  فقط شامل نشستن، راه رفتن و حرف زدن است.

اجرای "آشغال مانده‌ها" به نویسندگی و کارگردانی نجلا نظریان در تعریف "تئاتر مستند" هم نمی‌گنجد، زیرا علاوه بر تصاویر ارسالی در تلفن‌های همراه، موقعیت‌های نمایشی بازسازی شده‌ای که شامل صحنه‌هایی با ارتباط دو یا چند سویه آدم‌ها باشد، وجود ندارد؛ این سبب شده که اساساً موجودیت چیزی از جنس صحنه، بازیگری و نمایش عملاً به اثبات نرسد؛ ضمناً بهتر بود که به جای تصاویر تلفن همراه از تصاویر ویدیو پروجکشن استفاده می‌شد.

عنوان نمایش (آشغال مانده‌ها) هم ناخواسته و ندانسته توهینی تلویحی به آدم‌های اجرای مورد نظر در بر دارد، زیرا آن‌ها انسان‌اند و آشغال به حساب نمی‌آیند؛ شاید نویسنده قصدش آن بوده باشد که این آدم‌ها هنوز در میان آشغال‌ها زندگی می‌کنند و یا مانده‌اند که البته ظاهرشان، یعنی لباس و چهره‌های‌شان طراحی و پردازش نشده‌اند و چنین منظوری القاء نمی‌شود؛ در هر حال، باید یادآور شد چون شبهه ایجاد کرده، بهتر بود عنوان صریح المعنائی انتخاب می‌شد. 

اجرای کوتاه "آشغال مانده‌ها" به نویسندگی  و کارگردانی نجلا نظریان صرفاً در چارچوب "اتوودهای تمرین بیان" می‌گنجد و فاقد داده‌ها و داشته‌های دراماتیک است.