سرویس تئاتر هنرآنلاین: واقعیت این است که تئاتر ما از یک درد کهنه قدیمی هماره رنج برده. شاید بهتر آن باشد که این درد را اساسا پاتولوژی هنر تئاتر بینگاریم که گریبان‌گیر تئاتر ما شده اما در هر حال باید چاره‌ای اندیشید و هستن و زیستن تئاتر را نه در زمانی کوتاه بلکه در برنامه‌ریزی‌های سالانه کارگاه‌ها و تالارهای بازیگری بجوییم و بیابیم. این درد غم لحظه‌ای بودن و فلسفه آنات تئاتر است. تئاتر هرچه زیباتر و عمیق‌تر، نمی‌تواند بیش از اشغال سالن برای یک یا دو ماه دوام بیاورد و پس از آن دیگر هیچ است و پوچ و این تحصیل حاصل نیست بلکه نتیجه عدم برنامه‌ریزی و شناخت مسئله رپرتوار در تئاتر است.

مجموعه و منظومه‌های تئاتری می‌توانند با اجرای یک رپرتوار غنی و مدرن کلیه نمایش‌های فایل تصویری‌شان را تا سال‌ها ادامه دهند و این خجسته پیامی است که می‌تواند آنی‌گری تئاتر را حل کند، حل نه استحاله. برای مثال در کارگاه نمایش، نمایشنامه "حالت چطوره مش رحیم" و "گلدونه خانم" اسماعیل خلج، پنج سال به طور متناوب اجرا شد. تناوب به این معنا که در سازماندهی و تشکیلات کارگاه نمایش، اجرای آثار صحنه‌ای، فی‌المثل برای چهار روز در ماه پیش بینی می‌شد و این چهار روز در طی پنج سال دوام می‌آورد و زنده بود. این حرکت هم درام‌نویس را به شوق می‌آورد و هم تماشاگران را از دیدن اجراهایی عالی آن هم نه برای یک شب و تمام بلکه برای پنج سال یا بیشتر می‌پایید و زنده بود. این کار دو سویه است و غم آنی بودن و از کف دادن تئاترها را به مدت فقط چند شب از بین می‌برد و باعث می‌شود تا هم کارگردان و هم مخاطبش غم یک شب و دیگر تمام را نخورند. امروزه در تمام کارگاه‌های بزرگ جهان تئاتر، اجرای رپرتوار به عنوان یک اصل شناخته شده و مثلا هنوز پیکولو تئاتروی میلان، نمایش گالیله برشت را با عقبه و پشتوانه‌ای دو دهه‌ای در فهرست خود دارد و آن را بر صحنه می‌آورد. برای منتقدان نیز این گونه برنامه‌ریزی‌ها بسیار قابل توجه است و این گروه از تئاتری‌ها می‌توانند نقد آثارشان را در اجراهای متناوب تئاتر پیگیری کنند و ارزش و اهمیت یا حسن و قبح کارها را بدون آن‌که زمان را از دست بدهند به جستجو و کند و کاو بنشینند. در هر حال من یکی از خسران‌های بزرگ تئاترمان را نداشتن رپرتوار می‌انگارم و بر آن عقیده‌ام که با همتی متعالی‌تر و با بررسی دقیق نحوه برنامه‌ریزی‌های دقیق کارگاه نمایش، بتوانیم ما نیز صاحب یک مجموعه تئاتری غنی و زنده و همیشه و هماره گردیم.

کارگاه نمایش به این دلیل الگوی ماست که مانند سایر گروه‌ها در دوران گذشته فقط یک اسم خشک و خالی نبودند و به واقع گروه بودند و این‌جاست که اهمیت گروه نیز چهره می‌کند. گروه، رپرتوار، اجراهای متناوب و کارگاهی و در کل تئاتر مدرن می‌طلبد که غم آنی بودن تئاتر را نخوریم و می‌توان با یک ژرفانگری برخاسته از جان به این معضل پایان داد. از بزرگترین گروه‌هایی که در جهان صاحب رپرتوار و گروه‌اند، می‌توان به این نام‌ها اشاره داشت و درباره طیف و صیت‌شان بیشتر صحبت کرد: تئاتر پیکولو، نان و عروسک، لیوینگ تی‌تر و گروه تئاتر سولی اشاره کرد که ما برخی از این گروه‌ها را در شیراز پیش از این‌ها دیده بودیم و خراب از آثار بسیار بدیع‌شان سریر ذهن را به خوش تصویرهایی آمیخته بودیم. در لیوینگ تی‌تر بزرگترین مفاهیم گروه در تئاتر شکل گرفته و همه بازیگران و دست‌اندرکاران این گروه، چه هنگامی که خود اجرای صحنه‌ای داشته باشند و چه هنگامی که بی‌کار باشند، هماره در خدمت گروه‌اند. مثلا در کارگاه نمایش، آربی آوانسیان در بالای پله‌ها می‌ایستاد و بلیت پاره می‌کرد، بی‌آن که چیزی از مراتب حسن و قبح این کار متوجه‌اش شود. حسن است سبب آزاداندیشی و پیراستن مفهوم گروه و تعینات و عرصات صحنه نیز می‌شد. یا اسماعیل خلج حتی به عنوان دستیار کارگردان، اجراهای خودش را نیز از قلم نمی‌انداخت. در هر حال من آن چه شرط بلاغ است با تو می‌گویم، تو خواه از سخنم پند گیر گاه ملال.

اما چرا کارگاه نمایش؟ چون این مکانت تئاتری یک الگوی هماره مطرح در تئاتر ماست و به رغم پایان نامه های دانشجویی بسیاری که درباره آن نوشته شده و حتی پایان‌نامه‌هایی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری چاپ هم شده‌اند، هنوز ناگفته‌ها درباره کارگاه نمایش ادامه دارد و این ناشناخته سرشناس هنوز سرشار از ایماها و ایهام‌های فراوان است. من امیدوارم مسئولان، پژوهش‌گران و دست‌اندرکاران هنر نمایش، با گردهمایی پژوهندگانی راستین که دردشان رشد و رقای تئاتر است، بتوانند گروه‌هایی جدی گردهم آورند و بدون مغروق و مستغرق شدن در حاشیه‌ها عمق شاخصه‌های گروه نمایش را به عنوان دستاورد یک دوره سی ساله تئاتر در این کشور پیش رو بیاورند. تا آن زمان من امیدوارم آثاری مانند کارهای ری‌شهری که پایان‌نامه‌اش راجع به کارگاه نمایش بود و بعد هم به شکل کتاب بر حلیه طبع آراسته شد، بسی بیش از این‌ها باشد که ری‌شهری خود الگویی است که بی‌گمان وابستگی بسیار به استاد راهنمایش – که اینجانب بود – کاری سخته‌تر و پخته‌تر از این‌ها ارائه کند. با مراجعه به آرشیو پایان‌نامه‌های مقاطع مختلف تحصیلات عالی، می‌توان فهرست آثار گروه و رپرتوار را استخراج کرد و با یک جمع‌بندی راهنما، به نتایج مورد نظر دست یافت.