سرویس تئاتر هنرآنلاین: تأثیرگذارترین هجویهها یا پارودیها آنهاییاند که غیر از هجو کردن یک موضوع یا پرسوناژ، عملا ساختار و کلیت اثر هم به طور متناقض و پارادوکسیکالی برای ژانر خودش که هجویه است، هجویهای باشد و در نتیجه، همه چیز به شکل "هجو در هجو" در آید و تأویلپذیری ژانر و ساختار نمایش مضاعف شود.
نمایش "پسران تاریخ" به نویسندگی "آلن بنت" و کارگردانی اشکان خلیل نژاد که هماکنون در سالن سایه از مجموعه سالنهای تئاتر شهر اجرا میشود، اجرایی مثال زدنی برای بررسی محقق شدن یا نشدن موارد فوق است.
نمایش به عدهای جوان میپردازد که در حال تحصیلاند و میخواهند بعدا به دانشگاه آکسفورد بروند و تحصیلاتشان را آنجا ادامه بدهند؛ این تم کلی در اصل بهانهای اولیه برای هجو کردن سیستم آموزش و پرورش و دانشگاهی، نحوه تفکر مدرسان و نیز نوع نگاه دانشجویان به مسائل گوناگون شده است.
"آلن بنت" نویسنده متن، به طور محوری به تناقضات و پارادوکسهای نامتعارف موجود در نوع دروس، استادان و انتقال همزمان این تناقضات به دانشجویان میپردازد و قالب و ساختاری که برای بیان و نشان دادن این موارد انتخاب کرده با توجه به شاکله اجرایی نمایش، هجویه یا پارودی است.
این پارودی به قدری عمیق و دامنهدار است که همه پرسوناژها و کلا نوع تعبیرشان از انسان، زندگی و تاریخ گذشته را در بر میگیرد. درجاهایی که دانشجویان قسمتهایی از نمایشنامههای "ویلیام شکسپیر" را تمرین میکنند، این هجویه به اوج میرسد و حتی هجو کردن آثار شکسپیر و پرسوناژهای آثار او را شامل میشود؛ این موضوع، نمایش "پسران تاریخ" را به صورت "نمایش در نمایش" درآورده است. ضمنا به طور همزمان و همراه با ادامه هجویه، نقد ضمنی آثاری مثل "شاه لیر" و "هنری هشتم" هم در راستای نشان دادن تناقضات و تشدید ژانر هجویه انجام میشود: هجو کردن آثار "شکسپیر" به نوعی هجو خود مدیوم تئاتر هم است.
باید اذعان داشت که نمایش "پسران تاریخ" از لحاظ محتوایی پر از خرده موضوعات سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فلسفی، ادبی و هنری است که مقولههای بسیار جدی مثل مرگ و زندگی را هم شامل میشود.
دیالوگها عمدهتا تلگرافی و اغلب متناقض، چند مضمون و چند معناییاند؛ گاهی هم به دلیل استفاده از استعاره، تلویح و نیز آمیختن آنها با معانی قراردادی و ذهنیتهای هجوآمیز و بسیار متناقض و در مواردی بیربط، اساسا خود کلام و دیالوگ هم به عنوان یکی از عناصر ساختاری نمایشنامه و نمایش، هجو شده است. این هجویهها و تناقضات به حدی زیادند که نهایتا کل اجرا همچون "هجویهای تجمیعی" جلوه میکند و گاهی بسیار "گمانهزا" هم میشود.
در این نمایش ترانهها و آوازهایی به زبان انگلیسی و فرانسه خوانده میشود که الزاما باید به فارسی ترجمه میشدند، زیرا در هر نمایشی، آوازها و ترانهها، اگر دو سویه باشند کارکرد دیالوگ و چنانچه یک سویه باشند، کارکرد مونولوگ دارند و تماشاگران حتما باید آنها را بفهمند. در حالی که در این اجرا اصل فوق زیر پا گذاشته شده است؛ این موضوع گاهی در مورد دیالوگها هم صدق میکند.
ساختار نمایش تکه تکه است؛ یعنی هر صحنه ارتباطی با صحنههای دیگر ندارد و برای خودش مستقل است: اگر این موضوع ناشی از ترجمه نکردن بخشهایی از متن و یا حذف آنها باشد در آن صورت یک ضعف اساسی به شمار میرود، وگرنه باید این بیانسجامی متن را هم در راستای هجوآمیز بودن ساختار اثر به حساب آورد.
نمایش به اقتضای ژانرش پر از "وانموده سازی" است و عملا به علت برداشت انتزاعی نویسنده، همه چیز به موقعیتی مجازی شباهت پیدا کرده است؛ این خصوصیت در دیالوگهای هجوآمیز هم قابل درک است: "حقیقت چه ربطی به هر چیز دیگری دارد"، "تاریخ، نمایش، سرگرمی است"، "آن که از دشمن سخن میگوید خودش دشمن است"، "با این همه دینداری چه میکنند؟"، "زمینی که دانه را میپذیرد، غمگین است"، "آیا بیدارم؟ هرگز ممکن نیست!"، "این جا مدرسه است و این طبیعی نیست" و ...
در پایان معلوم میشود بخش مهمی از بنمایههای موضوعی و حتی حالات و حرکات پرسوناژهای نمایش "پسران تاریخ" اساسا برای تأکید بر "خود نبودن" بوده است.
طراحی صحنه بسیار ساده است و البته با موضوع، مکان و ژانر نمایش مناسبت دارد. بخش قابل توجهی از میزانسنها و حتی حرکات فردی و گروهی بازیگران بیمعنا و عاری از هرگونه تأویل دراماتیک موضوعی و اجرایی است: همه آدمهای نمایش "وانمودهسازی" میکنند و در اصل تصنعیاند. بازیها قابل ارزیابی نیستند، زیرا در این نمایش پرسوناژ به آن معنایی که در درام، کمدی و تراژدی تعریف میشود، وجود ندارد و ضمنا ژانر نمایش هم هجویه است و خود پرسوناژها در اصل تحت تأثیر همین ژانر، هجو شدهاند و هویت با ثبات و تعریف شدهای ندارند. کاربری موسیقی به دلیل ترجمه نشدن اشعار آوازها نمایشی نیست. استفاده از نور معمولی و نور موضعی بجاست و تا حدی اجرا را از یکنواختی درآورده است. برخی از میزانسنها هم که روبه تماشاگران شکلدهی شدهاند، وجاهتی نسبی به اجرا دادهاند.
نمایش "پسران تاریخ" به نویسندگی "آلن بنت" و کارگردانی اشکان خیلنژاد به دلیل نامتعارف بودن موضوع متن و شیوه پردازش آن که اساسا چندین هجویه را در بطن خود دارد، اجرایی ساده و معمولی نیست: بافت موضوعی و ترکیب ساختاری نمایش ممکن است برای برخی از تماشاگران قابل فهم نباشد، اما باید پذیرفت که این اجرا از لحاظ محتوایی حرفهای زیادی برای گفتن دارد و زیر طراحی و اجرای ساده آن موضوعی پیچیده با لایههای معنادار و پر از تناقض و پارادوکس نهفته است که به آدمها و همه چیز کنایههای انتقادآمیز میزند و همین ویژگی، نمایش را نهایتا قابل تأمل کرده است.