سرویس موسیقی هنرآنلاین: هفته نصیر حیدریان در بخش اول گفت‌وگوی تفصیلی خود با هنرآنلاین درمورد اجرا در شانگهای، ساختار ارکسترها در دنیا و... صحبت کرد (اینجا). او در ادامه این گفت‌وگو نگاه دقیق‌تری به مشکلات ارکستر داشته است که در ادامه خواهید خواند:

روش‌های مدیریت هنری ارکستر در دنیا چگونه است؟

بستگى به وضعیت مالى آن ارکستر دارد براى مثال شما در جایی می‌بینید که بودجه آن ارکستر بالا و در جایی دیگر بودجه کمتر است که این مساله مالى می‌تواند دست مدیر هنرى ارکستر را باز بگذارد تا بتواند روش‌هایى انتخاب کند که آن ارکستر بهتر اداره شود.

نظر شما در مورد سطح نوازنده‌های ایرانی چیست و در مورد مراحلی که یک ارکستر را به استاندارد نزدیک می‌کند توضیح دهید.

سطح تکنیکى نوازندگان ارکستر مربوط به دوران تحصیل آن‌ها در مدارس موسیقى و هنرستان‌ها و بعد دانشگاه‌هاى موسیقى است. در واقع در آن دوران است که سطح نوازندگان از لحاظ تکنیکى و موسیقیایى شکل می‌گیرد و زمانى که وارد ارکستر می‌شوند باید سطح نوازندگان کامل شده باشد، آن وقت است که می‌توان ارکسترى در سطح بالا داشت. در مورد سطح نوازندگان ارکستر ترجیح می‌دهم تا آشنایى کامل به تک تک نوازندگان از لحاظ تکنیکى و موسیقیایى چیزى نگویم و این مسئله در مجموعه داخلى مطرح شود بهتر است. براى اینکه بتوان به استانداردهاى خوب نزدیک شد اول احتیاج به رهبران خوبى است که صادقانه در این زمینه فعالیت کنند. دوم تکنیک نوازندگان باید طورى باشد که هر قطعه و آثار هنرى را بتوانند اجرا کنند. سوم آرامش نوازندگان چه از لحاظ روحى و چه از لحاظ مالى باید تأمین شود. چهارم تمرین، تمرین، تمرین و بازهم تمرین. در وهله بعدی عاشق بودن و علاقه داشتن به کارى که باید انجام شود، تبلیغ کامل و جامع و معرفى ارکستر به جامعه از طریق رسانه‌هاى جمعى، پشتیبانى کامل دولت از ارکستر و تأمین بودجه آن، اجرا کردن کنسرت‌هاى مختلف در داخل و خارج کشور چرا که نوازنده بر روى صحنه می‌تواند پیشرفت روز افزون داشته باشد و همچنین انتخاب نوازندگان همان‌طور مطرح شد بدون آشنایى و یا دوستى با نوازنده مربوط.

جذب مخاطب برای برنامه‌های ارکستر در تمام دنیا بر اساس چه الگویی است؟ آیا در کشورهای دیگر نیز بحران مخاطب در این ژانر موسیقی وجود دارد و چه استراتژی را برای حل این بحران در پیش می‌گیرند؟

جذب مخاطب نیاز به رپرتوار خوب و کیفیت ارکستر و از همه مهم‌تر مدیریت خوب دارد و رسانه‌ها نیز در این زمینه می‌توانند نقش بسزایى داشته باشند. نمی‌توان اسم این مسائله را بحران نامید چرا که این مسئله به سلیقه مردم بستگى دارد و همین‌طور که ذکر شد با کیفیت بالاى نوازندگان، رپرتوار مناسب براى مخاطبان و به‌کارگیرى رسانه‌هاى ملى اعم از رادیو و تلویزیون و روزنامه و البته با تبلیغات کاربردى می‌توان این مسئله را به راحتى حل کرد.

آیا با توجه به سیستم مدیریتی موجود در ایران بهره گیری از الگوی سازمانی ارکسترها در کشورهای دیگر می‌توان در روند پیشرفت ارکستر مؤثر باشد؟

برای پیشرفت ارکستر ایران، ایده خوب و درست که شامل مساله مالى، مدیریتى و موسیقیایى است تأثیر بسزایى خواهد داشت و این الگو و این ایده در تمام دنیا یکى می‌باشد.

با توجه به رفت و آمد اخیر شما به ایران و ارتباط با ارکستر، به صراحت می‎توانید نظرتان را در مورد مشکل اصلی ارکستر در ایران و راه حل آن بفرمایید. آیا نام بزرگ در این وضعیت به بهبود شرایط ارکستر کمک خواهد کرد؟

شرایط ارکستر در حال حاضر با توجه به مسائلى که وجود داشته است و توانایی‌هاى نوازندگان ارکستر که با شرایط موجود توانسته‌اند در بعضى اجراها خوب و قابل قبول باشد. همینطور که ذکر شد مشکل اصلى ارکستر این است که باید سطح تکنیکى نوازندگان در حد عالى باشد و این بستگى به تمرین روزانه خود نوازنده دارد و ما مثالى داریم که اگر نوازنده‌اى یک روز تمرین نکند خودش متوجه می‌شود و اگر دو روز تمرین نکند دوستانش و اگر سه روز تمرین نکند مخاطبان متوجه خواهند شد بنا بر این نوازندگان ارکستر در صورت نبود مشکلات دیگر خود می‌توانند نقش بزرگى إیفا کنند.

سازمان ارکسترها بعد از یک سال به دلیل حاشیه‌هایی ایجاد شده بسیار ضعیف و شکننده شده است، شما به صراحت به عنوان یک متخصص می‌توانید در مورد مشکل اصلی عدم توفیق در به سامان کردن ارکسترها را بیان کنید.

معتقدم هیچ وقت یک نام نمی‌تواند راه حل همه مشکلات باشد. اینکه هر هنرمندی مانند من گمان کند به واسطه نام و رسمی شناخته شده در عرصه بین‌المللی به شخصه محور و ستون اصلی بوده اشتباه است، اینکه فکر کنم باید همه مسائل و تصمیمات بر مدار من گرفته شود و در غیر این صورت مسیر حرکت اشتباه خواهد بود، مشکل اصلی است. اگرچه قطعاً مشکلات اداری و ساختاری وجود دارد، ولی دلیل بر این نیست که من فکر کنم ناجی‌ای هستم که مبری از هر خطایی است و باید هر آنچه رأی من است عملی شود. در این میان باید مانند تمام دنیا ساختاری مشخص تعریف شود که رهبر هم بخشی از این ساختار بوده و باید با همکاری سایر بخش‌ها مسیر تعالی ارکستر را طی کنند. من شنیدم که مساله پرداخت حقوق نوازندگان به عنوان یکی از دلایل این حاشیه‌ها مطرح شده است. من به عنوان رهبر ارکستر نمی‌توانم بعد از یکسال دریافت به موقع حقوقم از تأخیر در حق و حقوق نوازندگان صحبت کنم. این نشان نمی‌دهد که اعتراض مطرح شده از حسن نیت باشد. هر حاشیه‌سازی موجب می‌شود نیروی ارکستر هدر رفته و تمرکز بر روی امور هنری از دست برود.

در کشورهای مدعی در این زمینه، ارکسترهای دارای مدیریتی دولتی موفق‌تر است یا خصوصی؟ اصولاً تفاوت و تعریف ارکسترهای دولتی و خصوصی در دنیا چگونه است؟

اکثر ارکسترها در دنیا دولتى می‌باشند و تفاوت ارکستر خصوصى و دولتى این است که ارکستر خصوصى محتاج به شخص صاحب امتیاز ارکستر است و تعین کننده فرد سرمایه‌گذار است که این خود مشکلات زیادى را به دنبال دارد.

یک رهبر ارکستر خوب چه فاکتورهایی باید داشته باشد؟

این را از قول یک رهبر بزرگ دنیا می‌گویم و شما هم بنویسید: "در هیچ شغلی شارلاتان تر از رهبری ارکستر وجود ندارد" به دلیل اینکه دست رهبر ارکستر از خودش صدایی ایجاد نمی‌کند، برای مثال وقتی یک ویولونیست قطعه‌ای را می‌نوازد کامل واضح است که نوازنده خوب اجرا می‌کند یا نه و یا نجاری که میزی را می‌سازد با دیدن میز می‌توان دریافت که کار نجار خوب است یا نه حال آنکه دست رهبر ارکستر صدایی ندارد که بشود تشخیص داد خوب اجرا می‌کند یا نه که البته هر کسی نمی‌تواند این مساله را متوجه بشود و با این وجود یکی از سخت‌ترین شغل‌های موجود است.

در گفت‌وگویی یکی از مشکلات ارکستر را نبود سازهای درست بیان کردید هنوز هم چنین اعتقادی دارید؟

ببینید ما زمانی یک ارکستر را استاندارد می‌خوانیم که این ارکستر بتواند با چند تمرین خوب یک سمفونی مالر را اجرا کند. به این ارکستر، استاندارد می‌گویند، اما ما در ایران هنوز به این استاندارد دست پیدا نکرده‌ایم. البته ایرادی ندارد و نیازی نیست که بخواهیم دائماً ارکسترمان را با خارجی‌ها مقایسه کنیم، چرا که آن‌ها هم حافظ و سعدی نداشته و نخواهند داشت. در حقیقت آن‌ها از ابتدا ادبیات خود را به‌صورت صدا درآورده و حرف‌هایشان را با صدا بیان کردند، اما ادبیات ما غنی‌تر از مسائل دیگر است. این بدان معنا نیست که ارکستر ما نمی‌تواند خوب بنوازد، بلکه باید به‌صورت سیستماتیک پیش برود تا به سطح استاندارد دست پیدا کند. ما در کشورهای خارجی برای ارکسترها رده‌بندی آ، ب و س داریم که بر همان اساس به افراد امکانات و بودجه داده می‌شود.

حضور نوازندگان زن در ارکستر سمفونیک را چقدر مؤثر و چشمگیر می‌دانید؟ آیا در ایران نوازندگان زن در ارکستر حرفی برای گفتن دارند؟

اتفاقاً یکی از نقاط قوت ارکستر سمفونیک حضور بانوان نوازنده است، من در اتریش شنیدم که برخی می‌گفتند آقای رهبری زمینه حضور نوازندگان زن در ارکستر را فراهم کرده، در حالی که 18 سال پیش که من در ارکستر سمفونیک بودم 40 درصد ارکستر را خانم‌ها تشکیل می‌دادند و حضور مؤثر بانوان در ارکستر سابقه‌ای طولانی دارد.

به‌عنوان یک مدرس وضعیت آموزش در ایران در حوزه موسیقی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بعد از انقلاب تعداد ما در ارکستر سمفونیک خیلی کم بود. افرادی مثل من یا جاوید مجلسی ارکستر را تشکیل می‌دادیم و این کمبود نوازنده‌ها بسیار مشخص بود، اما بعد از چند سال وقتی دوستی به من گفت که تهران هم ارکستر سمفونیک دارد بسیار متعجب شدم و زمانی هم که از نزدیک نوازندگان را دیدم، تعجبم بیشتر شد، چرا که با این تعداد می‌توانیم چند ارکستر مستقل فقط در تهران تشکیل داد، اما مسئله اصلی در سیستم ما آکادمیک نبودن افراد است؛ اینکه یک فرد پیش از ورود به ارکستر حداقل باید چند سال در هنرستان آموزش آکادمیک ببیند و با آمادگی وارد ارکستر شود. البته تمامی این مشکلانت با آموزش درست رفع رجوع خواهد شد.

وضعیت آموزش موسیقی نسبت به 18 سال پیش که از ایران خارج شدید تغییری داشته است؟

زمانی که از ایران خارج می‌شدم، چیزی که من را غمگین می‌کرد مشکلات مالی نوازنده‌ها بود، اما تنها خوبی آن دوران این بود که با وجود این مشکلات مابین افراد یک وحدت و جو خوبی وجود داشت، اما امروز که ارکستر را دیدم این جو خوب به یک رقابت عجیب تبدیل شده است. وظیفه یک رهبر ارکستر این است که تا جای امکان افراد را وارد حواشی موجود نکرده و بهترین خروجی را ارائه دهد. یک هنرمند روحیه ضعیفی دارد که نباید با مسائل حاشیه‌ای به آن خدشه وارد کرد. به‌عنوان مثال شما روزنامه‌های آلمان را نگاه کنید. رهبران بزرگ دنیا چندبار صحبت کردند؟ اگر گفت‌وگویی هم باشد درباره موزیک بوده است و نه بیشتر. این تکثر مصاحبه اصلاً برای یک رهبر ارکستر، خوب نیست.

برنامه آینده شما در ایران چیست؟

فعلاً رهبر مهمان هستم و برای رسیدگی به کارهایم به اتریش باز می‌گردم.

آیا بازهم نام شما را در ارکستر سمفونیک تهران خواهیم شنید؟

اگر از من مجدداً دعوت شود به عنوان رهبر دائم و یا حتی میهمان با کمال میل می‌پذیرم.