سرویس موسیقی هنرآنلاین: (محمد معتمدی بخشی از وجود من است) این حرفی ‌است که حسین علیزاده درباره معتمدی گفته است. کسی که این روزها خبر کنسرت‌های خارجی‌اش همه‌جا پر شده. معتمدی خواندن را از سال 76 شروع کرد. در ابتدا نزد حمیدرضا نوربخش رفت و شیوه آوازی سیدحسین طاهرزاده را آموزش دید. همچنین به سبب علاقه‌ای که به مکتب آواز اصفهان داشت، هم‌زمان به تمرین و الگوبرداری از آواز اساتیدی چون تاج اصفهانی و ادیب خوانساری پرداخت و در این مسیر از راهنمایی کسانی چون مرحوم حسین عمومی و علی‌اصغر شاه‌زیدی استفاده کرد.

نکته جالب درباره این خواننده جوان این است که بااینکه اولین آلبومش یک دهه پیش منتشر شد، تقریباً توانسته با بزرگانی چون محمدرضا لطفی، فرهاد فخرالدینی و حسین علیزاده همکاری داشته باشد. او هم‌اکنون با گروهی که خودش به راه انداخته فعالیت می‌کند معتمدی در سال ۲۰۱۳ از سوی رادیو دولتی فرانسه به‌عنوان موزیسین برگزیده سال انتخاب شد و جایزه فرانس موزیک ۲۰۱۳ را دریافت کرد.

او امسال وارد چهل‌سالگی می‌شود و همچنان درخشان‌تر از گذشته مشغول فعالیت‌های خود است:

 

اجازه بدهید گفت‌وگو را با تازه‌ترین فعالیت‌های‌تان آغاز کنیم. چه برنامه‌هایی برای اجرا در شروع سال نو دارید؟

برنامه‌های زیادی دارم ولی اجرای برنامه منوط به برنامه‌ریزی و اخذ مجوز است که من چون هنوز مجوز نگرفته‌ام، بنابراین نمی‌توانم برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشم.

محمد معتمدی

سال گذشته مشکلاتی برای شما پیش آمد، از پاره کردن تابلوی آموزشگاه‌تان تا لغو چند اجرای‌تان در شهرستان‌ها که گویا گفته‌ بودید این اتفاق‌ها فقط برای شما می‌افتد. با توجه به این‌که موسیقی شما موجه است و موسیقی اصیل ایرانی اجرا می‌کنید، چرا هم‌چین مشکلاتی برای‌تان پیش می‌آید؟

مشکلاتی که وجود دارد لزوماً مربوط به سبک‌کاری یا مسئله موجه یا ناموجه بودن فعالیت‌های من نیست. مسائلی که به وجود آمده هرکدام از جاهای متفاوت نشأت می‌گیرد؛ یعنی پاره کردن تابلوی آموزشگاه یک مسئله است و مجوز نگرفتن اجراهایم یک مسئله دیگر. هر شهری یک ظرفیتی جهت پذیرش مخاطب برای کنسرت دارد که گویا الان عده‌ای این ظرفیت را در انحصار خودشان درآورده‌اند و بازار را کنترل کرده‌اند. بنابراین علیرغم این‌که اجرای من هیچ خللی در اجرای دیگران ایجاد نمی‌کند، ولی فکر می‌کنم قربانی مسائل و سیاست‌های کنترل بازار می‌شوم و مسئله‌ای که وجود دارد مسئله اقتصادی و مسئله کنترل بازار است.

در سال 96 پرکار بودید و فکر می‌کنم سه آلبوم جدید منتشر کردید.

بله. تابستان آلبوم "بگو کجایی" را منتشر کردم که بازخوانی آثار زنده‌یاد مجید وفادار بود. بعد از آن‌یک آلبوم دیگر از من با نام "بی محابا" منتشر شد که مبتنی بر موسیقی تنبور و موسیقی مقامی ایران است. جدیدترین آلبومم هم آلبوم "سرمست" بود که اواسط اسفندماه به بازار آمد. این آلبوم فرم متفاوتی از کارهای من است و به‌نوعی برگرفته از موسیقی کردی با فضاهای متفاوت است.

چطور شد دست به این تجربه جدید و متفاوت زدید؟

به نظرم هر هنرمندی برای این‌که کارهایش به یکنواختی نرسد، باید مدل‌ها، الگوها، ریتم‌ها و فضاهای مختلف را تجربه کند وگرنه یکنواخت بودن آثارش باعث دل‌زدگی مخاطب می‌شود. من هم احساس کردم جای کارهای ریتمیک و پرانرژی‌تر در رپرتوار آثار اجرایی‌ام خالی است و به همین خاطر پیشنهاد اجرای این آلبوم را پذیرفتم. واقعیت این است که وقتی خودم هم برای اولین بار آلبوم را شنیدم، چون کار متفاوتی بود دوستش داشتم.

شما زمانی با گروه‌های کوچک کار می‌کردید ولی در سال‌های اخیر کمتر چنین تجربیاتی را رقم‌ زده‌اید. دلیل خاصی دارد؟

من همیشه با گروه‌های کوچک کارکرده‌ام و الان هم یک گروه 5 نفرِ دارم ولی از اعضای آن راضی هستم. در سال‌های اخیر تصمیم گرفته‌ام طبق تجربه‌ای که به دست آورده‌ام، مدیریت اجرایی کارهایم را به کسی نسپارم و خودم انجام بدهم و معمولاً برای این‌که کارم در این زمینه دشوار نباشد، گروه‌هایم را خیلی بزرگ نمی‌بندم.

"سیانور" یکی از قطعات متفاوت شما است که المان‌هایی از موسیقی پاپ در آن وجود دارد. چطور شد که تصمیم گرفتید این تجربه را در کارنامه هنری‌تان داشته باشید و قطعه "سیانور" را بازخوانی کنید؟

همان‌طور که مستحضرید، "سیانور" یک قطعه قدیمی است که یکی از خوانندگان مشهور کشور آن را خوانده است. اجرای این قطعه را آقای بهزاد عبدی به من پیشنهاد داد که من دیدم این قطعه در فضای کاری من نیست ولی حس کردم شاید بتوانم با امضای خودم در این سبک هم موفق باشم. تصمیم گرفتم این تجربه را رقم بزنم که خوشبختانه تجربه خوبی هم بود.

خودتان موسیقی پاپ هم گوش می‌دهید؟

بله. من هم موسیقی پاپ ایرانی گوش می‌دهم و هم موسیقی پاپ خارجی. به‌خصوص به موسیقی پاپ ترکی و عربی علاقه‌ زیادی دارم.

محمد معتمدی

بعضی از خوانندگان موسیقی اصیل معتقدند که شایع شدن موسیقی پاپ در کشور به موسیقی اصیل ایرانی آسیب‌زده است. شما هم هم‌چین اعتقادی دارید؟

نه من به این مسئله اعتقاد ندارم. به نظرم اگر موسیقی پاپ در سطح و لول بالا به جامعه ارائه شود، خوب است. انتقاد من یک مقدار به نحوه مدیریت جریان موسیقی در کشور برمی‌گردد چون فکر می‌کنم الان عنان کار دست کسانی است که شاید صلاحیت هدایت جامعه و تعیین نوع خوراک فرهنگی جامعه را ندارند و دغدغه‌شان صرفاً دغدغه‌های مالی است. موسیقی پاپ ذائقه جامعه را مشخص می‌کند ولی این‌که بگوییم کلاً نباید وجود داشته باشد و باید قدغن شود، حرف نادرستی است. حتی اگر کسی برحسب سلیقه‌اش این حرف را بزند، یک‌جور دیکتاتور هنری است. همه سبک‌ها باید باشند، کما این‌که خیلی از مردم جامعه به موسیقی پاپ علاقه دارند. بنابراین هر موسیقی‌ای اگر به شکل درست و هنری‌اش به جامعه تزریق شود، خوب است و تلاش برای حذفش درست نیست.

اتفاقی که در سال‌های اخیر در موسیقی ایرانی افتاده این است که بیشتر اجراها به سمت گروه نوازی رفته و ساز و آوازهای کمتری اجرا می‌شود. شما چقدر سعی کرده‌اید در اجراهای‌تان به ساز و آواز بپردازید؟

ساز و آواز در موسیقی ما یک فرمی دارد که اگر قرار است حیاتش ادامه‌دار باشد، باید با روند تغییرات در جامعه هماهنگ شود. یعنی به‌عنوان‌ مثال اگر خواننده‌ای در آستانه نوروز 97 آوازی مانند آوازهای سال 1290 بخواند، طبیعتاً در جامعه امروز ما مخاطب نخواهد داشت. من برای نحوه آواز خواندنم یک سری تغییرات بیانی انجام دادم که شاید قبل از من خواننده‌های دیگر این کار را انجام نداده باشند. با این بیان خاص می‌شود شعرهایی از شاعرهای معاصر خواند که به نظرم تابه‌حال توانسته‌ام در این زمینه موفق عمل کنم. البته بعد از این تجربیات به این نتیجه رسیدم که آواز نه‌ تنها رو به فراموشی نیست بلکه اگر مثل نرم‌افزارها به‌موقع آپدیت شود و به یکنواختی نرسد و نیز به لحن، بیان و تحریرهای جدید توجه کافی شود، از ساز و آواز هم مثل فرم‌های دیگر موسیقی استقبال خواهد شد. کما این‌که بدون هیچ اغراقی در کنسرت‌های اخیرم به ازای هر ترانه، یک ساز و آواز هم اجرا کرده‌ام. در بازخوردهایی که از کنسرت‌هایم گرفته‌ام هم مشخص‌شده که مردم هم به دنبال آن آوازها هستند. من به پشتوانه تجربیاتم باور دارم که عمر ساز و آواز تمام نشده است و فقط باید به زبان امروز باز تعریف شود تا بتوانیم آن را به جامعه ارائه کنیم.

در اجرا‌های‌تان چقدر از بداهه استفاده می‌کنید و آیا اصلاً به بداهه در اجرا اعتقاد دارید؟

برای من بداهه در اجرا از اعتقاد عبور کرده و به یک باور و اصل تبدیل‌شده است. من نمی‌توانم آوازی که قبلاً خوانده‌ام را دوباره با همان شکل و تحریر بخوانم. چنین کاری از من ساخته نیست و حنجره و گوشم از این کار فرمان نمی‌برد. حتماً باید آواز را طوری دیگر بخوانم. به همین دلیل اکثر آوازهایم مبتنی بر بداهه است.

بعضی‌ها معتقدند موسیقی اصیل ایرانی در این‌ سال‌ها به تکرار رسیده است و دیگر جذابیت‌های قبل را ندارد. شما دراین‌باره چه نظری دارید؟

به نظرم در موسیقی دنیا هم اتفاقی نیفتاده است. آیا در موسیقی کلاسیک و پاپ دنیا اتفاق جدیدی رخ‌داده است؟ در آثار خوانندگان آمریکایی نسبت به ۱۵ سال پیش تفاوت فاحشی به وجود آمده است؟ موسیقی همان موسیقی است. چند سال پیش یک روزنامه انتقاد کرده بود که آقای محمدرضا لطفی به تکرار رسیده است. من در دفترشان نشسته بودم که آقای لطفی گفت بعضی‌ها نمی‌خواهند بپذیرند برای اجرای موسیقی فقط می‌شود موسیقی نواخت و کار دیگری نباید کرد. اگر نواختن موسیقی کاری تکراری است، ما به تکرار رسیده‌ایم چون هر روز و همیشه باید موسیقی بنوازیم ولی اگر ریز بشویم و آنالیز درستی از موسیقی انجام بدهیم، به نظرم تغییرات زیادی به وجود آمده است. مسئله اینجاست که گوش مخاطب چقدر با موسیقی آشنایی دارد. اگر گوش شما به موسیقی کلاسیک غربی آشنا نباشد، آثار باخ، بتهوون، چایکوفسکی و یوزف هایدن همه به گوش‌تان یکنواخت می‌آید. اما اگر مخاطب این نوع موسیقی‌ها باشید، متوجه می‌شوید که این‌ها تفاوت‌های بنیادی دارند. در مورد موسیقی سنتی هم این‌طور است. من اعتقاد ندارم که موسیقی سنتی ما به تکرار رسیده باشد و اتفاقاً به نظرم موسیقی در نسل ما شاهد تغییرات و تحولاتی هم بوده که شاید در نسل‌های قبل این تغییرات صورت نگرفته باشد.

محمد معتمدی

اهل مطالعه هم هستید؟

تقریباً.

چه کتابی را به مخاطبین پیشنهاد می‌کنید؟

کتاب "پله‌پله تا ملاقات خدا" اثر عبدالحسین زرین‌کوب.

از نوروز خاطره خوبی دارید؟

نوروز همیشه برای من جالب بوده است. تحویل سال، سبزه گره زدن‌ها، چهارشنبه‌سوری، سیزده‌بدر، دیدوبازدید و عیدی گرفتن‌ها همیشه در خاطرم باقی می‌ماند. تفاوت بزرگی که نوروز در این سال‌ها برای من داشته این است که قبلاً عیدی بگیر بودم و الان عیدی بده! (با خنده)

نوروز ۹۷ آخرین نوروز قبل از چهل‌سالگی من است و من خوشحالم که در طی این سال‌ها درزمینهٔ موسیقی تجربیات زیادی کسب کرده‌ام. شاید الان عمر فعالیت حرفه‌ای من در موسیقی به ۲۰ سال رسیده باشد. من اولین کنسرت زندگی‌ام را در سال ۷۶ با استاد ﺯﯾﺪﺍﻟﻠﻪﻃﻠﻮﻋﯽ اجرا کردم و تقریباً ۹ سال پیش اولین آلبومم با آقای محمدرضا لطفی منتشر شد. کارم را با موسیقی اصیل ایرانی شروع کردم ولی در این بین دوست داشتم تجربیات متفاوت‌تری هم رقم بزنم. آن موقع باوری نزد موزیسین‌های سنتی وجود داشت که تجربه کردن سبک‌های فیوژن و تلفیقی را بد می‌دانست و به همین خاطر وقتی پیشنهاد همکاری با یک گروه فلامنکو اسپانیایی به من شد، به‌شدت آن پیشنهاد را رد کردم ولی بعد از 3-4 سال پیشنهاد مجدد آن گروه را پذیرفتم. در سال‌های اخیر به‌واسطه سفرهایی که به کشورهای مختلف داشتم، متوجه شدم که خوانندگان موسیقی‌های اصیل آذری، ترکی، عربی و موسیقی‌های شرق آسیایی هم تجربیاتی در زمینه‌های دیگر دارند و بعضی‌ها حتی پاپ هم می‌خوانند ولی درعین‌حال جزو خواننده‌های برجسته موسیقی اصیل کشورشان محسوب می‌شوند. به همین خاطر اولین تجربه متفاوتم را با یک گروه فلامنکو اسپانیایی رقم زدم که بازخوردهای خیلی خوبی در کشورهای اروپایی داشت.

من سال‌های سال است که از طرفداران موسیقی آذری هستم و به خاطر آشنایی و علاقه‌ام به کارهای آقای عالیم قاسم‌اُف، همیشه دوست داشتم آذری بخوانم اما هیچ‌وقت جرئتش را نداشتم. بعد از سال‌ها این باور و جرئت را به خودم دادم که اگر به درست بودن کاری اعتقاد دارم، آن کار درست است و باید انجامش بدهم. یعنی به نظرم این خود ما هستیم که تعیین می‌کنیم چه‌کاری برای‌مان مناسب است. به همین خاطر تمام‌کارهایی که دوست داشتم را در طول سال‌های گذشته انجام داده‌ام. من بالاخره آهنگ آذری خواندم و موسیقی تلفیقی کارکردم و همچنین چند قطعه موسیقی‌ پاپ عامه‌پسند هم اجرا کردم. از همه این‌ها مهم‌تر، شاید تا به امروز پررنگ‌ترین بخش کارهایم ساز و آوازهایی باشد که خوانده‌ام. در بین قطعاتی که خوانده‌ام، آوازهای بدون ساز و آوازهای با ساز هم دیده می‌شود. برای تنوع‌ در کارهایم خیلی سیاست کاری خاصی نداشتم و قلب و دلم دلیل اصلی این تنوع‌ها بوده است. من دوست دارم قبل از این‌که نوبت عمرم برسد، در حوزه تخصصی خودم و با حنجره و صوتی که خداوند به من عنایت کرده است چیزهایی که دوست دارم را امتحان کنم. از خداوند ممنونم که فرصت و مجال این کارها را به من داده است تا موسیقی را بخوانم و پیشکش مردم کشورم کنم. برای مردم کشورم در آستانه نوروز ۹۷ آرزو می‌کنم که دیگر در کشورمان چهره نازیبای فقر را نبینیم.