به گزارش هنرآنلاین، کتاب «سپر» نوشته مصطفی رضایی کلورزی به تازگی توسط نشر معارف منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب در قالب رمان علمی و تخیلی نوشته شده و موضوعش در مورد زمانی است که فعل و انفعالات خورشید وارد یک فرایند غیر طبیعی شده و سکونت در زمین به خطر می‌افتد.

این کتاب یک رمان علمی تخیلی است برای علاقمندان به ادبیات. ایده این کتاب ایده‌ای است بسیار ناب که تا کنون نمونه آن را در آثار نویسندگان و فیلمسازان داخل کشور ندیده‌ایم. پرداختن به ایده‌هایی که مسأله‌ای جهانی در آن مطرح می‌شود و یک قهرمان برای حل آن مساله تلاش می‌کند و تلاش او در راستای منافع تمام مردم جهان است ایده‌ای جسورانه است که در اکثر اوقات مورد طبع و نظر مخاطب است.

چنین آثاری به شدت مورد نیاز ادبیات و سینمای کشور است تا عرصه فرهنگ از رکود زدگی و دور باطل در ایده‌هایی خنثی خارج شود و امید در آثار زنده شود. دغدغه اصلی کتاب پیشرفت است. اینکه می‌توان با ایده‌هایی ساده که در این سرزمین به دست دانشجویان، دانش آموزان و متخصصین کشف و اختراع می‌شود تحولات بزرگی به دست آورد.

تحولاتی که لازمه آن همبستگی و اعتماد و خودباوری است. در کنار آن توجه نویسنده به فرهنگ پیشرفت قابل توجه است: توجه به استعدادها و ظرفیت‌های بومی و حمایت از آنها. جدی گرفتن پتانسیل‌های علمی دانش آموزان برای ایجاد تحولات بزرگ علمی و فرهنگی. مبتکر بودن و خلاق بودن یک جامعه در راستای توجه و حل مسائل جهانی.

این کتاب در هفت فصل از جمله ستاره ناباب، ابرنواختر، زبانه‌ها و شراره‌ها، درخشش، زمین زنده، بالا و بالاتر و تابش منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

نزدیک یک سال می‌شد که حال‌وروز زمین به‌هم ریخته بود. از همان روزهای اول دمای هوا بالا رفت و سطح آب دریاها بالا آمد. بعد، لرزش‌ها شروع شد، هفته‌ای دو سه بار و حالا روزی حدوداً ده بار. اگرچه زلزله‌ها مدام اتفاق می‌افتادند، اما این گرما بود که بشر را آشفته کرده و جان خیلی‌ها را گرفته بود.

بیمارستان‌ها لبریز از مردم گرمازده بود و جا برای سوزن انداختن نبود. بیشتر، کار افراد سن و سال‌دار و بچه‌ها به بیمارستان می‌کشید و همیشه خدا شهر بوی تعفن می‌داد. همه‌جا لاشه گربه و پرنده و موش به‌چشم می‌خورد. درخت‌ها مدت زیادی بدون برگ، و خشک مانده بودند. پویش‌های مختلفی بین مردم راه افتاده بود، از دعا برای نزول باران گرفته تا پویش حمایت از حیوانات شهری.

عده‌ای به طبل آخرالزمان و خشم خدا می‌کوبیدند و پویش دعوت به توبه راه انداخته بودند. عده‌ای هم پویش مبارزه با گرم شدن کره زمین را از سر گرفته بودند. فضای مجازی پر شده بود از هشتگ‌های این‌چنینی. اکثر فیلم‌های روز هم یا درباره باز شدن دهان زمین و بلعیدن آدمیزاد بودند یا تف انداختن خورشید روی کره زمین، کز دادن بشر و این‌جور خزعبلات. یک‌عده هم آن وسط دنبال دزدی بودند و هرچه به چنگشان می‌رسید را دپو می‌کردند، از کِرِم ضدآفتاب و دستمال‌کاغذی گرفته تا آب‌معدنی و لبنیات؛ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را احتکار می‌کردند. یک روز گفتند مردم در گرما شیر زیاد بنوشند، چون طبعش سرد است. شیر در عرض یک روز نایاب اما گاو فراوان شد. خلاصه، تابستان داغ و عجیبی بود. همه‌گیریِ گرما بود.

این کتاب با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان عرضه شده است.