به گزارش هنرآنلاین، مرکز همایشهای بین المللی این سازمان روز یکشنبه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۴ و در آستانه سالگرد درگذشت عبدالحسین زرینکوب، میزبان سیوهفتمین نشست از سلسله برنامههای «صد کتاب ماندگار قرن» بود. در این نشست، کتاب «سرّ نی» با سخنرانی روزبه زرینکوب، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و حمیدرضا توکلی، عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان و با دبیری احسان شکراللهی، پژوهشگر و دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
شکراللهی: «سرّ نی» اثری فراتر از یک شرح ساده بر مثنوی است
در ابتدای این نشست، احسان شکراللهی، با تقدیر از اهتمام سازمان در برگزاری سلسله جلسات صد کتاب ماندگار قرن، به ویژگیهای منحصربهفرد «سرّ نی» اشاره کرد و گفت: این اثر یکی از پرشمارترین و برجستهترین آثار تألیفی در حوزه ادبیات عرفانی، به ویژه آثار مولانا، در یک سده اخیر است. مقایسه «سرّ نی» با آثاری مانند شرح مثنوی فروزانفر، مجموعه آثار استاد کریم زمانی و کتابهای محبوبه مباشری و دکتر جلیل مسعودی نشان میدهد که جایگاه زرینکوب در میان محققان پیشین، متمایز و تاثیرگذار است.
شکراللهی سپس به معرفی مختصر استاد زرینکوب پرداخت و افزود: ایشان ادیب، تاریخنگار، منتقد ادبی و نویسندهای برجسته بودند که بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران تدریس کردند و آثار ایشان در حوزه تاریخ ایران، تاریخ ادبیات فارسی و تاریخ اسلام، مخاطبان گستردهای دارد. کتابخانه شخصی استاد زرینکوب با بیش از ۶۵۰۰ عنوان کتاب و مجله به مرکز کتابخانه ملی اهدا شده است.
دبیر نشست درباره ساختار و محتوای «سرّ نی» بیان کرد: کتاب بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ در پاریس نوشته و در سال ۱۳۶۴ منتشر شد و همان سال به عنوان کتاب برگزیده در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی معرفی گردید. این اثر به نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی میپردازد و نویسنده ضمن تقسیم و طبقهبندی مباحث مثنوی، به اجمال توضیح میدهد که چه بخشهایی نیازمند شرح و تفسیر است.
وی در پایان افزود: شادروان زرینکوب این کتاب را نه صرفاً شرح مثنوی و نه نقد و تحلیل آن میدانست، بلکه کوشیده است لطایف و رموز آن را فهمیده و پیوند افکار مولانا با اعصار بعدی را نشان دهد. این کتاب در دو جلد منتشر شده و با اتکا به آثار معاصر و متقدمان مولانا و نیز ارجاعات به متالهان و عرفای متأخر، عمق تحلیلی بالایی دارد.
روزبه زرینکوب: عشق به مولانا چنان استاد را مسخ خود کرد که محو دنیای مثنوی شد
در ادامه این نشست روزبه زرینکوب، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به تأثیر شبنشینیهای دوران کودکی در بروجرد ناامن آن روزگار بر شکلگیری شخصیت عمویش اشاره کرد و گفت: در آن دوران ناامنی، شبنشینیهایی برپا میشد که عبدالحسین نوجوان در آن شرکت میکرد. در این مجالس، بزرگان هر یک کتابی میخواندند؛ از «قصص الانبیا» و «شاهنامه» گرفته تا «مثنوی مولانا» که توسط آقا شیخ صادق، صوفی حقیقتجویی، خوانده میشد. در تقابل با آن، گاهی کتابی مانند «حقیقت الشیعه» در مذمت عرفا نیز خوانده میشد و شبی عبدالحسین نوجوان تحت تأثیر همین تعارض، هنگام خواندن مثنوی برآشفت و با فریاد «لعنت بر هر چه صوفی است» از مجلس گریخت. با این حال، آقا شیخ صادق با آرامش رو به پدر او کرد و گفت: «قول میدهم این بچه از دوستداران ما شود.» این پیشبینی، سرآغاز مسیری شد که به عشقی عمیق به جهان مولانا ختم گردید.
او سپس به مسیر تحصیلی و دانشگاهی زرینکوب پرداخت و بیان داشت: استاد زرینکوب از سال ۱۳۲۴ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در محضر استادان بزرگی چون بدیعالزمان فروزانفر به تأمل در متون عرفانی پرداختند. از سال ۱۳۳۵، ایشان تدریس تاریخ اسلام و ادیان را آغاز کردند و سپس به پیشنهاد مرحوم فروزانفر، درس «تاریخ تصوف» به ایشان واگذار شد تا به شکلی تطبیقی ارائه گردد. نتیجه این درسها، انتشار کتابهای مهمی چون «ارزش میراث صوفیه» و «جستجو در تصوف ایران» بود که به بررسی سیر تاریخی این جریان فکری میپرداخت.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه به نقطه عطفی در زندگی پژوهشی زرین کوب اشاره کرد و افزود: طرح عظیم استاد برای تدوین تاریخ مفصل ایران پس از اسلام، در دهه ۴۰ با مداخله دستگاه سانسور وقت (ساواک) متوقف و جلد دوم آن به کلی نابود شد. جلد اول نیز پس از هفت سال توقیف، سرانجام در سال ۱۳۵۰ منتشر گردید. خود استاد بعدها میگفتند که شاید خوب شد، زیرا اگر میخواستند آن طرح را ادامه دهند، تمام عمرشان صرف آن میشد و به کارهای دیگر نمیرسیدند. این اتفاق سبب شد که ایشان فرصت و همت بیشتری را مصروف مطالعات دیگر، به خصوص آثار مولانا کنند.
روزبه زرینکوب همچنین به ماجرای تلخ از بین رفتن دو اثر مهم استاد پرداخت و گفت: نتیجه کوششهای استاد در دهه ۵۰، طراحی سهگانهای شامل «مقدمهای بر مثنوی»، «نردبان آسمان» و «سرّ نی» بود. با این حال، دو کتاب اول که حکم مقدمه داشتند، تباه شدند و به همین دلیل «سرّ نی» به عنوان بخش نهایی، زودتر از آنها در سال ۱۳۶۴ منتشر شد. «نردبان آسمان» به طرزی عجیب از دفتر ناشر به سرقت رفت و هرگز به طور کامل بازنگشت. سرانجام بخشی از کتاب اول با نام «بحر در کوزه» بازسازی شد و سالها پس از درگذشت استاد، دستنوشتههای بازمانده از کتاب دوم نیز با نامی که خود انتخاب کرده بودند، «نردبان شکسته»، به همت همسر استاد، به چاپ رسید.
وی در پایان سخنان خود، به اوج این عشق و علاقه در سالهای پایانی زندگی زرینکوب اشاره کرد و بیان داشت: به تدریج عشق به مولانا و جهان درونی او چنان وجود عبدالحسین زرینکوب را مسخر خویش ساخت که در آستانه شصت سالگی نوشت: «هماکنون محو دنیای رؤیاانگیز مثنوی و مستغرقِ سرّ نی او هستم.» ایشان هرچه بیشتر در زندگی و سلوک مولانا تأمل میکردند، بیشتر خود را در آن گم میکردند. شعر بلند «مولانای روم» که پس از دیدار از آرامگاه مولانا در قونیه سرودند، نمونهای درخشان از پیوند اندیشه و زندگی مولانا با تجربههای شخصی خود استاد است.
توکلی: زرینکوب «نینامه» را کلید اصلی و رشته اتصال تمام مثنوی میدانست
حمیدرضا توکلی، عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان، در ابتدای سخنان خود با تشریح مبانی فکری زرینکوب، بر رویکرد تاریخی و کلاننگر او تأکید کرد و گفت: دغدغهای که همیشه با استاد زرینکوب همراه بوده، یک جور نگاه کلنگر و از بالا دیدن است. ایشان همواره به سیر تدریجی و روند شکلگیری فرهنگ توجه داشتند و اینکه چگونه فرهنگ خشت به خشت ساخته میشود. برای مثال، در کتابهایی چون «جستجو در تصوف» یا «ارزش میراث صوفیه»، تلاش میکنند تا به مخاطب یک تصویر کلی از چگونگی شکلگیری یک جریان فکری را نشان دهند.
وی در ادامه با توضیح اینکه نگاه کلان زرینکوب، مانع از توجه دقیق او به شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار نبود بیان داشت: در میان بیش از چهل اثر استاد زرینکوب، بخشی از آثار متفاوت هستند. یعنی استادی که همواره به جریان کلی و سیل فرهنگ نظر داشته، در مقاطعی انگشت روی شخصیتهای خاصی گذاشته و تکنگاریها یا رسالههای مفردی درباره آنها نوشته است. آثاری چون «از کوچه رندان» درباره حافظ، «فرار از مدرسه» درباره غزالی، و «در جستجوی ناکجاآباد» درباره نظامی از این دستهاند.
این استاد دانشگاه سپس با بیان این نکته که جایگاه ویژه مولانا در منظومه فکری زرینکوب و میزان تمرکز و عمق نگاه او به مولانا با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نیست افزود: برای استاد زرینکوب یک چهره به شکلی غیرقابلمقایسه با دیگران وجود دارد و آن هم مولانا جلالالدین است. ایشان پنج کتاب مستقل درباره مولانا دارند و این ارتباط ویژه با این چهره خاص، کاملاً استثنایی است. اگر آثار دیگر ایشان را مقایسه کنیم، درمییابیم که هیچ کتابی برای دکتر زرینکوب در تراز مثنوی نبوده است. این حجم از تمرکز، موشکافی و خوانشهای مکرر این متن، نشاندهنده اهمیت بیبدیل آن برای ایشان است.
توکلی در ادامه، با تشریح ویژگی سبکی منحصربهفرد مثنوی که اغلب برای خواننده امروزی چالشبرانگیز است بیان داشت: مثنوی کتابی است که به تعبیر استاد فروزانفر، «نظم طبیعی» دارد نه «نظم ریاضی». به همین دلیل بسیار پریشاننما به نظر میرسد؛ مولانا مدام از قصهها بیرون میزند و گریز میزند و این حالت که مشابه «جریان سیال ذهن» است، مخاطب امروزی را سردرگم میکند. این سبک و سیاق خاص، چالش اصلی در فهم این شاهکار محسوب میشود.
وی راهکار زرینکوب برای حل این چالش را «ارائه نظم بدون ایجاد محدودیت» توصیف کرد و با اشاره به استعاره «پنجرهها» گفت: هنر زرینکوب در این بود که راهی برای نظم بخشیدن به مثنوی یافت، بیآنکه سیال بودن آن را در یک چارچوب کلیشهای زندانی کند. ایشان دغدغه داشت که مخاطب نباید آنقدر درگیر جزئیات فنی و ریشهیابی شود که از همراهی با جریان جوشنده مثنوی باز بماند. بنابراین، با گشودن «پانزده پنجره»، به خواننده امکان میدهد تا اثر را از زوایای گوناگون ببیند و در عین حال، حالت تپنده و پویای متن اصلی را حفظ کند.
او بر باور عمیق و محوری زرینکوب به نقش «نینامه» به عنوان نخ تسبیح و جوهره کل مثنوی تأکید کرد و توضیح داد: دکتر زرینکوب باوری عمیق و ایمانی استوار به این نکته داشت که تمام مثنوی را میتوان در "نینامه" پیدا کرد. به عقیده او، قصههای مثنوی با تمام دقایق و نکاتشان، در واقع بسطی روشنگرانه از اسرار "نینامه" است. این بخش، همان رشته نامرئی است که تمام اجزای پراکنده مثنوی را به هم متصل میکند و اگر مولانا میخواست نامی دیگر بر کتابش بگذارد، عنوانی شایستهتر از "نینامه" برای تمام آن نمییافت.
این عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان، در ادامه به شرایط دشواری اشاره کرد که زرینکوب این اثر ماندگار را در آن خلق کرده است و گفت: این کتاب در زمان و شرایط بسیار دشواری به نگارش درآمد؛ در دوران بیماری، در غربت پاریس، پس از تلخیهای ناشی از تلاطمهای روزگار و قدرناشناسیها و در روزگار جنگ. استاد زرینکوب که خود مورخی حساس به زمانه بود، حتی به منابع خود دسترسی نداشتند و با دشواری فراوان و به کمک بزرگانی چون دکتر شفیعی کدکنی، این اثر را فراهم کردند.
توکلی سپس به نگاه تاریخی و منحصربهفرد زرینکوب به «نینامه» پرداخت و توضیح داد: استاد زرینکوب به عنوان یک مورخ، در بطن «نینامه» تنها یک غربت الهی را نمیدید؛ بلکه آن را بازتابی از احساس غربت شخص مولانا از زادگاهش، بلخ و خراسان بزرگ، در پی فاجعه حمله مغول میدانست. جالب است که خود ایشان نیز کتاب را در غربت و با الهام از نوای نی استاد حسن کسایی مینوشتند و این دو تجربه غربت به شکلی هنرمندانه در تحلیل کتاب در هم تنیده شد.
وی با ترسیم یک پیوند عمیق میان شخصیت مولانا و زرینکوب، هر دو را پاسداران امید در دوران بحران خواند و گفت: از منظر زرینکوب، بزرگانی چون مولانا و سعدی در مقاطع خطرخیز تاریخی، کمر به حفظ اخلاق، معنویت و زبان فارسی بستند. مولانا در اوج اضطراب ناشی از حمله مغول، روحیه ایمان و امید را ستایش میکرد. این همان روحیهای است که در شخصیت خود زرینکوب نیز میبینیم؛ فردی که با وجود تمام نابسامانیها، با ایمان و امید به کار خود ادامه میدهد و بر رسالت فرهنگیاش متمرکز میماند.
این استاد دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود به تشریح ساختار هوشمندانهٔ کتاب «سِرّ نی» پرداخت و توضیح داد: زرینکوب «پانزده پنجره» را به روی جهان مثنوی گشوده که در پنج گروه موضوعی دستهبندی شده است. این ساختار منسجم، با بررسی زمینههای شکلگیری مثنوی آغاز میشود و سپس به جنبههای ادبی و روایی اثر میپردازد. در ادامه، سنتهای فکری پشتوانه مثنوی مانند ارتباط آن با قرآن، سیره پیامبر و علوم مختلف کلامی و فقهی را میکاود و پس از آن، جهانبینی صوفیانه مولانا، از جمله مفاهیم عشق و معرفت و انسان آرمانی را تشریح میکند. این مسیر در نهایت به بررسی مراحل سهگانه سلوک یعنی شریعت، طریقت و حقیقت ختم میشود تا تصویری جامع و کامل از این شاهکار ارائه دهد.
توکلی در انتها بار دیگر بر هنر بزرگ استاد زرینکوب تأکید کرد و گفت: هنر استاد زرینکوب در این بوده است که صوریترین مسائل را در کنار عمیقترین مباحث مربوط به اندیشه و هنر آوردند و به هر دو وجه به صورت همزمان توجه کردند؛ میبایست گفت که «جمع صورت با چنین معنی ژرف نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف».
انتهای پیام