گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این فیلمنامه داستان دختری است که به‌خاطر حالت پسرانه‌ای که دارد روابط عاشقانه را کنار می‌گذارد و یک زندگی جدید را آغاز می‌کند. شخصیت‌های اصلی فیلمنامه «زندگی‌ای که دوستش می‌داشتم...» ۶ زن و ۲ مرد هستند. این اثر در ۶۸ صفحه نگارش یافته است.

در بخشی از این کتاب در صفحه ۳۸ آمده است:

«دکتر: زیاد تنبیه می‌شدی؟

خاطره: (سرتکان می‌دهد) من از بچگی همیشه تو کوچه با پسرها بازی می‌کردم. یه بار بابام منو موقع فوتبال بازی‌کردن با پسرها دید. با عصبانیت یقه‌مو گرفت و کشوندم تو حیاط. بعد منو با طناب بست به درخت (چند لحظه سکوت می‌کند)...ولی من بعدش باز می‌رفتم. خیلی سر این ماجرا کتک خوردم...

دکتر: بازی پسرونه دوست داشتی؟

خاطره: عاشق فوتبال بودم...

دکتر: تو جمع پسرها اذیت نمی‌شدی؟ اذیتت نمی‌کردن؟

خاطره: نه...خب پسرها معمولا از دخترهای ننر خوششون نمیاد. من مثل خودشون مردونه بازی می‌کردم...(لبخندی رو لبش می‌نشیند) موهامم همیشه کوتاه بود...».

کتاب «زندگی‌ای که دوستش می‌داشتم...» نوشته مینا رحمتی در شمارگان ۱۲۰ نسخه و با قیمت ۲۵ هزار تومان توسط نشر یکشنبه منتشر شده است.