گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت امام علی بن‌الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) چهارمین امام شیعیان، مشهور و ملقب به «امام سجاد» و «امام زین‌العابدین» فرزند امام حسین (ع) هستند. حضرت سجاد (ع)، پس ۳۴ سال امامت در تاریخ ۱۲ و یا ۲۵ محرم سال ۹۴ هجری به شهادت رسیدند و مزار مطهرشان در مدینه و در قبرستان بقیع قرار دارد.

کنیه امام چهارم شیعیان، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد و ابوعبداللّه و القاب ایشان، زین‌العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی‌اکبر است. امام سجاد(ع) در زمان خویش به نام‌های «علی‌الخیر»، «علی‌الاصغر» و «علی‌العابد» شهرت داشتند.

کتاب «صحیفه سجادیه»، مجموعه‌ای از دعاها و مناجات امام زین‌العابدین علی بن الحسین (ع) است. این کتاب اگرچه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم، معارف اسلامی و عرفانی، قوانین و احکام شرعی، مسایل حساس سیاسی و اجتماعی، تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا امام سجاد (ع) به آن‌ها اشاره کرده ‌است. این کتاب که پس از قرآن و نهج‌البلاغه مهم‌ترین میراث مکتوب شیعه به حساب می‌آید، به نام‌های خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه نیز مانند قرآن و نهج‌البلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است. هم‌چنین دعای «ابوحمزه ثمالی» را امام زین‌العابدین(ع) در سحرهای ماه رمضان می‌خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. «زیارت امین‌الله» نیز زیارت‌نامه‌ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.

ایشان در واقعه جان‌گداز کربلا حضور داشتند ولی به‌علت بیماری و تب شدید با تمام اصراری که داشتند پدر بزرگوارشان اجازه جنگ به امام زین‌العابدین (ع) را ندادند زیرا که جهاد از بیمار برداشته شده است. پس از این بیماری، تمام عمر ایشان به مبارزه و خدمت به خلق، عبادت و مناجات با حق سپری شد. بنابر روایات شیعه، امام سجاد (ع) به دستور ولید بن عبدالملک در سن ۵۷ سالگی در مدینه با سم به شهادت رسیدند.

شاعران آیینی در اشعاری به سوگ شهادت امام سجاد (ع) پرداختند؛ نمونه‌ای از این اشعار:

ارادت به نام علی دارم و

پناهی به بام علی دارم و

دلی مست جام علی دارم و

مدال غلام علی دارم و

به این نوکری و ارادت خوشم

خوشم در هوایت نفس می‌کشم

دخیلم به موی تو یا بن الحسین

دو دستم به سوی تو یابن الحسین

من و آرزوی تو یابن الحسین

فدای عموی تو یابن الحسین

دخیلم دخیل ضریحی که نیست

پناه من خسته غیر از تو کیست

به نام ابالفضل راهم بده

نگاهی دمی بر نگاهم بده

ببین خسته جانم، پناهم بده

برات خلاص از گناهم بده

فدای تو و نام تو یا علی

رسیدم سر بام تو یا علی

تو که آمدی سجده‌ها پا گرفت

عبادت به لطف تو معنا گرفت

دعا با دعای تو بالا گرفت

دعای قنوت تو ما را گرفت

به یک ربنایت حسینی شدیم

به لطف دعایت حسینی شدیم

تویی زینت ذکر و سجاده‌ها

تویی مستی ناب این باده‌ها

تویی محور صبر آزاده‌ها

رهایم نکن در دل جاده‌ها

رهایم کنی راه گم می‌کنم

تو را گاه و بی گاه گم می‌کنم

خودت حیدری، خطبه ات حیدری

تو خود در عمل حیدر دیگری

لبی تر کنی، بس که دل می‌بری،

به پا می کنی در دلم محشری

اگرچه تو را بین زنجیر دید

تو را کوفه در هیبت شیر دید

شب ظلمت و غم به سر می‌رسد

زمان طلوع سحر می‌رسد

شبی از مدینه خبر می‌رسد

از این خاندان یک نفر می‌رسد

که بانی ایوان طلا می‌شود

مدینه خودش کربلا می‌شود

وحید محمدی

 

آسمان را به خاک می‌آری

با همان جذبه‌های عرفانی

ولی از یاد می‌بری خود را

دم‌به‌دم در شکوه ربانی

با خودت یک سحر ببر ما را

تا تجلی روشن ذاتت

دل ما را تو آسمانی کن

با پر و بالی از مناجاتت

تربت کربلاست تسبیحت

همدم ندبه‌هات سجاده

بی‌قرار است گریه‌هایت را

که بیفتد به پات سجاده

غربتت را کسی نمی‌فهمد

چشم‌هایت چقدر پُر ابر است

آیه آیه صحیفه‌ات ماتم

جبرئیل نگاه تو صبر است

شده این خاک گریه‌پوش آقا

مثل چشمت صحیفه باران

صبح تا شب، شکسته می‌گویی

السلام علیک یا عطشان

غم به قلبت دخیل می‌بندد

چشم‌های تو با خوشی قهر است

تشنگی بر لبان تو جاری

آب دیگر برای تو زهر است

کربلا در نگاه تو جاری

روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال

دل تو هروله‌کنان، یک عمر

علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال

پرده خیمه‌ها که بالا رفت

کربلا در برابرت می‌سوخت

ناگهان روی نیزه‌ها دیدی

سر خورشید پرپرت می‌سوخت

در دل قتلگاه می‌دیدی

لحظه لحظه غروب زینب را

چه به روز دل تو آوردند؟

«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...

جز تو و عمهٔ پریشانت

کوفه و شام را که می‌فهمد

طعنه‌های کبودِ سلسله و

سنگ و دشنام را که می‌فهمد

دست بسته به سوی شهر بلا

خاندان رسول را بردند

به روی ناقه‌های بی‌محمل

دختران بتول را بردند

یادگار کبود سلسله‌ها

به روی مصحف تنت مانده

مرهمی از شرار خاکستر

به روی زخم گردنت مانده

سنگ‌های بدون پروایی

محو لب‌های پاک قاری بود

از لب آیه آیه قرآن

روی نی خون تازه جاری بود

با شکوه نجیب قافله‌ات

کینه‌های بنی‌امیه چه کرد

در خرابه نشسته‌ای از پا

با دلت ماتم رقیه چه کرد

بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب

غصه‌های رباب پیرت کرد

داغِ زخم زبان و هلهله‌ها

بزم شوم شراب پیرت کرد...

کربلا را به کوفه آوردی

با شکوه پیمبرانه خود

لرزه انداختی به جان ستم

با بیانات حیدرانه خود

چه حقیر است در برابر تو

قد علم کردن سیاهی‌ها

تو ولی از تبار خورشیدی

شام را در می‌آوری از پا

با دعاهای روشنت آخر

شهر پُر از کمیل خواهد شد

کاخ ظلمت به باد خواهد رفت

اشک‌های تو سیل خواهد شد

از همه سو برای خون‌خواهی

در خروشند باز بیرق‌ها

راوی زخم‌های پنهانِ

دل مجروح تو فرزدق‌ها

یوسف رحیمی

 

آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت

آخری نیست بر این گریه بی‌پایانت

آب می‌بینی و طفل و گل و سقا و جوان

بیشتر می‌شود انگار غم پنهانت

زهر هرچند که یک روز به دادت آمد

تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت

غیر زینب چه کسی درد تو را می‌داند

که چه آورده خرابه به دل ویرانت

سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود

خواهرت بود که جان داد روی دامانت

زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست

که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت

خیزران تا که به دستان کسی می‌بینی

درد می‌گیرد ناگاه لب و دندانت

محمد بیابانی

 

ز سرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است

گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است

واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است

در سلوک ما فرات از آب زمزم بهتر است

گریه‌هایم را بگیری بی‌گمان دق می‌کنم

مردن از دنیاى بی‌گریه برایم بهتر است

در جواب اینکه شان گریه کن‌های تو چیست

از برای این سوال «الله اعلم» بهتر است

هر که به جایی رسید از نوکری تو رسید

نوکری تو ز آقایی عالم بهتر است

نوحه دم دادیم و با این دم مسیحا دم شدیم

از دم روح القدس والله این دم بهتر است

یازده ماه از خدا ماه شما را خواستیم

از تمام ماه‌ها ماه محرم بهتر است

انبیا در آخر خط می‌شوند عبدالحسین

آخر این راه از آغاز آن هم بهتر است

رتبه پیرغلامان تو نزد فاطمه است

چون غلامی شما با قامت خم بهتر است

گر به زیر ناودان کعبه هم باشم ولی

معتقد هستم که باشم زیر پرچم بهتر است

علیرضا برنا

 

کوچه‌های مدینه و بوی زخم‌های تنی که می‌آید

چشم‌های سپید یعقوب و بوی پیراهنی که می‌آید

مرد سجاده‌ای که درک نکرد هیچ کس آیه مقامش را

در هیاهوی شهر کوفه نداد هیچ کس پاسخ سلامش را

تا عزاداریش شروع شود دیدن شیرخواره‌ای کافی‌ست

تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشواره‌ای کافی‌ست

وقت افطار کردنش هر شب تا که چشمش به آب می‌افتاد

تشنگی ضریح لب‌هایش یاد طفل رباب می‌افتاد

من نمی‌دانم این که خاکستر چه به روز سر امام آورد

زیر زنجیر پیکر زردش معجزه بود اگر دوام آورد

گیرم از دست کوفه راحت شد سنگ طفلان شام را چه کند؟

گیرم از دست کوچه سنگ نخورد مردم پشت بام را چه کند؟

تا که این مرد قافله زنده‌ست حرفی از طفل کاروان نزنید

پیش این مرد گریه، جان حسین حرفی از چوب خیزران نزنید

علی‌اکبر لطیفیان

 

معرفی ۱۰ عنوان کتاب که با محوریت زندگی امام سجاد (ع) و «صحیفه سجادیه» منتشر شده است:

۱- «در مکتب پیشوای ساجدان امام علی بن الحسین علیهما السلام» علی قائمی‌امیری، انتشارات پیام قدس

۲- «امام سجاد علیه السلام» جمال نیایشگران، احمد ترابی، (تحقیق از گروه تاریخ اسلام بنیاد پژوهش‌های اسلامی)، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی

۳- «بررسی نقش امام سجاد علیه السلام در رهبری شیعه پس از واقعه کربلا» محسن رنجبر، دفتر نشر معارف

۴- «زندگانی علی بن الحسین علیهما السلام» سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۵- «پیشوای چهارم: حضرت امام سجاد علیه السلام» هیات تحریریه موسسه اصول دین، موسسه در راه حق

۶-«امام سجاد علیه السلام الگوی زندگی» حبیب‌الله احمدی، انتشارات فاطیما

۷- «صحیفه سجادیه موضوعی» محسن غرویان، دفتر نشر معارف

۸- «شرح ادبی صحیفه سجادیه» حسین حدیدی، انتشارات علمی بنیادی

۹- «شرح روان صحیفه سجادیه» سیده‌‌صدیقه صاحبکار و راضیه رضایی ویراستار،  انتشارات دامینه، واسع

۱۰- «صحیفه سجادیه» مترجم عبدالحمید آیتی، انتشارات سروش