سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: امروز 17 مرداد است. روزی که در تقویم با نام روز خبرنگار مزین شده است. نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری در ایران 14 ژوئن 1956 (24خرداد 1335) با استفاده از استادان داخلی و خارجی در ساختمان مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات (تهران - ابتدای خیابان خیام) آغاز به کار کرد. مدیریت وقت موسسه اطلاعات برگزاری امتحان انتخاب دانشجو برای این دوره آموزشی را به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سپرده بود.

دهه 20تا50

سید فرید قاسمی، پژوهشگر مطبوعات درباره نخستین دوره‌های آموزش روزنامه‌نگاری در ایران و سیر آن در دهه‌های بعدی می‌گوید: " در سال ۱۳۱۷دوره آموزش روزنامه‌نگاری به شکل آکادمیک در ایران نخستین بار توسط روزنامه اطلاعات و دانشکده حقوق و مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد ... بنگاه روزنامه‌نگاری به عنوان اولین مرکز آموزش روزنامه نگاری، پس از برگزاری یک دوره و به دنبال رویدادهای شهریور ۱۳۲۰ برچیده شد. دهه ۲۰ نیز بیشتر به هم‌اندیشی صنفی سیاسی گذشت تا به آموزش. دهه ۳۰ رقابت مطبوعاتی سبب توجه به مقوله آموزش روزنامه‌نگاری شد. مدیر وقت کیهان به همراه مدیر اتحاد ملل و دیگران به فکر برگزاری دوره‌هایی در دانشگاه تهران افتادند و مدیر روزنامه اطلاعات هم ۳ دوره کارآموزی ۲ ماهه برای جذب نیروهای مستعد برگزار کرد. کوشش دانشگاهی آموزشی به دانشگاه تهران و موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی در دهه ۴۰ ختم می‌شود. بیشترین دوره‌های کوتاه مدت را در آن دهه روزنامه اطلاعات و مجله توفیق برگزار کردند. در دهه ۵۰ دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی متولی دانشگاهی آموزش بود و وزارت اطلاعات و جهانگردی بیشتر دوره‌های کوتاه مدت را برگزار کرد."

شهروندِ خبرنگار

به نظر می‌رسد با ظهور یک رقیب جدید و باانگیزه این فضا در سال‌های اخیر کمی دستخوش تغییر شده باشد؛ شهروندخبرنگاران. امروز روزنامه نگاری رقیب جدی دارد به نام شبکه‌های مجازی.

امروز افراد بسیاری هستند که با استفاده از ابزارهای زندگی دیجیتال می‌توانند به راحتی از هر اتفاقی که در محیط زندگی‌شان می‌افتد فیلم، عکس یا نوشته تهیه کنند و در میلیون‌ها سایت و وبلاگ و در معرض دید هزاران مخاطب قرار دهند. به نظر می‌رسد این رقیبان با انرژی و انگیزه که برای به دست آوردن مخاطب با یکدیگر و رسانه‌ها رقابت می‌کنند رقیب سرسختی برای رسانه‌ها از جمله روزنامه‌ها و نشریات باشند. آنها دیگر بیشتر علاقه‌مندند به جای این که مخاطب رسانه‌ها باشند، خودشان مخاطب داشته باشند یا به جای خواندن نقد و تحلیل نشریات روی مسائل مختلف، خودشان در شبکه‌های اجتماعی به بحث و نقد و تبادل نظر امور جاری بپردازند. شاید انگیزه و هیجان این قشر به خاطر سهیم شدن در اتفاقات جامعه‌ای که خود عضوی از آن هستند و وقایع آن را درک می‌کنند باعث شود در این کار موفق باشند اما باید دید این قشر که نه تحصیلات آکادمیکی دارند و نه عموما یا لزوما آموزش فنون خبرنگاری را دیده‌اند و صرفا از روی تجربه دست به این کار می‌زنند در آینده تا چه حد می‌توانند به رقیبی جدی برای نشریات و دیگر رسانه‌ها تبدیل شوند.

ژورنالیسم ادبی

آنچه در ایران به عنوان ژورنالیسم ادبی می‌شناسیم، خیلی وقت است که دیگر به کاری معمولی و کمی تا قسمتی زمخت تبدیل شده به این دلیل ساده که مهمترین ویژگی‌های روزنامه‌نگاری ادبی توی دم و دستگاه مطبوعات یلخی امروزمان آب رفته است. برای همین هم هست که دیگر جز تک و توک صفحات ادبی بعضی از روزنامه‌ها، دیگر نمی‌توان صفحه‌ای با عنوان "ادبیات" در مطبوعات امروز سراغ گرفت.

از طرف دیگر خبرگزاری‌ها هم به خاطر ماهیت کار خبری‌شان هیچ وقت به کار روزنامه‌نگاری ادبی ما نیامدند. در خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری، خبری از یادداشت‌های تحلیلی، گفت‌وگوهای تفصیلی و تخصصی، ترجمه مقالات تئوریک و یا انتشار شعرها و داستان‌های جدی نیست. پاسخ هم شفاف است: "کار ما این نیست، ما باید خبررسانی کنیم." تا حدودی منطقی هم هست این حرف.

با این توضیح در این بازار بی‌رونق ادبیات، سراغ هر پیشکسوت این کاره را بگیرید احتمالا کلی گله دارد از نداشتن اختیارات یا امکانات لازم برای منتشر کردن یک صفحه ادبی تراز اول. جامعه سیاه پوش روزنامه‌نگاران ادبی، به عزا نشسته‌اند اما حواس‌شان نیست که می‌شود با همان اندک اختیاراتی که دارند بر مقام ترمیم بدنه بیمار روزنامه‌نگاری ادبی بربیایند و این فقدان بزرگ را با انتشار مطالبی در خور تا حدود زیادی کم رنگ کنند.

به نظر می‌آید آنچه امروز بیش از همه در این زمینه به خصوص خودنمایی می‌کند نوعی رخوت است که دست ژورنالیست‌های ما را بسته. قریب به اتفاق جامعه ادبی مطبوعاتِ ما (و البته کسانی که در فضای مجازی فعالند) بسته به نوع کارشان صرفا در پی انجام کاری هستند که به آن‌ها سپردند؛ هدف اصلی انتشار یک صفحه ادبیات یا مخابره یکسری اخبار است که به حوزه ادبیات مربوط می‌شود، و تمام. ذهن همه ما به "فقدان" ادبیات و "رخوت" در کار تسلیم شده، دست از کار شسته‌ایم و در نهایت امر به فکر این هستیم وظیفه خود را به معمولی‌ترین نحو انجام دهیم.

سیدفرید قاسمی، نویسنده و پژوهشگر مطبوعات ایران در گفت‌وگویی با علی‌اکبر مظاهری اولین نشریه ادبی تاریخ ایران را روزنامه ملت تسنیه ایران (روزنامه ملتی) عنوان می‌کند.

گویا این روزنامه در تاریخ نهم خرداد ۱۲۴۵ با مدیریت و سردبیری علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه منتشر شده است اما بعد از سه شماره عنوان این نشریه به روزنامه‌ی ملتی تغییر کرده و تا ۲۶ شهریور ۱۲۴۹ نیز انتشار آن ادامه داشته است.

محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب "با چراغ و آینه" می‌نویسد: "در دوره اول [دوره بعد از صدور فرمان مشروطیت تا حدود کودتای 1299] مجلاتی که از منظر مباحث ادبی و نشر ترجمه شعرهای خارجی بیشترین سهم را داشته‌اند، تقریبا عبارتند از مجله بهار اعتصام الملک و مجله دانشکده، مجله دانش، مجله ادب، ایرانشهر، وفا، دبستان و کاوه، که بیش و کم در این راه کوشش‌هایی داشته‌اند، بعضی بیشتر و بعضی کمتر."

از این زمان تا کودتای 32 می‌توان از نشریات مهم دیگر ادبی مثل ارمغان، مهر، سخن، مردم، پیام نو، روزگار نو، جهان نو و ... نام برد، و بعد از کودتا نیز نشریات مهم دیگری ظهور کردند از جمله صدف، علم و زندگی، جنگ هنر و ادب و اندیشه و هنر.