سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "شاعران زندگی" ساخته شیرین برق‌نورد یکی از شش اثر از مجموعه مستند "کارستان" با موضوع کارآفرینی است که به همت رخشان بنی اعتماد و تهیه‌کنندگی مجتبی میرتهماسب و همکاری "بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان" درباره شیرین پارسی به عنوان کشاورز نمونه و فعال اجتماعی و محیط زیست موفق ساخته شده است که در دهمین دوره جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت به نمایش درمی‌آید.

آنچه فیلم را متمایز می‌کند، نوع رویکردی است که فیلمساز نسبت به مفهوم کار در پیش می‌گیرد و به ما زنی را نشان می‌دهد که از سر نیاز و جبر و برای امرار معاش کار نمی‌کند و اگر خودش می‌خواست، می‌توانست در فرانسه زندگی مرفه و بی‌دغدغه‌ای را داشته باشد اما بهترین سال‌های زندگی‌اش را وقف کار کردن بر آب و خاکی کرده است که خود را به آن متعلق می‌داند و دوست دارد در سرزمین مادری‌اش پا بگیرد و رشد کند و ببالد.

در همان صحنه‌های ابتدایی فیلم که شیرین پارسی را به ما معرفی می‌کند، او را می‌بینیم که در میان زباله‌دانی مخصوصی چنگ می‌زند و کرم‌های زباله خواری را که برایش کود تولید می‌کنند، در دست می‌گیرد و عاشقانه نگاهشان می‌کند و بعد یکی از آن‌ها را نشانمان می‌دهد و می‌گوید که این کرم فرزندی را در شکم دارد و فیلم با چنین صحنه نامتعارفی مفهوم باشکوه زایش و تولید را با مقوله کار و شغل پیوند می‌زند و به دستاورد شگرفی در جهت دعوت به کار کردن با دیدی هنرمندانه دست می‌یابد.

فیلم ظاهراً اثری بیوگرافیکال درباره یک زن روشنفکر و تحصیل‌کرده است که کشاورزی رو به افول در منطقه‌ای از شمال کشور کشاورزی را احیا می‌کند اما فیلمساز بجای اینکه بر مقاطع و مراحل زندگی او تأکید کند، بر نوع طرز فکر و جهان‌بینی شیرین پارسی متمرکز می‌شود که دیدگاه متعارف درباره کار کردن را به چالش می‌کشد و شکل متفاوت و تجربه‌نشده‌ای از آن را پیشنهاد می‌دهد و از این جهت فیلم بیش از آنکه حدیث نفس یک فرد باشد، دریچه‌ای گشوده به دگرگونی در درک و فهم زیستن به حساب می‌آید.

وقتی شیرین پارسی را در میان زنان شالیکار با دست و پایی در گل در حال کار کردن بر روی زمین می‌بینیم، انگار با یک زن معمولی روبرو هستیم که از سر وظیفه جبری روزگار باید کمر خم کند و برنج بکارد اما فیلمساز لحظاتی از او را بر پرده سینما ثبت می‌کند که با چه اشتیاقی از رویش نشاءهای برنج می‌گوید و چه لذت عمیقی از شمردن دانه‌های برنج می‌برد و با چه وجد و شوری به صدای ضربه‌های برنج‌کوبی گوش می‌دهد و ما پیش چشمانمان زنی را می‌بینیم که بر روی زمین کار می‌کند تا به جزئی از بی‌کرانگی هستی درآید و در فرایند شورانگیز خلق در جهان مشارکت کند و چیزی را از خویش در عالم به جا بگذارد که خود در به وجود آمدن آن سهم داشته است. همچون هنرمندی که با اثر هنری‌اش می‌خواهد وجود فناپذیر خود را به هستی نامیرا پیوند بزند و به جاودانگی برسد و راه به ابدیت بیابد.

شیرین برق‌نورد در جایگاه فیلمساز و شیرین پارسی به عنوان سوژه فیلم هر دو از یک دریچه به فرایند کار کردن می‌نگرند و تلقی و تعریفشان از تولید کردن، دست به کاری در جهت تغییر شیوه زیستن و اثر بجا گذاشتن در جهان است و همین یکی شدن نگاه و مسیر آن دوست که فیلم را به کمال می‌رساند.

درواقع همان‌طور که شیرین پارسی از زیستنی مداوم و آرام می‌گوید و صبورانه پا به پای فرایند دشوار جوانه زدن تا به بار نشستن برنج‌هایش گام برمی‌دارد، شیرین برق‌نورد نیز با دوربینی پرتأمل و باحوصله با او همقدم می‌شود تا مسیر رو به رشد و بالندگی او را روایت کند و ما در جایگاه تماشاگر، شاهد اشتیاق حسرت برانگیز دو زن در حال خلق و آفرینشی همزمان هستیم.

درواقع ارزش فیلم فقط در معرفی و شناساندن یک زن کارآفرین برتر و موفق نیست. بلکه شیرین برق‌نورد موفق می‌شود مفهوم کار و تولید شیرین پارسی را همچون یک فرایند هنری به ثبت برساند و او را در جایگاه هنرمندی در حال آفرینش و ابداع و نوآوری نشان دهد و به زندگی او خصلتی نمونه‌وار ببخشد و دیگران را به تقلید و الگوبرداری از او دعوت کند و جهان‌بینی و تلقی او از کار کردن به مثابه خلق یک اثر هنری و مشارکت در جریان متبرک خلقت را در میان همه تکثیر کند.