به گزارش هنرآنلاین، در شامگاه روز چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ نوید پورمحمدرضا (منتقد و پژوهشگر سینما) در نشست تخصصی «۴۲-۲۰» با عنوان «فیلم و معاصریت» به میزبانی حمیدرضا مدقق به ویژه گیهای سینما در دوران معاصر پرداخت. وی در ابتدای این نشست گفت: در ارتباط با فیلم و معاصریت برای امروز هفت تز یا گزاره از زبان مارینا تسوتایوا آماده کردهام. شاید این تزها باعث شود که کمی بیشتر به فیلمها فکر کنیم. قرار نیست شما با این تزها که در مورد معاصریت و پیوند آن با فیلم است، موافقت کنید این تزها تنها برای فکر کردن به فیلمها هستند. سالها پیش آگامبن نیز پیرامون این بحث تزهایی مطرح کرده بود.
گزاره اول؛ به چشماندازهای گذشته عادت نکنیم!
پورمحمدرضا با طرح گزاره اول توضیح داد: ما به برخی عناصر و ویژگیهای سینما عادت کردهایم. مثل میزانسن، قاببندی و نور. تمام این چشماندازها باعث عادت ما میشود. البته طبیعی است. چه آنهایی که در سینما تحصیل کرده و چه آنهایی که با تجربه وارد این مدیوم شدهاند، با تاریخ سینما و هر آنچه دیدهاند، چشمانداز خود را ترسیم کرده و به بازشناسایی یک اثر میپردازند. در صورتی که شناختی صورت نمیگیرد. همه چیز بازشناسایی است. انجمن سینمای جوانان و جشنواره فیلم کوتاه تهران باید از چشماندازهای تازه برای شناختن فیلمها استفاده کند نه بازشناسایی آنها. وقتی چشمانداز کنونی ما در دوران معاصر تغییر کرده است. باید شناختن صورت پذیرد.
گزاره دوم؛ عدم ناهماهنگی و پیدا کردن دریافتهای پیشین
این منتقد ادامه داد: در روزگار کنونی ما برای برخی از آثار هنری هنوز آماده نیستیم. چرا که اصولاً دوران معاصر نابه هنگام است. آن چیزهایی که به هنگام هستند و با دوران کنونی در صلح هستند، امکان آن را ندارند که در عصر خویش به عنوان یک آرتیست معاصر زندگی کند. معاصریت به معنای همراهی به جریان روز نیست، بلکه چالش داشتن و ایستادن در برابر آن است. وقتی همراهی صورت گیرد نمیتواند شکافی در آن ایجاد کند. من معتقدم، زمانی که شما با ادبیات و سینما سروکار دارید، مسیر شما در اقلیت است نه در اکثریت است.
پورمحمدرضا ادامه داد: دیوید کراننبرگ مصاحبهای دارد. در آن مصاحبه به او گفته میشود که او زن ستیز است. او در پاسخ میگوید: «من هنگام ساختن فیلم به اینکه دکترین چه میگویند نگاه نمیکنم. حساسیتهای فمنیستی را مرور نمیکنم. با گفتمانهای رایج کاری ندارم. من به درون آشفته خودم رجوع میکنم. جایی که خودآگاهی نقشی در آن ندارد.» به طور کل نا به هنگام بودن در این ناخودآگاهی باعث میشود تا شکافی ایجاد شود. ما باید در قلمرو فیلم کوتاه به این اتفاق نزدیک شویم.
نوید پورمحمدرضا در پاسخ به پرسش حمیدرضا مدقق در مورد اگر فیلمهای معاصر فرمی سطحی داشته باشند، چه خواهد شد، گفت: اگر این شکاف به اثری سطحی منتج شود. باید صبوری کرد. شاید نزدیک به پانزده سال طول بکشد. فروغ فرخزاد و امیر نادری نمونههایی هستند که جایگاهشان در طول زمان مشخص شد. به هر روی آینده میتواند یک اثر را رستگار کند. جشنوارههایی مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران میتواند سنگ محک خوبی برای پیدا کردن مسیری است که باید در طول زمان طی شود.
گزاره سوم؛ رها بودن و اعتماد کردن به سبکی
مترجم کتاب «سینهفیلیای نوین» با اشاره به دشمنی پوشکین و مایاکوفسکی عنوان کرد: مایاکوفسکی علیه پوشکین شعار داد با اینکه این دو هنرمند در یک جبهه بودند. گاهی جسارت و بیاعتنایی ما که به جوانی ما نیز مربوط است، با معاصریت پیوند میخورد و باعث میشود آزادانه در مقابل حتی بزرگان عرصه هنر قرار بگیریم. این ایستادگی میتواند به قرار گرفتن ما در جریان معاصر کمک کند.
گزاره چهارم؛ زمانه از زبان هنرمند
این پژوهشگر توضیح داد: بهترین خدمت هنرمند این است که بگذارد زمانه از زبان او بیان شود. هنرمند معاصر کسی نیست که بلندتر بقیه فریاد میزند. گاهی از بقیه خاموشتر است. وقتی ما داریم از فضای معاصریت دفاع میکنیم و آن را پیشنهاد میدهیم. این اتفاق به آن معنا نیست که آنها به اتفاقات روز جامعه واکنش نشان میدهد. اگر این امر درست باشد، بلاگرها بهترین هنرمندان معاصر ما هستند. جلو رفتن روز به روز با اخبار نمیتواند هنرمند معاصر را بسازد. خود هنرمند میتواند اتفاقی معاصر باشد. خود او هست که میتواند شکافی ایجاد کند. نکته حائز اهمیت این است که فیلمساز امروز ما با فیلمساز دهه شصت فرق میکند.
چهلو دومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری بهروز شعیبی از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۴ در پردیس سینمایی ایرانمال در حال برگزاری است.
انتهای پیام