گروه رادیو و تلویزیون هنرآنلاین، سریال «محکوم» ساخته سیامک مردانه که به تازه گی نخستین قسمت آن از طریق پلتفرم فیلیمو در اختیار مخاطبان قرار گرفته، از جمله همین سریالها است که پایه قصه خود را براساس این موضوع بنا نهاده و داستانهای فرعی خود را موازی با آن پیش میبرد.
در سکانس اول قسمت نخست، تنش فوق العادهای حاکم است که خیلی زود مخاطب را به خط اصلی داستان میرساند؛ جوانی به نام مهیار فرزند نسرین که دادیار دادگستری است، وارد مطب خسرو که خواستگار مادرش است شده و درگیریای به راه می اندازد که سروکارش را به کلانتری میکشاند. تنش همچنان در کلانتری هم ادامه داشته و سرانجام به یک نقطه عطف ختم میشود؛ مهیار خود را از اتومبیل مادرش بیرون انداخته و زخمی میشود. آشنایی با شخصیتها در بیست دقیقه اول به خوبی انجام شده و خط و ربط میان آنها نیز روشن میشود.
خسرو و نسرین به عنوان دو انسان بالغ با چالشی بزرگ به نام مهیار و بیمنطق بودن او مواجه هستند که در نقطه مقابلاش تابان دختر خسرو قرار دارد. شغل نسرین که نقشی کلیدی در قسمتهای بعدی خواهد داشت، زمینه را برای نکاتی ظریف در همین قسمت نخست فراهم میکند. برای نمونه میتوان به پدری مستاصل اشاره کرد که پسرش زیر تیغ بوده و نسرین تنهاروی رضایت گرفتن از خانواده مقتول تاکید میکند. موضوعی که در پایان اپیزود اشاره شده، ذهن مخاطب را به سمت و سوی تازهای برده و به او نوید یک درام دادگاهی را میدهد.
از طرف دیگر داستانکی هم با محوریت دوست و همکلاسی قدیمی نسرین و همسر متوفایش محمود شکل گرفته که از یک سو حکایت عشقی قدیمی و البته یک طرفه داشته و از طرف دیگر به موضوع زمین محل اختلاف نسرین و خانواده محمود گره میخورد. سکانس گفتگوی نسرین با دوست وکیل خود در حضور خسرو و اشارهاش به وکیل طرف مقابل، تکان دیگری به قصه و خسرو در مقام قهرمان آن داده و هشداری باب طوفانی که در راه است به تماشاگر می دهد. مخالفت خانواده محمود با ازدواج مجدد نسرین، داستانک دیگر محکوم به حساب میآید که قطعا در قسمتهای بعدی پررنگ تر هم میشود. به ویژه اینکه پای پول و زمین هم در میان بوده و کشمکشها رنگ و بوی مالی هم دارد. آسیبی که مهیار در روز عقد خسرو و نسرین به اتومبیل گرانقیمت خسرو وارد میکند، حادثه محرک دیگری است که منحنی تنش فیلمنامه را بالا نگه داشته و زمینه را برای اوج گرفتن قصه در ده دقیقه پایانی فراهم میکند.
موضوع رفتن تابان به آلمان پیش مادرش و عشقی که از پدرش مخفی نگه داشته و آن را نزد نسرین فاش میکند، بخشی از قسمت اول را به خود اختصاص داده که با توجه به پایان آن تاثیر عمیقتری نیز بر جای میگذارد. مردانه در سکانس پایانی هم نقطه عطف خوبی خلق کرده و قسمت اول را به گونهای به پایان میرساند که مخاطب انتظار قسمت بدی را بکشد. محکوم به لحاظ ریتم و ضرباهنگ در یک سوم اول و دوم موفق بوده اما در یک سوم میانی تا حدودی از ریتم میافتد. مردانه که محکوم نخستین تجربه کارگردانیاش به حساب میآید، از قصهای آشنا و در عین حال پرکشش بهره گرفته که میتواند مخاطب را تا آخر با خود همراه کند. به ویژه اینکه محکوم در قسمتهای بعدی به سمت درامهای دادگاهی رفته و همین میتواند برگ برنده آن باشد.
در این قبیل درامها، بازیگر رکن مهمی به حساب میآید که از این منظر محکوم چنته نسبتا پری دارد. ساره بیات پس از مدت ها غیبت در عرصه بازیگری، با نقش نسرین بازگشته و مهره کلیدی سریال به حساب میآید که در همین قسمت او میخ خود را محکم میکوبد. در طرف مقابل، کوروش تهامی هم برای ایفای نقش خسرو انتخاب مناسبی بوده و متناسب با آن به نظر میرسد.
مهران غفوریان هم که در سالهای اخیر چند نقش مکمل درخشان را به کارنامه خود اضافه کرده، در نقش بهرام ظاهر شده که شخصیت مکملی کاملا خاکستری است و به اصطلاح انگ خود غفوریان است. یونس حراناف هم چهره تازهای است که در نقش مهیار ظاهر شده و برای اظهارنظر درباره کیفیت نقش آفرینیاش باید کمی صبر کرد.
محمد جلیلوند(منتقد سینما)
انتهای پیام