به گزارش هنرآنلاین، مراسم زادروز ۷۴ سالگی کیانوش عیاری با برگزاری نشست «عیار متن، عیار سینما» با حضور رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی و دیگر مدیران سازمان و چهره های سینمایی روز گذشته ۲۲ اردیبهشت در سرای هنرگان کتاب سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.

عیاری

در این مراسم رائد فریدزاده گفت: کیانوش عیاری، عیار سینمای ایران است و امیدوارم سایه او بر سر سینما و حوزه فرهنگ و هنر باشد و مانند همیشه شاهد خلق آثاری ماندگار از او باشیم.

عیاری نیز بیان کرد: از همه دوستانی که در این جمع حاضر هستند، تشکر می‌کنم. من هیچ وقت برای خودم تولد نگرفتم اما همسرم همیشه این روز را در خاطر داشت و مراسمی خانوادگی برگزار می کرد. امروز از همه دوستان و به ویژه رائد فریدزاده تشکر می‌کنم.

عیاری1

در ادامه این مراسم، نشست «عیار متن، عیار سینما» با حضور حبیب احمدزاده دیگر مهمان این برنامه برگزار شد.

مهرزاد دانش، مدیر نشست در ابتدا گفت: این برنامه درباره فعالیت‌ها، مطالعات و تأثیرات سینمای کیانوش عیاری در حوزه اقتباس است. همچنین حبیب احمدزاده در حوزه داستان‌نویسی جنگ، فیلمنامه‌نویسی و مستندسازی تجربیات ارزشمندی دارد که در این جلسه از آنها بهره خواهیم گرفت.

وی با اشاره به آثار اقتباسی عیاری گفت: فیلم‌هایی چون «شاخ گاو» و «دو نیمه سیب» بر اساس کتاب‌های اریش کستنر ساخته شده‌اند. همچنین «آبادانی‌ها» نیز با الهام از فیلم «دزد دوچرخه» ساخته شده است.

ریموند کارور، الهام‌بخش «هزاران چشم»

عیاری در پاسخ به پرسش دانش درباره اقتباس ادبی، گفت: در میان آثار من، ۲ قسمت از مجموعه «هزاران چشم» از داستان‌های ریموند کارور اقتباس شده‌اند؛ نویسنده‌ای که او را در حد و اندازه‌های چخوف می‌دانم.

وی ادامه داد: هنگام ساخت «آبادانی‌ها» نمی‌دانستم «دزد دوچرخه» اثری اقتباسی است، تا اینکه دوستی نسخه اصلی کتاب را به من داد و من شبانه آن را خواندم. هرچند برخی جنبه‌های فیلم دسیکا در «آبادانی‌ها» دیده می‌شود، اما تأثیر اصلی را از رمان گرفتم.

امید در دل تلخی؛ تفاوت نگاه عیاری با دسیکا

دانش در ادامه بیان کرد: پایان «آبادانی‌ها» برخلاف «دزد دوچرخه»، که چرخه‌ای جبری را نشان می‌دهد، جایی برای امیدواری باقی می‌گذارد، برای مثال، هنگامی که پسربچه با وجود تجربه‌های پدرش، به دنبال زاویه دید جدیدی می‌گردد، با نگاهی امیدوارانه مواجه هستیم.

عیاری6

عیاری ادامه داد: پایان تلخ فیلم دسیکا برایم بسیار آزاردهنده بود. شخصیت پسربچه در آبادانی‌ها برگرفته از زندگی شخصی من است. تلاش می‌کنم سختی‌های زندگی را بپذیرم اما با المان‌های کوچک به دنبال روزنه‌ای از امید باشم؛ همان‌طور که این موضوع در فیلم «بیدارشو آرزو» نیز به چشم می‌خورد.

اقتباس معکوس؛ هدایت و سینمای اکسپرسیونیسم

در ادامه نشست، دانش به همکاری حبیب احمدزاده با خسرو سینایی درباره صادق هدایت اشاره کرد و گفت: به نظر می‌رسد هدایت در کتاب «بوف کور» نوعی اقتباس معکوس از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان داشته است.

احمدزاده ادامه داد: این پروژه مربوط به یک تحقیق بود و ریشه در دوران دبیرستان من دارد. آن زمان یکی از معلم‌ها کتاب‌های هدایت از جمله «بوف کور» را برای مطالعه در اختیار ما قرار می‌داد. زمانی که ۳۶ ساله بودم در یک کلاس داستان نویسی قرار شد «بوف کور» را بخوانیم. آن زمان فیلم «نوسفراتو» را دیده بودم و به نظرم رسید شخصیت‌های فیلم بسیار آشنا هستند. من چند سال روی این موضوع مطالعه کردم و حتی سفری به پاریس داشتم که در نهایت تبدیل به یک کتاب در این خصوص شد.

وی ادامه داد: بعدها این تحقیق را در اختیار خسرو سینایی قرار دادم و او بسیار نسبت به آن علاقه نشان داد. در نهایت این فیلم نیز به سرانجام رسید.

از زلزله طبس تا بیدارشو آرزو

دانش در بخش دیگری از این نشست گفت: فیلم «بیدارشو آرزو» که به موضوع زلزله می‌پردازد، یکی از اثرگذارترین فیلم‌های عیاری است و وجهی از اقتباس از واقعیت را دارد.

عیاری نیز ادامه داد: سال ۱۳۵۹ در زلزله طبس حاضر بودم و صحنه‌ای بسیار تکان‌دهنده دیدم که الهام‌بخش این فیلم شد. همچنین عکس معروفی از زلزله بم که پدری فرزندان جان‌باخته‌اش را در آغوش گرفته بود، من را بر آن داشت که حتماً این تصویر در فیلم گنجانده شود.

از «آژانس شیشه‌ای» تا «اتوبوس شب»

دانش با اشاره به فیلم «اتوبوس شب» گفت: این فیلم تنها یک شخصیت دارد اما با این وجود از تعلیق بالایی برخوردار است. قصه اصلی برگرفته از مشاهدات احمدزاده است. او همچنین در پروژه‌هایی چون «آژانس شیشه‌ای» همکاری داشته که آن هم بر اساس خاطره‌ای شفاهی بوده است.

احمدزاده

احمدزاده نیز بیان کرد: هیچ‌گاه در روند اقتباس دخالت نمی‌کنم. تنها درباره فلسفه اصلی اثر با کارگردان به توافق می‌رسیم. من خود را راوی موقعیت انسان در جنگ می‌دانم و این موضوع دغدغه اصلی من است.

عیاری خالق جهانی مستقل است

احمدزاده با تحسین سینمای عیاری گفت: یکی از فیلم‌های مورد علاقه من «آنسوی آتش» است. عیاری یک موقعیت‌شناس فوق‌العاده است که جهانی مستقل خلق می‌کند و هیچ عنصری از بیرون به اثر تحمیل نمی‌شود.

وی ادامه داد: من داستانی به نام «هواپیما» را به نگارش درآوردم که بعدها متوجه شدم آن را در پاسخ به یکی از قصه‌های صمد بهرنگی نوشته‌ام. چراکه با هر سوالی روبه‌رو می‌شوم، به صورت ناخودآگاه با آن درگیری پیدا می‌کنم و ریشه این موضوع به دوران دبیرستان بازمی‌گردد که کتاب‌های بسیار زیادی را مطالعه کردیم. به همین دلیل هم با نوعی نگاه و جهان‌بینی وارد جنگ شدیم.

«شبح کژدم»؛ مرز باریک بین خیال و واقعیت

دانش در ادامه به فیلم «شبح کژدم» اشاره کرد و گفت: این فیلم ارجاعات ظریفی به قلم جان هیوستون دارد اما بیشتر درباره فیلمنامه‌نویسی است که تصمیمی جنون‌آمیز می‌گیرد و اقتباس داستان خود را در جهان واقعی به انجام می‌رساند.

عیاری8

عیاری درباره روند خلق این فیلم توضیح داد: هر شب برای تمرکز از خانه بیرون می‌رفتم و شبی داستان این فیلم در ذهنم شکل گرفت و در یک شبانه‌روز کامل آن را نوشتم. این الهام ناگهانی دیگر هیچ وقت در زندگی من تکرار نشد.

نقش فیلمنامه در آثار عیاری

عیاری در پایان صحبت‌هایش درباره اهمیت فیلمنامه در آثارش بیان کرد: فیلمنامه در آثار من نقش مهمی دارد. گرچه در سال‌های اخیر کمتر به فیلمنامه مکتوب متکی بوده‌ام اما نمی‌توان از اهمیت آن در شکل‌گیری اثر غافل شد. در مجموعه «روزگار قریب» تنها ۲ قسمت دارای فیلمنامه کامل بود.

سلسله نشست های «کتاب و سینما» هر روز توسط سازمان سینمایی در سرای هنرگان کتاب سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب برگزار می شود.

هفتمین نشست امروز سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ساعت ۱۴ با حضور محمد شهبا، شیوا مقانلو و مهرزاد دانش با موضوع «میزانسن برگردان: تأملی بر کتاب‌های سینمایی ترجمه شده» برگزار می شود.

انتهای پیام