سرویس سینمایی هنرآنلاین: نرگس آبیار "ابلق" را ساخته تا خودش را بیش از همیشه همپای زنانی کند که سالیان سال لب فروبسته بودند و در نهایت ضربه‌ای کاری باعث شده تا یکی‌ دهان گشوده و دیگرانی جرئت حرف زدن پیدا کنند. زنانی که طی ماه‌های اخیر سکوتشان را شکستند، نقاب از چهرۀ بسیاری برداشتند و جریان‌ساز فضای مجازی شدند.

"ابلق" برای زنان جهان ساخته شده و جنبش‌هایی نظیر "می‌تو (من هم)" را در دل خود دارد، جریان‌هایی که به ناگاه همچون آتش‌فشان‌های خاموش از دل زمین بیرون آمدند و باعث شدند تا جامعه به آگاهی بالاتر دست پیدا کند. اما آبیار به بازگو کردن این واقعه یا سوارشدن بر موج این جنبش بسنده نکرده بلکه هنر او این بوده که چنان این واقعه اجتماعی را از آن خود کند و به خلق جهان شخصی‌اش دست بزند که به‌راحتی می‌توان از "ابلق" به‌عنوان اثری به‌مراتب جامع‌تر از جریانات مجازی پیش‌آمده نگاه کرد؛ انگار که برآیند توئیت‌ها، گزارش‌ها و روایت‌ها در کنار ذهن خلاق یک نویسنده داستان "ابلق" را ساخته باشد. ‌

کارگردان هم همچون شخصیت اول فیلمش راحله، سر صبر و حوصله به نمایش گوشه‌ گوشه‌های دنیایش برای تماشاگر پرداخته و خوب که او را با فضای زندگی‌اش آشنا کرد، ضربه نهایی را وارد می‌کند. نویسنده و کارگردان سراغ زنی از طبقۀ روشنفکر و متمول نرفته تا داستان را در لوای لباس‌ها و ماشین‌ها و خانه‌ها با ادبیاتی فاخر بیان کند، بلکه برعکس نگاهی کاملاً اجتماعی به داستان داشته و قرار را بر روشنگریِ‌ عمومی‌تری بنا کرده. به همین دلیل زبانی ساده‌تر، قصه‌ای همه‌فهم‌تر و زنی معمولی‌تر را برگزیده است.

نرگس آبیار فیلمی ساخته که وجه زنانۀ آن حتماً غالب است؛ چه به لحاظ فرم و ساختار، چه ازنظر مضمون. فیلمی است پر از جزئیات، پر از صبوری و پر از نشانه. درک جهان شلوغی که او ساخته است شاید برای زنان کار آسان‌تری باشد؛ زنانی که پیوسته در حال انجام دادنِ هم‌زمان چندین کار کنار هم‌اند؛ از بچه‌داری و کارِ خانه گرفته تا کمک‌خرج مرد خانواده بودن، از تلاش برای بهبود روابط زناشویی گرفته تا رازداری، از صبوری‌های آشکار تا شکستن در تنهایی، از تصمیم‌های خلق‌الساعه تا انتخاب‌هایی از سر ناچاری...جهانی پیچیده که مدیریت یک زن را با در نظر گرفتن تمامی جزئیات می‌طلبد تا بتواند از عهدۀ ساخت این پازل دشوار بربیاید. این جهانِ ابلق است؛ جهانی هم سیاه و هم سپید، جهانی گره خورده در روابط بینافردی که عشق، صداقت، نجابت، صبوری، مظلومیت و فقر در یک سوی آن و وقاحت، زورگویی، ثروت، بی‌مسئولیتی و منفعت‌طلبی روی دیگر آن است.

به نظر می‌رسید که "شبی که ماه کامل شد" کامل‌ترین نقش‌آفرینی الناز شاکردوست باشد اما "ابلق" آس جدیدی از بازی او را برای سینمای ایران رو کرده. حالا الناز شاکردوست با "ابلق" حضورش در سینمای جریان‌ساز ایران را تثبیت کرده و خودش را نه‌تنها از قالب سینمای گیشه جدا کرده که نشان داده آن‌قدر تلاشگر هست تا به یک سیمرغ راضی نشود و هر بار مرزهای بازیگری‌اش را با دست‌های خودش وسیع‌تر از قبل کند.