گروه تئاتر «هنرآنلاین»: کافه سالن چهارسو تئاترشهر این روز‌ها با اجرای نمایش محیطی «من نوید نیستم» به نویسندگی ،کارگردانی و بازیگری علی خوش رو است. این نمایش، درباره بازیگر تازه‌کار تئاتری است که شیفته نوید محمدزاده؛ بازیگر شناخته‌شده تئاتر و سینماست و این عشق برایش ماجراهایی را در کافه ایجاد می‌کند.

هنرآنلاین به گفت‌وگو با این کارگردان جوان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید؛

 

از ایده تئاتر «من نوید نیستم» بگویید. چه شد که در کافه تئاتر شهر آن را اجرا کردید؟

خوشرو: داستان این تئاتر، داستان زندگی واقعی خود من بود که تبدیل به تئاتر کردم. اجرا شدن آن در کافه هم به این دلیل بود که نمایش‌هایی که بیشتر بر اساس توانایی‌های بازیگر است، باید تماشاچی به بازیگر یک مقدار نزدیک‌تر باشد و بیشتر بتواند آن را حس کند. هم یک روز شکل صحنه‌ای همین تئاتر را هم اجرا کنم، ولی برای اولین اجراهایش گفتیم مدل کافه‌ای این کار را اجرا کنیم.

 

این نزدیک بودن به تماشاچی چقدر برایتان چالش برانگیز بود و کار را برایتان سخت می‌کرد؟

 

خوشرو: قطعا کار را سخت می‌کند. اجرای محیطی سخت‌تر است و پتانسیل‌ها و ویژگی‌های خودش را دارد. مثلا یکی از نکاتی که دارد این است که باید بداهه‌پردازی خوبی داشته باشی و ارتباط خوبی را با تماشاچی بتوانی برقرار کنی. چون ممکن است که آن‌ها هم با تو بازی کنند و تو هم مجبور شوی با آن‌ها بازی کنی و به آن‌ها جواب بدهی.

4934239

یعنی کار شما بداهه‌گویی هم دارد و اتفاقات بداهه در آن رقم می‌خورد؟

خوشرو: بله. یک جاهایی من خودم با تماشاچی‌ها بازی می‌کنم و با آن‌ها ارتباط می‌گیرم. آنها هم ممکن است حرف بزنند، ممکن است فیلم پیشنهاد بدهند که من برایشان بازی کنم و از این دست کارها.

من واقعا «من نوید نیستم» را با قلبم و از ته دلم اجرا می‌کنم. چون اتفاقاتی که نمایشنامه دارد تعریف می‌کند، همه‌شان برای من اتفاق افتاده بود و من یک برهه‌ای درگیر ماجراهایی بودم که در کافه چهارسوی تئاتر شهر برایم رقم خورد؛ همان کافه‌ای که الان دارم تئاترم را آن‌جا اجرا می‌کنم.

این نمایش جذاب، باحال و شیرین است. اگر تماشاچی بیاید این اتفاقات را ببیند کلی می‌خندد، آخرش هم من یک چیزی به آن‌ها می‌گویم و آن‌ها بیرون می‌روند. می‌گویم هرکس خودش است. من نوید نیستم، شما هم نروید نوید شوید، خودتان باشید. حرفی که ما در پایان نمایشنامه داریم می‌زنیم، این است: «شما هم منتظر نمانید.» یعنی اینکه انتظاری در کار نیست و کسی قرار نیست بیاید. خودت باید همه چیز را درست کنی. خودت باید بلند شوی. خودت را باید پیدا کنی.

یعنی این پارادوکس و تضاد بین علی خوشرو و نوید محمدزاده، که علی خوشرو یک جاهایی نوید محمدزاده می‌شود و یک جاهایی خودش می‌شود، نوید انگار قرار است بیاید ولی تا آخر نمایشنامه نمی‌آید. ما ولی یک جاهایی نوید را روی صحنه می‌بینیم. علی خوشرو یک جاهایی برایمان روی صحنه نوید را بازی می‌کند. نوید را یک جاهایی می‌بینیم، اگرچه قرار نیست بیاید ولی انگار مثل یک ناجی است و انگار از یک سیاره دیگری آمده یک چیزی به این‌ها بگوید و برود. اتفاقاتی که برای خودش افتاده را برای مخاطبین بیان می‌کند تا تجربه‌های اشتباه او را تکرار نکنند. اینکه دوباره یک نفر برود یک تجربه اشتباه را تکرار کند، خطا است. به نظرم جامعه‌مان خیلی به این حرف نیاز دارد که انقلاب اصلی در خودمان است. زمانی که تو خودت را پیدا کنی و خودت را کامل بشناسی.

 

با توجه به اینکه این تئاتر در کافه اجرا شده، تفاوتش با اجراهای خیابانی در چیست؟

خوشرو: می‌شود همین اجرا را خیابانی هم رفت، می‌شود همین اجرا را روی صحنه برد. ما بیشتر تفاوت در بازی داریم. یعنی در تئاتر خیابانی من باید بزرگ‌تر بازی کنم. در تئاتر کافه‌ای می‌‌توانم ریز هم بازی کنم، چون تماشاگر خیلی به من نزدیک است. یعنی تئاتر بیشتر نسبت به صحنه و تماشاگر و تعدادشان متفاوت می‌شود. اینکه بگوییم این اجرا اگر خیابانی باشد چه تفاوتی با اجرای محیطی خواهد داشت، فکر نمی‌کنم تفاوت دیگری داشته باشد.

4736634

اینکه هم بازیگر این کار بودید هم کارگردان برای شما سخت نبود؟

خوشرو: قطعا سخت بود. هم بازیگری این کار، هم نویسندگی و هم کارگردانی این کار برای من سخت بود. ولی اساتید زیادی از بیرون می‌آوردم، مرا نگاه می‌کردند، بعد متن را بازنویسی می‌کردیم، ویرایش می‌کردیم. قطعا خیلی سخت بود ولی خدا را شکر خیلی‌ها به من کمک کردند. ما در کپشن‌ها هم اسامی کسانی که کمک کردند را نوشته‌ایم؛ هم آقای طاهری، هم سجاد افشاریان. حتی خود آقای محمدزاده.

 

یعنی از آقای نوید محمدزاده هم بازخورد داشته‌اید؟

خوشرو: نوید محمدزاده سر صحنه نیامده و کمک فیزیکی نکرده است ولی برایمان انرژی می‌فرستد و پیام می‌دهد.

 

آینده تئاتر را با حضور نسل جدیدی که مثل خودتان تازه وارد تئاتر می‌شوند، چگونه می‌بینید؟

خوشرو: به نظرم اگر جوان‌ها سر کار بیایند و به آن‌ها میدان داده شود، قطعا اتفاقات بهتری می‌افتد. به خاطر اینکه ایده‌های نوتری دارند و فضای تعاملی را هم می‌شناسند. جوانان اکنون چندان اهل رقابت نیستند؛بلکه بیشتر اهل رفاقت و کار گروهی هستند. الان چیزی که ما داریم می‌بینیم اتفاقات خوبی است و ای کاش بیشتر حمایت شویم و تماشاچی بیشتری داشته باشیم. چون واقعا نسبت به کاری که داریم انجام می‌دهیم، هنوز تماشاگر کمی داریم. نفس بازیگر به نفس تماشاچی بند است. مخصوصا در اجرای محیطی که تماشاچی درآن دخیل است و باید حضور داشته باشد.

 

برای تئاتر شما میزان تماشاگر چطور بود؟

خوشرو: من ظرفیت تئاترم را 60-70 نفر گذاشته‌ام و بلیتم را هم 50هزار تومان قرار داده‌ام. اگر در هر اجرا همین 60 نفر را هم داشته باشیم خب خیلی خوب است دیگر! برای بازیگر، انرژی بازیگر خیلی خوب است. البته که بازیگر باید کار خودش را بکند و نباید کاری به اینکه تماشاچی می‌آید یا نه داشته باشد. من قرار است هر روز نیم ساعت الی چهل دقیقه روی صحنه زندگی کنم؛ تماشاچی بود، بود و اگر نبود من باید کارم را انجام بدهم. یعنی تعهد داده‌ام آن زمان را اجرا بروم و باید بروم. ولی واقعا حیف است. کاش می‌شد بیشتر حمایت شود؛ هم از «من نوید نیستم» و هم از همه کارهایی که جوان‌ها دارند انجام می‌دهند. خود من بیست سالم است. این خیلی خوب است اگر بیشتر حمایت شویم؛ مخصوصا از طرف هنرمندانی که دارند تئاتر کار می‌کنند و اتفاقا ما را هم این طرف و آن طرف دیده‌اند. اگر آن‌ها هم حمایت کنند و این فضا را مشارکتی و رقابتی ندانند، خیلی باحال‌تر، قشنگ‌تر و بهتر است.