گروه تئاتر هنرآنلاین، هزینههای شرکت در جشنوارهی فرینج بسیار فراتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد. کمدینها نه تنها باید برای اجارهی مکان اجرا مبالغ قابل توجهی بپردازند، بلکه هزینههای سنگین اقامت، غذا، سفر و تبلیغات نیز بر دوش آنها است. بازار به شدت رقابتی است و با وجود صدها نمایش در هر شب، تضمینی برای پر شدن صندلیها و بازگشت سرمایه وجود ندارد. زینب جانسون، کمدین آمریکایی، در اولین تجربهی خود در اسکاتلند با هزینهی اجارهی یک آپارتمان به مبلغ بیش از ۸۰۰۰ پوند از طریق Airbnb مواجه شد؛ رقمی که به تنهایی میتواند بسیاری را از شرکت در جشنواره منصرف کند.
روایتهای شخصی کمدینها عمق این معضل را بیشتر آشکار میکند. پل سینها، که اکنون یکی از چهرههای شناختهشدهی کمدی است، در اولین نمایش انفرادی خود در سال ۲۰۰۴، با وجود داشتن شغل پزشکی، مبلغ ۵۰۰۰ پوند ضرر کرد. خواهر برندی بکس، یک پرستار ۴۹ سالهی NHS -سرویس بهداشت ملی بریتانیا-، چهار هفته از کار خود مرخصی میگیرد تا در جشنواره شرکت کند و با وجود دریافت یک بورسیه برای چاپ بروشورهایش، انتظار دارد امسال نیز متحمل ضرر مالی شود، همانطور که در سالهای گذشته ۱۶۰۰ و ۱۰۰۰ پوند از دست داد.
شرایط زندگی در طول جشنواره نیز میتواند به شدت طاقتفرسا باشد. گلن مور، کمدین مطرح، تجربهی یک ماه خوابیدن در یک کمد کوچک و تنگ و زندگی در یک آپارتمان سه خوابه با ۱۵ نفر دیگر را به یاد میآورد. کیت دولان نیز تعریف میکند که در اولین حضورش در فرینج، مجبور بود یک اتاق را با شخص دیگری شریک شود، در حالی که عروسکهای نمایش، اتاق خود را داشتند. این داستانها نشان میدهد که حتی برای بهترینها، هدف اغلب سودآوری نیست، بلکه صرفاً سر به سر شدن هزینهها است.
این فشارهای مالی پیامدهای اجتماعی عمیقی به همراه دارد. مت فورد، کمدین برجسته، هشدار میدهد که این هزینهها در حال تبدیل کردن کمدی به عرصهای در انحصار مایهدارها است. به گفتهی او، ورود به این حرفه برای کمدینهای طبقهی کارگر به شدت دشوار شده و اکنون حتی هنرمندان طبقهی متوسط نیز برای تأمین هزینههای شرکت در ادینبورگ با مشکل مواجهاند. وقتی تنها کسانی که دارای پسانداز قابل توجه یا حمایت خانوادگی هستند (مانند پزشکی چون پل سینها یا جوانی چون الی ییتس که با والدینش زندگی میکند) میتوانند ریسک حضور در جشنواره را بپذیرند، تنوع صداها و دیدگاهها در کمدی، که از بطن تجربیات زیستهی متفاوت برمیخیزد، به خطر میافتد.
اگرچه تلاشهایی مانند ارائهی بورسیه یا امکان پرداخت اقساطی توسط برایتون فرینج برای کاهش این فشارها صورت گرفته، اما این راهحلها در مقابل ابعاد گستردهی مشکل، ناکافی به نظر میرسند. در نهایت، جشنوارههای فرینج در یک دو راهی حیاتی قرار گرفتهاند: آیا میتوانند روح اصلی خود را به عنوان یک پلتفرم باز و دموکراتیک برای همه حفظ کنند، یا به صحنهای انحصاری برای کسانی تبدیل خواهند شد که توانایی مالی «خریدن» یک فرصت را دارند؟ پاسخ به این پرسش، آیندهی یکی از مهمترین عرصههای فرهنگی جهان را رقم خواهد زد.
* سحر منصوری؛ پژوهشگر و مترجم تئاتر(عضو انجمن منتقدان،نویسندگان و پژوهشگران تئاتر)