گروه تئاتر هنرآنلاین،این نمونه یادآوری جایگاه مولیر که همواره به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی ایران با استقبال مترجمین و کارگردانان نام آشنای تئاتر ایران بوده ذکر گردید، اینکه تا کنون چندین و چندین بار از نوشته ها و یا برداشت‌های مستقیم و یا غیر مستقیم آداپته شده از این نویسنده بزرگ در ایران اتفاق افتاده است.

مولیر این نویسنده معروف فرانسوی یک اخلاق گرای بورژواست که از اجتماع محصور شده در ریا و تظاهر به دین و دین پروری در آثارش همواره به صورت طنز سخن می‌گوید تا بلکه اندکی از فشار جاهلان و متعصبان کور سنگدل را کم کند.

وقتی نمایشنامه «تارتوف» را می‌نویسد، هجوم قاتلان دین و حامیان ریا بر جسم و جان او بیشتر می شود، تارتوف که یکی از مهمترین آثار مولیر می باشد داستان مردی است که خود را نماینده خدا، ناجی مردم و شریف و مقدس معرفی می‌کند، او وارد زندگی خانواده‌ای شده است که مرد آن اجتماع که در واقع نماینده‌ فرانسه است کو کورانه از تارتوف قدیس نما و ریاکار اطاعت می‌کند و او را ناجی خانواده می‌داند، اهمیت نمایشنامه آنجاست که زن خانواده و در واقع مادر فرانسه کمک می‌کند تا حقیقت پشت پرده و چهره واقعی و خیانت‌کار تارتوف مشخص شود و به سزای اعمالش برسد.

مولیر1

مولیر خود چنین می‌گوید: اگر کاربرد کمدی تصحیح عیب انسان‌هاست، نمی‌دانم چرا باید برخی ممتاز باشند. دیده‌ایم که کمدی در تصحیح عیب‌ها بسیار کارساز است. هیچ چیز انسان‌ها را بیش از تصویر نقص‌هایشان اصلاح نمی‌کند.(تارتوفف مهشید نونهالی، نشر قطره، 1390)

شخصیت تارتوف در ایران به لحاظ ترجمه‌ ها و نزدیکی نگاه فرهنگی این نمایشنامه با فرهنگ ایرانی توانست جایگاه خاصی در بین هنر‌مندان به وجود آورد، اما نکته جالب این داستان جایی است که وقتی مولیر نمایشنامه تارتوف را نوشت در کشور فرانسه مورد تاخت و تاز ریاکاران و قدرتمندان ریا دوست قرار گرفت، حمله‌هایی که به او شد و جلوی اجرای این نمایشنامه گرفته شد. در ایران نیز همین اتفاق برای این نمایشنامه و نمایشنامه‌هایی که از تارتوف به اسم‌های دیگری اجرا شد افتاد.

تارتوف که گاها به نام «میرزا کمال‌الدین» به صحنه رفته و اجرا شده است، اکنون با حضور خود در صحنه تئاتر سنگلج که تقابل دو نویسنده مولیر و استاد نمایش‌های ایرانی داوود فتحعلی بیگی است روبرو می‌شود. مولیر و فتحعلی بیگی در صحنه با همدیگر خوش و بش می‌کنند و چه جالب و حرفه‌ای نویسنده از این ترفند بهره برده است. زمان آن است که مولیر را در گورستان شهر دفن کنند و تعصبان ریاکار مذهبی ناآگاه هجوم آورده‌اند که به قول خودشان جلوی دفن این نویسنده کافر را در گورستان بگیرند و آخر سر هم تا حدودی موفق می‌شوند و به ناچار در جایی دورافتاده در گورستان دفن می‌شود، حاجی با مولیر همصحبت می‌شود و از اینکه همانند او متعصبان ریاکار اجازه اجرای نمایش او را نداده‌اند درد و دل می‌کند و ماجرای نمایش خود را که نمایش ایرانی است و ریاکاران و چاپلوسان را نشان می‌دهد را روایت می‌کند، درباری که پر شده است از ریاکار و مذهب‌نماها که جز پر کردن جیب خودشان، هیچ چیزی برایشان مهم نیست.

مولیر2

تارتوف فتحعلی بیگی  حرف خوبی می‌زند: ریاکاران دیکتاتورها را دوست دارند و دیکتاتورها ریاکاران را. و این دیالوگ در صحنه شلاق وار تماشاگر را به خنده گروتسک‌وار وادار می‌کند. باید به استاد فتحعلی بیگی تعظیم کرد و دستهایش را بوسید گه چنان آگاهانه با مولیر روبرو می‌شود و با احترام خاص مولیر را وارد نمایش ایرانی می‌کند و با آگاهی کامل از ترفند سیاه بازی استفاده می‌کند، مولیر را با سیاه آشنا کرده و بین سیاه و کمدی دل آرته پیوندی عالی برقرار می‌کند، چنان که من تماشاگر مبتدی نیز هم با شخصیت سیاه و نمایش ایرانی آشنا می‌شوم و هم با نمایش کمدی دل آرته و شخصیت‌های آن. و شخصیت معروف تئاتر کمدی ایران مرحوم استاد سعدی افشار (سعدالله رحمت‌خواه) را چه با شکوه و زیبا توسط بازیگر خوب و با استعداد استاد داوود داداشی معرفی می‌کند.

بازیگرها با نمایش ایرانی و نوع بازی آن آشنا هستند، به خاطر همان است که تماشاگر به دلیل این شناخت و استفاده درست از نمایش ایرانی تا آخر نمایش خستگی احساس نمی‌کند، نوع استفاده از موسیقی و حضور آن در صحنه توانسته به روند شکل گیری نمایش کمک شایانی بکند.

اما دکور صحنه که از یک بنر بزرگ گورستان استفاده شده که از لحاظ زیبایی کار مناسب نیست و انگار یک شی اضافه است در صحنه، بودن و نبودن این بنر بزرگ هیچ تاثیری بر روند و یا درگیر کردن تماشاگر با نمایش ندارد و اگر نباشد هم، هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد.

مولیر3

در کل باید به گروه خوب و هنری «شب نشینی با مولیر» تبریک گفت که توانست با استفاده از تکنیک‌های نمایش ایرانی حرف‌های ناگفته را به زبان بیاورد، آن‌هم چه هنرمندانه.

بهتر است هنرجویان این رشته این تئاتر خوب را ببینند.

عباس شاه محمدزاده(کارشناس و مدرس تئاتر)

انتهای پیام