به گزارش هنرآنلاین، به نقل از ایسنا، این شاعر مشهدی اظهار کرد: عاطفه در جذب مخاطب خیلی تاثیر دارد اما از نظر ادبی به تنهایی برای شعریت متن کافی نیست.

بینا تصریح کرد: شعرهایی چون اشعار شمس لنگرودی یک متن عاطفی است که صرفا نقش عاطفی شعر را داشته و اصلا وارد بحث ادبیات نمی‌شود. من اثری را شعر یا ادبیات می‌دانم که مولف و صاحب اثر نظام منحصر به فردی از زبان را ایجاد کرده باشد.

وی افزود: این نظام وقتی تبدیل به شعر می‌شود، باید از یک سری مختصات تبعیت کند. اول از همه خاص شدن خود این نظام و منحصر به فرد بودنش است. اگر من شاعر هرچقدر هم خوب شعر بگویم اما شعرم از نظر مختصات به تمامی چون شعر شاعری دیگر باشد آن‌گاه شعر من از اعتبار می‌افتد و ساقط از شعریت خواهد شد.همچنین این نظام باید فرم داشته باشد و در کنار آن محتوای در خور توجهی ایجاد کند.همچنین این نظام باید فرم داشته باشد و در کنار آن محتوای در خور توجهی ایجاد کند.

بینا خاطرنشان کرد: هر شاعری باید برای خودش نظام منحصر به فرد داشته باشد. منحصر به فرد بودن به این معنا نیست که صفر تا صد شعر یک شاعر با اشعار دیگر شاعران متفاوت باشد بلکه صرفا در جاهایی خاص باید هویت شخصی خود را نشان دهد.

وی عنوان کرد: امروز علمای سبک‌شناسی تفاوت‌های شاعران را از منشا سبک می‌دانند و بر این اساس نمی‌توان حافظ و سعدی و مولوی را در یک سبک دانست چون باید آن‌ها را در تفاوت‌هایشان بررسی کنیم و نه شباهت‌هایشان.

بینا در خصوص نشانه‌هایی که یک شعر نیاز دارد تا بتوان آن را ساده نامید، عنوان کرد: یک شعر می‌تواند از نظر کلمات ساده باشد اما پیچیدگی‌های خود در نحو را حفظ کند. به طور کلی به چنین شعری نمی‌توان ساده گفت.

وی ادامه داد: به نظر من شعری ساده است که علاوه بر سادگی کلمات در نحو نیز ساده باشد.

بینا اظهار کرد: با وجود این‌که بیش از 15 سال از شعر ساده نگذشته، اما ما باز هم می‌توانیم آن را نقد کنیم چون جریان‌های شعری دیگر مانند گذشته نیستند که دیر تغییر کنند و با شتاب در حال تغییر و تحول هستند. 

این مدرس دانشگاه افزود:  نمی‌توان گفت تا زمانی که دوره یک شعر به اتمام نرسیده نباید آن را نقد کرد. شاید دوره یک سبک هیچ‌گاه تمام نشود همان‌طور که ما می‌بینیم هنوز پس از گذشت زمان زیادی به سبک مکتب بازگشت شعر سروده می‌شود.

اهمیت فرم در شعر

بینا تصریح کرد: برای این‌که یک شعر، شعر شود باید فرمی در زبان آن شکل بگیرد. البته منظور من از فرم، صرفا فرمی شبیه فرم موجود در سبک کلاسیک نیست.

وی عنوان کرد:  بسیاری بر این باور هستند که شعر در مراحل اولیه با غنا شکل گرفته است و سپس حماسه ایجاد شد. چون انسان اول به شخص توجه می‌کند و عاشق می‌شود و در مراحل بعدی زندگی است که به جمع توجه می‌کند تا حماسه بیافریند.

وی اظهار کرد: عده‌ای این گفته خواجه نصیر طوسی که شعر نیازی به وزن ندارد را نشانی از آن می‌دانند که بحث شعر بدون وزن از آن زمان مطرح شده اما سخن خواجه نصیر در بافت متفاوتی بوده و مراد او از سخنش با توجه به همان بافت چیز دیگری بوده است.

سبک شعری را باید در زمان و مکان مشخص بررسی کرد

بینا تصریح کرد: مقایسه اشعار با یکدیگر باید در یک زمان و مکان واحد باشد. به همین دلیل نمی‌توانیم شعر غربی را وارد بحث شعر فارسی کنیم. از طرفی شعر ترجمه از نظر ویژگی‌های لازم در بررسی شعر، کامل نیست چون شعر هنگامی که ترجمه می‌شود تفاوت پیدا می‌کند. شعر ترجمه را باید توضیح داد و نمی ‌توان چیز زیادی از آن فهمید.

وی تاکید کرد: از نظریه‌های غربی در شعر می‌توان استفاده کرد اما از خود شعر ترجمه نمی‌توان شاهد مثال گرفت.این شعر هنگامی که ترجمه می‌‎‌شود بافت خود را از دست می‌دهد.

وی عنوان کرد: شاهنامه در بسیاری از جای‌ها فقط وزن دارد اما در دوره  خودش شعر نامیده می‌شده است. این متن‌ها در دوره خود شعر بوده است اما اگر ما امروز متنی بگوییم که فقط وزن داشته باشد و از عناصر دیگر ادبی خالی باشد شعر نیست.

این مدرس دانشگاه در خصوص مثال‌آوری در مقام مقایسه دو شعر، گفت: ما هنگامی که مثال نقضی برای یک موضوع پیرامون شعری بیاوریم باید بهترین‌ها را انتخاب کنیم. این‌که از سبکی یک مثال ضعیف و از سبکی دیگر مثال قوی‌ای بیاوریم روش درستی نیست.

وی در خصوص اهمیت عنصر تخیل در شعر نسبت به عنصر وزن گفت: من به هیچ عنوان تردیدی در این مساله ندارم که تخیل یک عنصر ذاتی است و وزن و قافیه ذاتی نیست. 

این شاعر مشهدی اظهار کرد: ما همه شاگرد دکتر شفیعی هستیم. دکتر شفیعی یک منشور علمی است و برکاتی از زوایای مختلف دارد اما نمی‌توان گفت که هرچه این استاد می‎گوید را می‌توان بدون هیچ نقد و بررسی پذیرفت. 

وی تصریح کرد: اساسا یکی از مشکلات اصلی من با جریان‌های ساده‌نویسی این است که برخی شاعران پاره‌های شاعرانه را با شعر یکی می‌دانند. به عنوان مثال تاریخ بیهقی پر از پاره‌‌های شاعرانه است اما هیچ وقت شعر نیست و  کسانی که می‌گویند بیهقی در تاریخ بیهقی شعر گفته، راه را به غلط رفته‌اند.

وی در خصوص لازمه‌های نقد در شعر گفت: ما هنگامی که نقد می‌کنیم باید شاعر بودن خود را کنار بگذاریم و از حوزه نقد و نظر وارد گفت‌وگوی شعر بشویم و سلیقه شخص خود را در نظر وارد نکنیم.

این منتقد ادبی در خصوص وظایف یک ناقد گفت: به نظر من منتقد ادبی وظایف مختلفی دارد که یکی از آن‌ها توصیف و تبیین و دیگری ارزیابی است.